چاپ کردن این صفحه

دل نوشته ای برای بهار

این چرخه فقط حکایت برگ و درخت نیست این چرخه حکایت من و شماست ؛ تلاشی است برای نو شدن اما غافل از آنکه که کهنه تر می شویم

فاطمه مهاجرانی/ رئیس مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان و دانش پژوهان جوان

دل نوشته فاطمه مهاجرانی برای بهار و نوروز

مستانه چون  بهار   
به نام آرام جان
جمله بی قرار ات در طلب قرار توست
عاشق بی قرار شو تا که قرار آیدت


این روزها که همه در تلاش و دوندگی اند بیشتر می توان در معنای ناب این بیت تامل کرد " جمله بی قراری ات در طلب قرار توست   عاشق بی قرار شو تا که قرار آیدت " این همه دوندگی و تلاش چنانچه با عطر نام او آغشته نباشد ،بسیار جانکاه است. تلاشی است برای نو شدن  اما غافل از آنکه که  کهنه تر می شویم .
 برگ هایی که در بهار سبز می شوند در تابستان چندان تیره و خاک گرفته اند که گاهی نمی توان  رنگ آنها را از خاکستری تیره یا سیاه تمیز داد، و دقیقا همان برگ هایی هستند که  در پاییز تن به باد مرگ می دهند و کف خیابان را پر می کنند و فرشی می شوند زیر پای عابران که اگر رهگذران فرصت کنند از صدای خرد شدن آنها مسرور می شوند و بسیاری از آنان حتی متوجه صدای خش خش برگ ها نیز نمی شوند .

دل نوشته فاطمه مهاجرانی برای بهار و نوروز

قصه رویش برگها و بلوغ آنها در تابستان و  رنگین شدن آنها در پاییز یک مکرر بی تکرار است ، این چرخه می چرخد و می چرخد و درختان پشت سر هم رخت برگ بر تن می کنند و  رخت آنها رنگ عوض می کند تا در زمستان تن به سیلی برف و باد می دهند.


این چرخه فقط حکایت برگ و درخت نیست این چرخه حکایت من و شماست.
می دویم و می دویم ، فراموش می کنیم که از سبزی نازک برگ در بهار مسرور شدیم. آنقدر سرگرم هستیم که از تابستان فقط گرمای العطش و عرق ریزان آن را درک می کنیم.

پاییز هم با راه بندان های سنگین و غروب های زود هنگام خلق مان را تنگ تر می کند و زمستان که دیگر هیچ، با اندک برفی راه مان  قفل می شود و ما غصه دارتر.


حکایت ما و برگ بسیار غم انگیز است اگر فراموش کنیم که :


ما گدایان خیل سلطانیم
شهربند هوای جانانیم
بنده را نام خویشتن نبود
هر چه ما را لقب دهند آنیم ( سعدی )

دل نوشته فاطمه مهاجرانی برای بهار و نوروز

و به همین دلیل است که ما به دنبال نام می گردیم چون بندگی را فراموش کرده ایم و آشفته می شویم، می ترسیم، دل به باد می دهیم که مباد چنین شود  و چنان شود ، نکند  در چشم بالادستان خوار شویم و یا ابهت ساختگی مان نزد فرودستان بشکند،  غافل از آن که :


تاج  کرمنا بر فرق سرت
طوق اعطیناک آویز برت                                   (مولانا )


ما در هستی نقش ، سهم و وظیفه ای داریم. نقش ما در هستی دویدن در پی نان و نام نیست، سهم ما از هستی درد و رنج و حسرت و حرمان نیست، وظیفه ما در هستی مهرورزی و عاشقی و بندگی است.


با " او " می توان پر و زیبا بود ،چندان پر  وزین که به کوهی استوار و سرافراز ماننده باشیم ، می توان مستغنی از غیر بود  و از هرچه بوی وابستگی و چسبندگی دارد رها شد، پس تا طالب بی قرار شود تا که قرار آیدت.
آغاز بهار 1397 انشاالله

سه شنبه, 28 اسفند 1396 11:40 خوانده شده: 941 دفعه

در همین زمینه بخوانید: