با شور و هیجان زایدالوصفی به دوربین نگاه می کند و فرکانس صدا را بالا می برد و می گوید؛ آموزش و پرورش تبدیل به پدیده ای برای نابودی محیط زیست شده است چون امسال ۶۰۰۰ هکتار درخت برای تولید کتابهای درسی مدارس از بین رفته است !
احتمالا در لحظه ای که این جملات را بر زبان جاری می ساخت بخشی از ذهنش را به تجسّمِ واکنش مخاطبان و خانواده و آشنایانش پای تلویزیون اختصاص داده بود و برای همین متوجه میزان اغراق و بزرگنمایی در کلمات خود نبود.
اقتصاد و نهادگرایی را رها کرده و از دقت و شفافیت آمار و ارقام گریخته و میدان جدیدی برای خودنمایی و طی کردن راه دشوار سلبریتی شدن در اندک زمانی پیدا کرده است.
با مدد جستن از شیوایی نثر پارسی و اعجاز کلمات و ارایه های ادبی، سخن از به یغما رفتن کودکی کودکان سرزمینش در برهوت مدرسه و آموزش و پرورش به میان می آورد و نسخه تعطیلی مدارس و بی حاصل بودن این دستگاه خلاقیت کُش را می پیچد.
بدون شک هر دو بزرگوار بهره ای از واقعیت در سخن و کلام و قلم خود دارند و بر کاستی ها و نارسایی های این سیستم آموزشی نمی توان مُهر انکار نهاد اما به این عزیزان باید تلنگری زد که زبان آذینی و گفتار نغز و در مسیر شهرت و ابتیاع لایک و افزایش فالوئر قدم برداشتن راه حل این معضلات نیست.
سالها پیش از شما، این معلمان بودند که با گوشت و پوست و استخوان خویش به درک این معضلات نائل آمدند اما این زرنگی شماست که دریافتهای آنها را در لایه های خوش رنگ و لعاب می پیچید و به خودِ آنها تحویل می دهید!
شما مانند دلالی هستید که حاصل یک سال زحمت و مرارت کشاورز را هنگام برداشت به ثمن بخس می خرید و چندین برابر به دیگری می فروشید. اما کاش علاوه بر تشریح شاعرانه و پرسوز و گداز مسائل آموزش و پرورش ، تخصص یا شهامتی هم در کشف راه حل و ارائه آن داشتید!
کاش می دانستید خشونت گاه به گاه معلم در کلاس پدیده ای منفک از جدالهای خونین سایر هم نوعان شما در خیابان و بر سر جای پارک ماشین نیست و کاش شهامت داشتید و می گفتید پولهایی که از معلم دریغ می شود و زندگی او را در تنگنا قرار می دهد و در نتیجه کلاس درس را به تعبیر شما تبدیل به پادگان نظامی می کند، کجاست و سرچشمه آن چرا کور شده است!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید