چاپ کردن این صفحه

گروه های آموزشی پایه گذار هویت و منزلت معلمی و مقدمه ای برای تاسیس سازمان نظام معلمی هستند

انحلال گروه های آموزشی و خودزنی معلمان ؟!

علی پورسلیمان/ مدیر صدای معلم

عبدالله رئیسی :

«من اهل روستای کله‌گان از توابع شهرستان سراوان در استان سیستان بلوچستان هستم. روستایی واقع در نقطه صفر مرزی که از نظر امکانات آموزشی وضعیت بسیار بدی دارد. این منطقه از نظر امکانات آموزشی و تعداد افراد باسواد وضعیت خوبی ندارد و من از مدت‌ها قبل تصمیم گرفتم که با انتخاب رشته معلمی به همشهریان و اهالی روستایی که در آن به دنیا آمده‌ام، کمک کنم.»

انحلال گروه های آموزشی و کارکرد شورای معلمان و سازمان نظام معلمی

" در ابتدا لازم می دانم موفقیت آقای عبدالله رئیسی را در کسب رتبه دوم کنکور به ایشان و خانواده محترم شان تبریک بگویم .

پیوستن ایشان با اطلاع و آگاهی کامل از سختی های حرفه معلمی را به جامعه آموزش و پرورش تبریک می گویم هر چند برخی از همکاران که تنها هنرشان تزریق انرژی منفی و همه را مثل خود دیدن است به جای تشویق و امیدسازی به آینده جامعه را به بن بست می رسانند .

هیچ گاه نباید فراموش کنیم که یکی از مسیرهای مهم و راهبردی که  به ارتقای جایگاه آموزش و پرورش و معلمان  کمک می کند ورودی های خوب و با کیفیت به دستگاه تعلیم و تربیت است .

هیچ گاه نباید فراموش کرد که این فقط بذر خوب است که در سایه بهره مندی از شرایط مناسب می تواند بار و ثمره مناسبی تحویل جامعه دهد .

بذری که از ابتدا ناقص و یا خراب باشد دور ریختنی است و نباید وارد چرخه آموزش شود . اگر ساختاری مانده باشد می توان روی اصلاح و رفع ایرادها و تبدیل به احسن آن ها چانه زنی کرد

جامعه عجیبی داریم .

بیش از یک قرن پیش برای بر پاداشتن " دموکراسی " تحت مبارزات " جنبش مشروطیت " قدم به میدان نهادیم اما هنوز در خانه نخست هستیم چه بسا عقب تر هم رفته باشیم .

در یک جامعه چگونه باید دموکراسی شکل بگیرد ؟

آیا تحقق  این مهم بدون تاسیس نهادهای مدنی امکان پذیر خواهد بود ؟

به قول آقای افشار سمیرمی ؛ در نظام آموزشی ما حضور معلمان زیاد اما نفوذ آن ها بسیار کم و ناچیز است .

انحلال گروه های آموزشی و کارکرد شورای معلمان و سازمان نظام معلمی

در مدرسه " شورای معلمان " داریم اما کم تر پیش می آید که بحث جدی در آن شکل بگیرد .

هنوز خیلی از معلمان ما در درک و فهم ارزش و جایگاه بنیادین آن مشکل دارند و برخی نیز با تعابیری پوپولیستی و کوچه و بازاری و مقایسه آن با " تشکل های فرهنگیان " که البته قیاس مع الفارق است سعی در انحراف موضوع دارند معلمان وقتی می خواهند " نماینده " شان  را برای سال تحصیلی انتخاب کنند معمولا از نماینده قبلی پرسش نمی کنند که سال قبل چه کار کرده است و به عبارتی بیلان عملکرد نمی خواهند .

از کسی هم  که می خواهد عصاره فضایل آن ها باشد برنامه ای طلب نمی کنیم و در طول سال هم کاری به او نداریم و البته حداکثر مطالبه در افزایش حجم پنیر و یا تعداد قرص نان برای صرف صبحانه و... خلاصه می شود .

گویا در کاندید شدن هم رو در بایستی دارند و برخی اوقات نامزد نماینده معلمان خودش یک نفر است و با توصیه مدیر و با سلام و صلوات معلمان نماینده آنان می شود .

اصلا مسائل و چالش ها را جدی نمی گیریم و البته دائما از فقدان آزادی و دموکراسی می نالیم .

این نماینده معلمان در همان سطح " مدرسه " می ماند انگار آبی که  در مرداب جمع می شود .

« رضا مرادی » مدیر آموزش و پرورش منطقه 18 تهران در اقدامی ابتکاری و البته نو و قابل تحسین تعدادی از معلمان خوش فکر و باانگیزه را سه شنبه در اتاق خود گردآورده و " اتاق فکر " تشکیل داده است .

بنده هم به این نشست دعوت بودم .

گفت و گوهای خوبی صورت گرفت .

یکی از مصوبات این نشست این بود که نماینده معلمان منطقه در شورای معاونین اداره با " حق رای " حضور داشته باشد .

امیددارم این حرکت آقای مرادی در سایر مناطق هم تکرار شود .

تاکنون بین اداره و مدرسه دیوار بی اعتمادی بوده است .

انحلال گروه های آموزشی و کارکرد شورای معلمان و سازمان نظام معلمی

معلمان در همین وزارتخانه خودشان دیده نشده اند چه برسد به سایر نهادها و دستگاه ها .

این دیده نشدن ها حس اعتماد به نفس را در آن ها از بین برده است و از آنان آدم هایی ترسو و محافظه کار ساخته است که حتی از سایه خودشان هم می ترسند .

انحلال گروه های آموزشی و کارکرد شورای معلمان و سازمان نظام معلمی

آیین نامه گروه های آموزشی و تربیتی در نهصد و چهاردهمین (914) جلسه شورای عالی آموزش و پرورش و در تاریخ  29 / 4 / 1394   29/4/1394 مصوب و به تایید وزیر آموزش و پرورش و رئیس جمهور رسید . ( این جا )

با این که حدود 3 سال از تصویب و ابلاغ این آیین نامه می گذرد اما بررسی ها و گزارش ها نشان می دهند که وضعیت تغییری نکرده است و چرخ همچنان به روال سابق می چرخد .

هدف کلی از تصویب این آیین نامه ارتقای کیفیت آموزش و پرورش و توسعه مستمر شایستگی های حرفه ای معلمان و بر اساس مفاد سند تحول بنیادین بوده است .

5 هدف برای گروه های آموزشی تعریف و تبیین شده است . این ما هستیم که با جدی نگرفتن ، روزمرگی و غلبه احساس بر تفکر و... این گونه نهادها را به ابتذال و شکست می کشانیم

مهم ترین بخش این آیین نامه ماده 5 و ماده 6 آن هستند .

ماده 5 در مورد انتخاب سرگروه ها می گوید :

" سرگروه های آموزشی توسط معلمان هم گروه خود در سطح ادارات مناطق و استان ها برای مدت دو سال ( قابل تمدید برای یک دوره دیگر ) انتخاب می شوند و حسب مورد با ابلاغ رسمی رئیس آموزش و پرورش منطقه / مدیر کل آموزش و پرورش استان یا معاونان آموزشی ذی ربط در منطقه و استان فعالیت می کنند. "

مطمئن هستم که در بیش از 700 منطقه آموزشی کشور چنین روندی هم طی نشده است  و شاید کسی از معلمان هم معترض عدم اجرای این قانون نشده است .

بارها در حرف ها و شعارهای معلمان می بینم و می شنوم که آن ها از فقدان " منزلت " می نالند و می گویند که معلمان در جامعه منزلت ندارند .

حال پرسش این است که منزلت چگونه ایجاد می شود ؟

انحلال گروه های آموزشی و کارکرد شورای معلمان و سازمان نظام معلمی

آیا قرار است روسا و مقامات باید برای معلمان " منزلت "  درست کنند ؟

آیا معلمان که مدعی چنین گزاره ای هستند خودشان چه گام و یا قدم هایی برای تحقق آن البته پس از تعریف درست آن برداشته اند ؟

آیا تجربه 4 قرن زیست در نظام آموزشی به آن ها نیاموخته است که خودشان باید پی گیر حق خودشان و ایجاد جایگاه برای این وظیفه مهم باشند ؟

متاسفانه عملکرد ناقص ، پراشتباه ؛ منفعلانه و البته کاسب کارانه بسیاری از این تشکل ها امر دفاع را در این گونه موارد و به ویژه سازمان نظام معلمی خیلی سخت و پیچیده کرده است اما نمی توان به بهانه این که " ما مشکل داریم " ساختار و اصل قضیه را منتفی دانست و سرسختانه با آن مخالفت کرد  در این جا 12 پرسش را در مورد گروه های آموزشی به قلم دوست ارزشمند آقای " علیرضا طالب زاده "  ( این جا ) در این جا مطرح می کنم :

1- آیا گروه های آموزشی محلی برای فرار از تدریس و نوعی حیاط خلوت برای عده ای خاص می باشد؟

2- دیدگاه معلمان درباره گروه های آموزشی چیست و تا چه حد گروه های آموزشی را جدی می گیرند؟

3- چرا بعضی معلمها به گروه های آموزشی و سرگروه های دروس به دیده تردید می نگرند و نظر مثبتی درباره آنها ندارند؟

4- چرا سالهاست افرادی به عنوان سرگروه در گروه های آموزشی ماندگار شده اند؟

5- آیا سرگروه ها به وظایف خود آشنا هستند و دید علمی نسبت به مسایل دارند و از اقتدار و اختیارات لازم برای ایجاد تغییرات و بهبود شرایط و ایجاد فضایی علمی برخوردار هستند؟

6-  آیا گروه های آموزشی محلی برای اختلاط و استراحت و فرجه ای برای انجام کارهای شخصی مانند ادامه تحصیل، تکمیل ساختمان یا واریز قبض آب و برق و قسط وام می باشد؟

7- سرگروه ها چگونه انتخاب می شوند؟ آیا عوامل سیاسی، حراستی، گزینشی و روابط در انتخاب آنها دخیل است؟ و آیا سرگروه ها واقعاً جزو بهترین ها هستند؟

8- آیا کار سرگروه ها تنها بازدید از کلاس ها، بررسی دفترهای کلاسی دبیران، بازبینی درصدی از اوراق امتحانی و مچ گیری می باشد؟

9-  آیا سرگروه ها توانسته اند خود را به عنوان پشتیبان و کمک دهنده به معلمان معرفی کنند، آنها را زیر چتر حمایتی خود گرفته و آموزش های لازم را به آنها منتقل کرده، نیازهای علمی آنها را رفع کرده و به سوالات تخصصی آنها جواب دهند؟

10- آیا سرگروه ها توانسته اند رشد حرفه ای معلمان و مهارت های علمی و تخصصی آنها را ارتقا بخشیده و دانش آنها را به روز کرده و ارتباط مؤثر و مستمری با آنها برقرار کنند؟

11- دبیرخانه های راهبردی دروس (دوره متوسطه) و پایگاه های کیفیت بخشی به فرآیند آموزش دروس (دوره راهنمایی تحصیلی) در این بین چه نقشی بازی می کند؟ آیا این تشکیلات توانسته اند ارتباط موثری با گروه های آموزشی و سرگروه های درسی در استان ها و مناطق آموزشی کشور برقرار کرده و شبکه ای موثر ایجاد کنند؟

12- آیا انجمن های علمی معلمان توانسته است ارتباط و همکاری مؤثر و مفیدی با گروه های آموزشی داشته باشد یا عملاً رقیب و مزاحم آنها قلمداد می شوند؟

بنده هم به کارکرد گروه های آموزشی انتقاد دارم اما آیا این می تواند دلیلی بر حذف مساله به جای حل آن باشد ؟

باید این واقعیت را پذیرفت که در جامعه ما راحت ترین کار بر خلاف سایر کشورهای توسعه یافته " معلم شدن " است .

یک اصل علمی می گوید وقتی دسترسی به یک پدیده مشکل باشد ارزش آن در افکار عمومی بالا می رود و جامعه نگاه " دیگری " به آن خواهد داشت .

چرا جامعه ما  معمولا برای کار و حرف های یک استاد دانشگاه ارزش قائل است اما اگر معلمی همان مدرک و یا شرایط را هم دارا باشد کسی توجهی نمی کند ؟

آیا معلمان تاکنون به این مسائل اندیشیده اند ؟

« لایحه رتبه بندی معلمان » سرانجام و پس از سال ها کش و قوس به هیات دولت رفته است . ( این جا )

انحلال گروه های آموزشی و کارکرد شورای معلمان و سازمان نظام معلمی

در " شیوه نامه اجرایی رتبه بندی حرفه ای معلمان " که تاریخ آن به سال 94 می رسد هنوز همان ایراد مهم اولیه و اساسی به قوت خود باقی است :

مجری نظام رتبه بندی معلمان کیست ؟ معلمان در همین وزارتخانه خودشان دیده نشده اند چه برسد به سایر نهادها و دستگاه ها

این آیین نامه به این پرسش پاسخ شفاف و قانع کننده ای نمی دهد .

اگر قرار است همان نظام ارتقای شغلی معلمان با کمی اصلاحات اجرا شود دیگر چه نیازی به این همه تبلیغات  است ؟

نکته جالب آن است که در دانشگاه همین گروه های آموزشی وجود دارند .

سر گروه ها توسط اعضای هیات علمی همان دانشگاه و یا دانشکده انتخاب می شوند و خود آن ها در مورد ارتقای رتبه همکاران شان تصمیم می گیرند .

همین فرآیند نوعی پرستیژ و منزلت شغلی و مهم تر از آن یک نوع استقلال نسبی به استادان دانشگاه اعطا کرده  است .

اما در آموزش و پرورش ما وقتی « صدای معلم » خبر انحلال گروه های آموزشی را می دهد ( این جا ) و نسبت به حذف آن هشدار می دهد تازه برخی از معلمان خوشحال هم می شوند .

برخی حتی آن را صرفه جویی در هزینه ها می دانند غافل از آن که اگر قرار است هویتی علمی و مستقل برای حرفه " معلمی " تعریف و تبیین شود باید توسط خود آن ها و  نهادهای منتخب آنان مانند  گروه های آموزشی  انجام شود .

بارها و در یادداشت های مختلف و متعدد از لزوم تشکیل سازمان نظام معلمی گفته ام .

اما به نظر می رسد هنوز خیلی از معلمان ما در درک و فهم ارزش و جایگاه بنیادین آن مشکل دارند و برخی نیز با تعابیری پوپولیستی و کوچه و بازاری و مقایسه آن با " تشکل های فرهنگیان " که البته قیاس مع الفارق است سعی در انحراف موضوع دارند .

انحلال گروه های آموزشی و کارکرد شورای معلمان و سازمان نظام معلمی

تردیدی ندارم که این افراد دلسوز معلمان و نگران آینده آموزش و پرورش این  کشور نیستند .

متاسفانه عملکرد ناقص ، پراشتباه ؛ منفعلانه و البته کاسب کارانه بسیاری از این تشکل ها امر دفاع را در این گونه موارد و به ویژه سازمان نظام معلمی خیلی سخت و پیچیده کرده است اما نمی توان به بهانه این که " ما مشکل داریم " ساختار و اصل قضیه را منتفی دانست و سرسختانه با آن مخالفت کرد .

این ما هستیم که با جدی نگرفتن ، روزمرگی و غلبه احساس بر تفکر و... این گونه نهادها را به ابتذال و شکست می کشانیم .

وزارت آموزش و پرورش به دلیل بحران کمبود معلم انحلال گروه های آموزشی را با " چراغ خاموش " آغاز کرده است .

اگر معلمان مطالبه گر منزلت شغلی هستند  باید از حیثیت شغلی خود دفاع کنند .

اگر ساختاری مانده باشد می توان روی اصلاح و رفع ایرادها و تبدیل به احسن آن ها چانه زنی کرد .

امید که مثل سابق و مانند خیلی از کارهایمان درحسرت گذشته گرفتار نشویم ....

جمعه, 29 شهریور 1397 19:32 خوانده شده: 1861 دفعه

در همین زمینه بخوانید: