چاپ کردن این صفحه

علی افشارسمیرمی/ همکار گروه صدای معلم

در آستانه ی آموزش و پرورش زنانه! چرا معلمان مرد در مدل بهبود کیفیت آموزش‌ و پرورش کشور حضور کم رنگی دارند ؟

در جامعه ایرانى، معلمى همواره بهترین و ارزشى‏ ترین مشاغل براى زنان برشمرده شده است/ موقعیت جنسیتى و شرایط اجتماعى و فرهنگى جامعه مهم‏ترین عامل گرایش زنان به این شغل بوده است/ یونیسف در رهنمودهاى خود براى گسترش آموزش زنان و سوادآموزى، استخدام بیشتر معلمان زن را لازم دانسته است/ در تابستان سال 93 وزیر آموزش و پرورش وقت نسبت به افزایش تعداد معلمان زن هشدار دارد/ زنان نسبت به مردان ، هم سهم اندکی در تصدی  مدیریت ها در سطوح میانی و فوقانی و هم حضور اندکی در حرکت های صنفی و پیگیری مطالبات حقوقی معلمان دارند/ در کلاس‌های آموزش ‌ضمن خدمت ، گروه های آموزشی، جشنواره‌های تدریس،داوران برنامه ها، شوراهای معلمان، کارهای پژوهشی ، نوشتن مقاله و تالیف کتاب ، شرکت در مسابقات، حضور در همایش ها، ماموریت های منطقه ای و نظائر آن روز به روز شاهد حضور پررنگ خانم ها هستیم/ اغلب شوراهای معلمان غیرصوری در مدارس دخترانه برگزار می‌شود و تعداد مدارس پسرانه‌ای که در برگزاری شوراهای باکیفیت همت می کنند، بسیار کم است/ مشکل مردان ، از طرفی در سرپرستی خانواده است که تکیه گاه معیشتی زنان به شمار می روند و از سوی دیگر در ضعف سیستم حمایتی دولت است که در پرداخت دستمزد ها و برقراری عدالت ، یا نمی تواند یا نمی خواهد فرهنگیان را قانع و راضی کند/ مردان هم در اعتراض های صنفی حضور پر رنگی دارند و  هم بیشتر دنبال شغل دوم و سوم اند

 

آموزش و پرورش زنانه و سهم زنان در مدیریت و کیفیت نظام آموزشی  معلمی یکی از شغل‌هایی است که با توجه به بافت سنتی جامعه، برای زنان پذیرفته‌ شده است و شاید شغلی است که می‌تواند زمینه‌های مشترک فکری جامعه سنتی و مدرن را به هم پیوند بزند. درحال‌حاضر ظرفیت بیش از نیمی از نیروی کار وزارت آموزش‌ و پرورش را زنان تشکیل می‌دهند؛ ظرفیت بزرگی که حتی باید در اولویت ‌های نیاز سنجی‌های پژوهشی آموزش‌ و پرورش قرار گیرد.

در جامعه ایرانى، معلمى همواره بهترین و ارزشى‏ ترین مشاغل براى زنان برشمرده شده است. این دیدگاه چه پیش از انقلاب و چه پس از پیروزى آن دیدگاهى مسلط در امر اشتغال زنان بوده است. در این امر شاید توانایى ‏هاى خاص روحى و جسمى زنان نقش عمده‏ اى داشته، اما بى‏ شک موقعیت جنسیتى و شرایط اجتماعى و فرهنگى جامعه مهم‏ترین عامل گرایش زنان به این شغل بوده است، چرا که اغلب خانواده ‏ها علاقه دارند دختران آنها معلم شوند ؛ به عبارت دیگر شرایط خاص اجتماعى و فرهنگى همواره جامعه زنان را به سمت مشاغل آموزشى هدایت کرده، به طورى که اگر از پدر و مادر یا همسر پرسیده شود: چه شغلى را براى دختر یا همسر خود برمى‏گزینید، در بیشتر موارد شغل معلمى را ترجیح مى‏ دهند. 

البته پیشینه ی تاریخى و تجربه نیز نشان مى‏ دهد که زنان در بخش آموزش موفق‏ تر از مردان بوده‏ اند. این امر واقعیتى است که پژوهش‏ هاى انجام شده نیز بر آن تأکید دارد، بدین ترتیب زنان چه به لحاظ توانایى‏ هاى روحى و جسمى، چه به لحاظ شرایط اجتماعى و فرهنگى و چه به جهت پیشینه تاریخى و تجربه نقش به سزایى را در آموزش رسمى کشور و مخصوصا دوره ابتدایی ادا مى‏ کنند. 

شایان ذکر است یونیسف در رهنمودهاى خود براى گسترش آموزش زنان و سوادآموزى، استخدام بیشتر معلمان زن را لازم دانسته است. 

آموزش و پرورش زنانه و سهم زنان در مدیریت و کیفیت نظام آموزشی

 نابرابری جنسیتی در آموزش، از شایع‌ترین نابرابری‌های آموزشی در اغلب کشورهای جهان، به‌ویژه کشورهای توسعه‌نیافته است، در کشور ما و در چند سال اخیر، ورق به نفع دختران برگشت خورده است. به طوری که چند سالی است تعداد دختران در دورۀ متوسطۀ دوم و نیز کنکور ورودی دانشگاه‌ها بر پسران پیشی گرفته است.شکل دیگر نابرابری‌های آموزشی ناشی از جنسیت ،عدم حضور ملموس معلمان مرد در برنامه‌های آموزشی و پرورشی است. به طوری که بیم زنانه شدن آموزش و پرورش می رود.نزدیک به 53 درصد کل پرسنل نظام آموزشی را خانم ها تشکیل داده اند. به طوری که فقط در شهر تهران  بیش از 80 درصد  معلمان خانم ها هستند.

موضوع چنان حائز اهمیت است که در تابستان سال 93 وزیر آموزش و پرورش وقت نسبت به افزایش تعداد معلمان  زن هشدار دارد. این در حالیست که زنان نسبت به مردان ، هم سهم اندکی در تصدی  مدیریت ها در سطوح میانی و فوقانی و هم حضور اندکی در حرکت های صنفی و پیگیری مطالبات حقوقی معلمان دارند.

با احترام به تمام آقایانی که همواره از انجام وظیفه لذت برده اند و علی رغم وجود گرفتاری های گوناگون، هنوز به غم نان میدان نداده اند تا مزاحم کار معلمی شان بشود، چند سالیست لااقل در حوزه ی آموزش و پرورش حضور چشمگیر خانم ها و غیبت غیرمنتظره ی آقایان در برنامه های مختلف مشهود است.

زنان نسبت به مردان ، هم سهم اندکی در تصدی  مدیریت ها در سطوح میانی و فوقانی و هم حضور اندکی در حرکت های صنفی و پیگیری مطالبات حقوقی معلمان دارند  در کلاس‌های آموزش ‌ضمن خدمت ، گروه های آموزشی، جشنواره‌های تدریس،داوران برنامه ها، شوراهای معلمان، کارهای پژوهشی ، نوشتن مقاله و تالیف کتاب ، شرکت در مسابقات، حضور در همایش ها، ماموریت های منطقه ای و نظائر آن روز به روز شاهد حضور پررنگ خانم ها هستیم.

در کلاس‌های آموزش‌ ضمن خدمت تشکیل شده در ادارات آموزش‌ و پرورش مناطق و شهرستان‌های کشور، اگر حضور داوطلبانه یا حتی با اعطای گواهی حضور و مدرک پایان دوره باشد، به ندرت شاهد نیروهای مرد هستیم. جشنواره‌هایی همانند الگوهای برتر تدریس، درس‌پژوهی، اقدام‌پژوهی و همانند آن‌ها در سیطره ی خانم‌ های فرهنگی است و مردان یا شرکت نمی‌کنند یا تعدادشان بسیار کم است.

داوران، گردانندگان و متولیان امر چنین برنامه‌هایی نیز اغلب خانم‌ها هستند.اغلب برگزیدگان این قبیل برنامه‌ها خانم هستند .برخی از ادارات آموزش‌ و پرورش نیز موقع اعلام نتایج، با قرار دادن نام یکی دو نیروی مرد در میان برگزیدگان، سعی می‌کنند برای دوره‌های بعدی تنور رقابت ماجرا را گرم نگه دارند. اغلب شوراهای معلمان غیرصوری در مدارس دخترانه برگزار می‌شود و تعداد مدارس پسرانه‌ای که در برگزاری شوراهای باکیفیت همت می کنند، بسیار کم است.

آموزش و پرورش زنانه و سهم زنان در مدیریت و کیفیت نظام آموزشی

میزان تحقیقات فرهنگیان خانم و نیز تعداد کتاب‌ها و مقالاتی که می‌نویسند، به طور مشخصی قابل تأمل است که شاهد مثال آن نوشته های خانم های فرهنگی در نشریات عمومی رشد و پیوند است.

در نتیجه ؛ معلمان مرد در مدل بهبود کیفیت آموزش‌ و پرورش کشور، حضور کم رنگی دارند که باید ریشه های آن بررسی و تحلیل شود. این که چرا غایبند؟ آیا آن‌ها مسایل و مشکلاتی دیگری دارند؟ چرا امتیازها، تشویق‌ها و انگیزاننده های فعلی، آن‌ها را برانگیخته نمی‌کند؟ تقصیر پسران دانش‌آموز مدارس برخوردار از آموزگار مرد چیست که نمی توانند به اندازه ی دختران از آموزش‌های ضمن خدمت معلمان بهره ببرند؟ آیا شهد شیرین روش‌های نوین یاددهی- یادگیری نمی‌تواند کام پسران را شیرین کند؟

البته که پرداختن به این موضوع در حوصله ی این نوشتار نیست اما همین قدر می توان گفت که این اتفاق قبل از این که یک نابرابری ناشی از اقامه ی عدالت آموزشی باشد، نوعی رقابت نابرابر برخاسته از بین دو جنس است. در این زمینه گناه زیادی به گردن نظام آموزشی نیست .

آموزش و پرورش زنانه و سهم زنان در مدیریت و کیفیت نظام آموزشی

نظام قطعا بسیار خرسند می شود که آقایان هم به اندازه خانم ها مشارکت فعال داشته باشند.ریشه ی این نابرابری به جاخالی دادن خواسته یا ناخواسته ی آقایان مربوط می شود که خانم ها از این فرصت به دست آمده، استفاده ی به هنگام کرده اند.

مشکل مردان ، از طرفی در سرپرستی خانواده است که تکیه گاه معیشتی زنان به شمار می روند و از سوی دیگر در ضعف سیستم حمایتی دولت است که در پرداخت دستمزد ها و برقراری عدالت ، یا نمی تواند یا نمی خواهد فرهنگیان را قانع و راضی کند. برای همین است که می بینیم مردان هم در اعتراض های صنفی حضور پر رنگی دارند و  هم بیشتر دنبال شغل دوم و سوم اند.در حالیکه زنان با حجب و حیا و بی ریا و ادعا ضمن خانه داری، کلاس داری نیز می نمایند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

جمعه, 02 آذر 1396 13:23 خوانده شده: 3385 دفعه

در همین زمینه بخوانید: