چاپ کردن این صفحه

حسین رمضان پور/ فعال صنفی و سیاسی فرهنگی خراسان شمالی - بجنورد

دکتر سلام ! آقای دکتر بفرمایید ! خروج و مهاجرت نخبگان ؛ انتصاب و به کارگیری نخبه نماها و یا پخمگان ؟ باید برای بیماری مدرم گرایی در نظام آموزشی فکری کرد

مدرک گرایی آفت مخربی ست که در سال های اخیر به جان سیستم اداری و اجرایی کشور افتاده و با اینکه افراد جهت انتصاب در پست و یا ارتقا رزومه های بلند بالایی از مدارک و مدارج دانشگاهی خود ارائه می دهند اما هیچ خروجی چشمگیری پس از انتصاب از این جنابان دکتر ؛ پروفسور و یا.... در عمل و به صورت میدانی مشاهده نمی گردد/ به قول شهید چمران تقوا داشتند و اگر تخصص انجام مسوولیتی را نداشتند ؛ آن را نمی پذیرفتند/ در سیستم فعلی اداری کشور فضای بسیار ناسالمی فارغ از باندبازی و نوچه پروری و آقازادگی حاکم است که مدرک گرایی در آن بسیار رواج پیدا کرده و مسوولان به جای انجام وظیفه خود به نحو احسنت ؛ دست به دامان موسسات علمی داخلی و خارجی معتبر و غیر معتبر شده اند تا خلأهای کاری خود را با واژه دکتر یا مهندس یا هر عنوان دیگری پر نمایند و حتی به همین دلیل روزهای بسیاری را جهت تحصیل در محل کار خود حضور ندارند و کار خلق الله معطل می ماند/ آیا این عنوان که گاهی با رشته شغلی فرد نیز اصلا تناسب نداشته و غیر مرتبط است ؛ آن قدر می ارزد و در فرآیند شغلی و سیستم اداری تاثیر مثبت می گذارد که این عطش را در کارمندان و سیستم اداری و اجرایی دولتی و گاهی بخش خصوصی به وجود آورده ایم

کردانیسم و بیماری مدرک گرایی در نظام آموزشی ایران  این روزها وقتی در برخی از ادارات دولتی ؛ ارگان ها و سایر سازمان ها قدم می گذاری با الفاظ جدیدی در مراودات اداری و شخصی روسا و کارمندان مواجه می گردی که برای برخی افراد عامی که بر حال و روز این روزهای سیستم اداری اشراف ندارند ؛ سوءتفاهم ایجاد می گردد و تصور می نمایند وقتی صحبت از دکتر به میان می آید و در جواب ارباب رجوع گفته می شود جناب دکتر جلسه دارند ؛ حتما فردی سفید پوش با گوشی معاینه و عینک و شاید هم با روپوش سبز اتاق عمل از داخل اتاق بیرون خواهد آمد. 

آخر بندگان خدا با کاربرد این واژه در سیستم اداری کمتر مواجه شده اند و این واژه نامأنوس را بیشتر در مطب ها و بیمارستان ها شنیده اند.

مدرک گرایی آفت مخربی ست که در سال های اخیر به جان سیستم اداری و اجرایی کشور افتاده و با اینکه افراد جهت انتصاب در پست و یا ارتقا رزومه های بلند بالایی از مدارک و مدارج دانشگاهی خود ارائه می دهند اما هیچ خروجی چشمگیری پس از انتصاب از این جنابان دکتر ؛ پروفسور و یا.... در عمل و به صورت میدانی مشاهده نمی گردد تا خلق الله لااقل به اندازه زدن یک آمپول دگزامتازون که حسن آقا تزریقات چی محل به بیماران بدحال می زند و دردشان را التیام می بخشد ؛ از این مدارک و مدارج عالیه بهره ای ببرند و شادمان و راضی از این ادارات و نهادها؛ پای به بیرون بنهند و دعایی نیز در حق این دانشگاه ها و موسسات علمی داخلی و خارجی که توسعه روز افزون دارند ؛ بنمایند.

در اوایل انقلاب شاهد حضور افرادی در عرصه اجرایی و ریاستی کشور بودیم که از روی اخلاص و به صورت جهادی مشغول به فعالیت و خدمت به خلق بودند و حتی مدرک تحصیلی و دانشگاهی بالایی نیز نداشتند اما به قول شهید چمران تقوا داشتند و اگر تخصص انجام مسوولیتی را نداشتند ؛ آن را نمی پذیرفتند.

کردانیسم و بیماری مدرک گرایی در نظام آموزشی ایران  گرچه در همان دوره عده ای باور داشتند که برای قبول مسوولیت صرف داشتن تعهد کافی ست.این روزها اما شاهد پدیده عجیبی هستیم که شاید مختص کشورهای جهان سوم می باشد؛ خروج و مهاجرت نخبگان؛ و انتصاب و به کارگیری نخبه نماها؛ که اگر بخواهیم قدری راحت تر مطلب را بیان نماییم؛ واژه انتصاب پخمگان ؛ مناسب تر به نظر می رسد. و اما این نخبه نماهای عزیز که در عرصه عمل دچار بحران عدم تخصص و تجربه هستند جهت پر کردن این خلأها روز به روز بر مدارک و مدارج علمی و دانشگاهی خود که اکثرا از موسسات علمی و دانشگاهی غیر معتبر است ؛ می افزایند و در برخی موارد دست به دامان تقلب و زیرآبی رفتن و استفاده از روش های غیر اخلاقی نیز می گردند.

   به عنوان مثال در استان بنده خراسان شمالی؛ یکی از مقامات عالی استان به جهت قبولی در آزمون زبان دوره تخصصی خاصی ؛ به جهت عدم داشتن صلاحیت علمی؛ شخصی دیگر را با کارت ملی خودشان به جلسه امتحان فرستاده اند که خوشبختانه با متاسفانه فرد مورد نظر در سر جلسه گیر افتاده و موضوع صورت جلسه شده و این افتضاح سبب فشار به ایشان و در نهایت استعفای اجباری گردیده که در نوع خود از دو جهت جای تاسف دارد: کردانیسم و بیماری مدرک گرایی در نظام آموزشی ایران

جهت اول این که در شرایط کنونی که با گسترش تکنولوژی های موبایل و دوربین های مدار بسته هیچ مکان عمومی و حتی گاهی حریم خصوصی مسوولان و افراد؛ امن و دور از دسترس چشم مردم نیست و چگونه فردی در آن سطح به خود اجازه می دهد که خود را دچار چنین ریسکی نماید و جهت دوم این که چرا و چگونه به این نقطه رسیده ایم که برای مدیری و مجموعه ای که در آن خدمت می نماید؛ داشتن مدرکی آن قدر مهم باشد که بخواهد اخلاق و اصول اولیه علمی را کنار بگذارد و آیا آن قدر که داشتن این مدرک برای برخی ارزش دارد؛ به خروجی کار خود و نتایج عملی پستی که در آن خدمت می نمایند ؛ اندیشیده اند؟

حقیقت این است در سیستم فعلی اداری کشور فضای بسیار ناسالمی فارغ از باندبازی و نوچه پروری و آقازادگی حاکم است که مدرک گرایی در آن بسیار رواج پیدا کرده و مسوولان به جای انجام وظیفه خود به نحو احسنت ؛ دست به دامان موسسات علمی داخلی و خارجی معتبر و غیر معتبر شده اند تا خلأهای کاری خود را با واژه دکتر یا مهندس یا هر عنوان دیگری پر نمایند و حتی به همین دلیل روزهای بسیاری را جهت تحصیل در محل کار خود حضور ندارند و کار خلق الله معطل می ماند.

البته این بزرگواران از همان زمان ثبت نام و شروع ترم اول توسط زیرمجموعه دکتر یا مهندس خطاب می شوند و گویا این کلمه حس خوبی به آنان می دهد!

آیا این عنوان که گاهی با رشته شغلی فرد نیز اصلا تناسب نداشته و غیر مرتبط است ؛ آن قدر می ارزد و در فرآیند شغلی و سیستم اداری تاثیر مثبت می گذارد که این عطش را در کارمندان و سیستم اداری و اجرایی دولتی و گاهی بخش خصوصی به وجود آورده ایم؟


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

چهارشنبه, 26 دی 1396 21:01 خوانده شده: 845 دفعه

در همین زمینه بخوانید: