چاپ کردن این صفحه

" جوابیه معاون آموزش متوسطه در وزارت حمیدرضا حاجی بابایی به صدای معلم "

تاملاتی در سخنان پر تکرار جناب پورسلیمان از سند تحول بنیادین

گروه رسانه/

چندی پیش گزارشی از نشست کارشناسی بررسی و نقد سند تحول بنیادین که با حضور « محمود مهرمحمدی » از مجریان و تدوین‌کنندگان اصلی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش برگزار شد در صدای معلم منتشر گردید . ( این جا )

در پایان این نشست ، مدیر صدای معلم پرسش هایی را از ایشان مطرح کرد .

 « ابراهیم سحر خیز » معاون آموزش متوسطه در وزارت « حمیدرضا حاجی بابایی » انتقاداتی را نسبت به آن در یک گروه تلگرامی بیان کرده بود . ( این جا )

« سحر خیز » جوابیه ای برای صدای معلم و در انتقاد از مدیر  این رسانه و مواضع آن ارسال کرده است .

ضمن تشکر و قدردانی عین جوابیه منتشر می گردد .

انتقاد ابراهیم سحر خیز از علی پورسلیمان مدیر صدای معلم  در مورد سند تحول بنیادین

جناب پور سلیمان عزیز چه راحت یک تنه  می برید و می دوزید و پیش می تازید؟
 چه بی محابا، بدون شنیدن سخن اغیار ،یک تنه بر مسند رفیع قضاوت نشسته با تکیه بر اعلمیت خویش ، فتوی صادر می کنید!
قدری صبوری و تامل بایدت ! تا پس از دیدن دگر روی سکه ،دامن سخن را برای حصول نتیجه بر چینید.


رفیق شفیق !
جناب پور سلیمان

خود گویی و خود خندی ! عجب مرد هنرمندی" !

لختی درنگ کن شاید حرفی متفاوت نیز برای گفتن و یا شنیدن در چنته  باشد.
بد نیست در آغاز کلام آورده شود ، نگارنده ،وصی و یا وکیل احدی از موافقان و یا مخالفان سند نبوده و نیستم و شوربختانه یا خوشبختانه،  در قبال تدوین ترویج و تا تبلیغ این سند ،حتی یک پاپاسی بر ما نماسیده است.
"دگران کاشتند و گویا قصد آن دارند ، میوه تکمیل یا ترمیم و اصلاح آن را نیز تا ابد البته به شرط رخصت حضرت" ملک الموت"، وقف خویش  کنند ."
اما بخش قابل تاملی از آنچه بر زبان رانده اید مقرون به صحت نیست.
ای کاش جناب دکتر نوید  به جای تعریف ، تمجید و اقرار درخلوت ،به جلوت نیز ، تکمله ای بر این" تقریظ و جیز" داشته باشند.
 1- این بخش از سخن حضرتعالی که "تغییرات مدیریتی ، داشتن نگاه سیاسی و جناحی  به مسایل ،مانعی بزرگ بر سر عملیاتی شدن طرحها است .سخنی سنجیده و به جاست.
اما با کدام ادله و برهان دلالت بر آن دارید که ایدئولوژیک بودن،  سدی بزرگ در مسیر تحقق  آن است.
نگران "حیات طیبه "هستید.؟ نگران نادیده گرفته شدن حقوق اقلیت ها هستید؟ از کلید واژه های درج شده در بیانیه ارزشها هراس دارید؟ برسر ویژگی ها و شایستگی های احصا شده برای دانش آموز طراز "ان قلت" دارید؟
آیا می دانید که حقوق اساسی مردم فارغ از هر نژاد، قومیت ، آیین و عقیده ای در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به رسمیت شناخته شده است؟
جنابعالی انتظار دارید بی اعتنا به قاموس قرآنی و فرهنگ واژگانی ملتی پر آوازه مانند ایران ، افکار روتوش شده نئولیبرالیستی ، با برند صادراتی "پست مدرنیسم"  بی هیچ کم وکاستی از متون آمریکایی توسط دوستان مولف شما برگردان شود؟
لابد می دانید به تصدیق بزرگانی مانند عبدالحسین زرکوب،جلال الدین همایی و شهید مطهری ،نقش ایرانیان در اعتلای فرهنگ اسلامی -ایرانی مثال زدنی است و در قوام و دوام پایه های تمدنی ، نقشی موثر و جاودانه است. البته ان دو ، چنان باهم امتزاج یافته اند که درعمل تفکیک ناپذیرند.


 مرحبابکم!  

در جایگاه شورای محترم نگهبان ، به تفسیر از قانون اساسی نیز همت گماریده اید!
چه کسی به جانب عالی این حق داده است با زیر پا گذاشتن اصل 30 قانون اساسی ، با  بهانه  قراردادن مشکلات اقتصاد آموزش و پرورش  ،  آموزش و پرورش دولتی را به عنوان حقوق مسلم مردم بر حاکمیت نادیده بینگارید؟
آیا به مصداق  مثل" کاتولیک تر از پاپ" ، قصد دارید سریعتر از جناب "فریدمن"به خصوصی سازی لجام گسیخته از  آموزش و پرورش اقدام نمایید؟
مشارکت مردم  را در آموزش و پرورش با نگاه  خود و با خوانش جناب مهرمحمدی به خورد مردم ندهید.
قطعا مستحضرید، که قانون مصوب مجلس، مدرسه داری را علاوه بر مدارس دولتی ،به صورت مدارس غیر دولتی نیز با حفظ حریم حاکمیت  در چارچوب قانون به رسمیت شناخته است.
نگاه ما به دولت شهر ،کاملا متفاوت و متمایز از نگاه اومانیستی محض است.


3-: با حفظ احترام ،حضرتعالی در آن جایگاه نیستید که به طور یک جانبه ،حاکمیتی بودن را از آموزش و پرورش سلب نمایید.
اولین سطور از سیاست های کلی در حوزه آموزش و پرورش که به تصویب مجمع تشخیص رسیده است و بس از تنفیذ  رهبری، برحسب قانون اساسی بر دستگاه اجرایی مربوط ابلاغ شده است. "آموزش و پرورش دستگاه حاکمیتی است البته تاکید می کنم نه با قرائت جناب آقای مهرمحمدی!


حتی در تربیت معلم و مدرسه داری نیز باید نگاه حاکمیت  ،که نیابت از  مردم را در درون دارد، تامین شود.


4- با کدام "رسن "گز کرده اید که 70 درصد از سند زیر تیغ تحریف، دچار استحاله شده است.
اولا : سند تحول یا همان سند ملی آموزش و پرورش هرگز قرار نبوده "الهی نامه جناب حاجی بابایی "و یا"  گلشن راز جناب مهرمحمدی "باشد
.عوامانه بر سبیل "شک و ظن " سخن نرانیم.
ثانیا: شورای عالی انقلاب فرهنگی بر اساس توافق شفاهی مجلس ،مرجع پایانی برای نهایی کردن  سند بوده است .
حال اگر جرات بیان آن را نداریم چرا گناه ناکرده را به  حاجی بابایی نسبت دهیم؟
البته اگر حاجی بابایی از چنان اقتداری برخودار بوده که توانسته است با ادله خود ،شورای انقلاب فرهنگی را اقناع و سپس مجاب نماید ،زهی افتخار است! ،باید به وی بالید و ای کاش اخلاف او نیز چنین می نمودند !
ثالثا :در نشست فوق العاده مشهد، اردوگاه شهید باهنر (به زعم جنابعالی همان پاتوق منظریه )  اتفاقا  حضور فعال جناب مهرمحمدی در کنار صادق زاده در معیت جناب نوید و دیگر اعضا را ،به چشم خود شاهد بودم ،که پس از اظهار نظر موافق و مخالف مثل همیشه رای اکثریت پیش نویس نهایی را مصوب می ساخت.
رابعا: آیا خبر دارید همان پیش نویس نیز پس از عبور از فیلتر "شورای عالی آموزش و پرورش" حداقل در 23 جلسه متناوب در صحن شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد بازنگری جدید و خوانش مجدد قرا گرفت ؟


5 - چه کسی ادعا کرده است سند به منزله وحی منزل ،از خاتمیت برخودار است ؟
ظاهرا جنابعالی ،حتی تورقی ساده بر سند نداشته اید که پاسخ تشکیک خود را دریافت کنید.
در بخش پایانی سند آمده است : شورای عالی انقلاب فرهنگی با گذشت 5 سال از اجرا به عنوان ناظر فرادستی ،پس از ازریابی ، می تواند نسبت به اصلاح ،ترمیم و یا تنقیح ان اقدام نماید.
البته سندی را که هنوز در قفسه کتابخانه جناب وزیر جا خوش کرده است و فرصت اجرا به وی داده نشده است ،نمی توان به بهانه پنج ساله شدن به تیغ جراحی کسانی بسپاریم که هنوز شورای موصوف اهلیت آنها را به رسمیت نشناخته است.


6- جای بسی شگفتی است !
سوال جنابعالی مبنی برچرایی ضرورت فلسفه تعلیم و تربیت، مقدم بر سند، بهتر است از مولف محترم جناب دکتر صادق زاده  عزیز،  پرسیده شود.
البته اهل فن، در ضرورت ابتنای سند برفلسفه ،فارغ از  ایسم خاص ،اتفاق نظر دارند.


7- اما از یاد نبریم سخن حکیمانه رهبری را که در حال حاضر با حفظ همه جوانب و شرایط لازم، فرمودند:"سند حاضر به منزله نسخه شفابخش است ".
چرا از تجویز آگاهانه آن  ابا داریم؟
اتفاقا از باب "یستمعون القول و یتبعون احسنه" که بر آن تاکید دارید، برخی از اهداف و راهکار ها از جمله :رتبه بندی معلمان،رقابت پذیری مدارس ، اصلاح نظام ارزشیابی، سنجش صلاحیت حرفه ای معلمان و...،کاملا راه برای الگوپذیزی و اقتباس احسن باز است.


8- قطعا می دانید اسناد بالا دستی ،بیشتر جنبه استراتژیک داشته هرچند ممکن است حاوی خطوط روشنتری مانند ،اهداف کلان همراه با راهکارهای انضمامی باشند .اما عملیاتی کردن  این نقشه راه ،مستلزم برنامه اجرایی است.
چرا گناه کم کاری وزارتخانه را به کلی بودن اسناد نسبت می دهید؟
به قول شاعر خوش ذوق پارسی زبان:
"گر گدا کاهل بود،تقصیر صاحبخانه چیست"؟


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

چهارشنبه, 26 تیر 1397 20:41 خوانده شده: 1353 دفعه

در همین زمینه بخوانید: