
اما وقتى مى خواهيم تصميم به بچه دار شدن و آوردن موجودى بي گناه و معصوم ، كه از خود هيچ گونه اختيارات و اراده اى ندارد بگيريم ، البته به احتمال قوى عمر و اثرات اجتماعي اش بسيار بالاتر از يك بنا و اصولا قابل مقايسه با آن نمى باشد بدون آگاهى و دانش لازمه و اخذ استعلام از مراجع ذي صلاح و بدون مراقبت و نظارت بر پروسه شكل گيرى از مرحله تصميم گيرى ، تا انعقاد نطفه و مراحل نه ماهه تكامل نوزاد ، چگونگى تولد و سپس بزرگ شدن و محيط زندگى او ، ميزان صلاحيت هاى مادر و پدر از نظر مالى ، علمى ، سلامت جسمانى ، آگاهى هاى اجتماعى ، محيط و مکان سكونت ، ژنتيك و در نهايت آينده شغلى و تحصيلى فرزندمان اقدام به داشتن فرزند نموده و با تصميم زن و مرد و گاهى فقط اراده يكى از آنها و حتى ناخواسته و بدون اراده هر دو طرف صاحب فرزندى شده كه عواقب آن مى تواند يك عمر ، پدر و مادر ، جامعه ، فاميل و خصوصا فرزند متولد شده را تحت تاثير و عواقب مثبت و منفى خود قرار دهد.
" آموزش و پرورش پيش از تولد " يكى از راهكارهاى اصولى و اساسى جلوگيرى از ضايعات اين مو ضوع و هدايت صحيح پدران و مادران ، در جهت تصميم به بچه دار شدن و پروسه و مراحل صحيح اين اقدام خواهد بود.
در حال حاضر متاسفانه آموزش و پرورش مختص "زمان دبستان "به بعد و فقط شامل آموزش فرزند و آنهم به صورت يك بعدى و ناقص مى باشد و دقيقا مانند آن است كه وقتى كسى مى خواهد اقدام به ساخت يك بنا نمايد ، به او بگوييم برو هر گونه كه مايلى بساز و بعد از ساخت و ساز و چند سال زندگى در آن بنا بيا تا به تو بگوييم چه كار كرده اى و ايرادات كار تو چيست و البته اگر اشكالاتى هم باشد ، غير قابل جبران و ترميم بوده و ديگر كار از كار گذشته و با بد و خوبش بساز به بقيه هم ربطى ندارد . گرچه مقايسه موجوديت يك "انسان " و يك "بنا يا ساختمان " اصولا امرى نادرست مى باشد اما متاسفانه اگر به همان اندازه هم اهميت مى داديم وضعيت فرزندان مان و آموزش و پرورش كشورمان بدين گونه نبود.
اما اثرات اين اهمال و بى دقتى متاسفانه در جامعه ما روز بروز اسفناك تر و بدتر شده به گونه اى كه معلمين روزانه شاهد حضور كودكانى با هزاران مشكلى روحى ، جسمى و روانى بوده و با همه تلاش هاى صادقانه و شبانه روزى اين قشر محترم و زحمتكش كه وظيفه اى بسيار سخت و اساسى با حداقل حقوق و دستمزد دارند
متاسفانه " روزبه روز دريغ از ديروز " كه در نهايت مى تواند نسل هاى آينده را با توجه به اين مشكلات به نابودى و انحطاط كشيده و ديگر چاره اى براى اصلاح امور باقى نماند.
وجود كودكان عصبى ، گستاخ و سركش ، گوشه گير و افسرده ، عقب مانده ذهنى ، كودكان بيش جنبش ، كم توجه ، معلول ، بى علاقه به تحصيل و زندگى ، بد سرپرست ، كودكان طلاق و فقر ، كودكان خيابانى ، تكدى گر ، بزهكار و... مى تواند حاصل همين عدم در نظر گيرى تقدم آموزش و پرورش والدين قبل از تصميم به بچه دار شدن و عدم استعلام از مراجع ذي صلاح و نظارت ارگان هاى دولتى و غير دولتى بر اين پروسه و واگذار نمودن آن به آينده و زمانى كه كار از كار گذشته و سپس اقدام ناقص و پراز اشكال و بى برنامه براى اصلاح بناى ايجاد شده (دانش آموز ) كه لطمه آن بيش از پدر و مادر و شخص دانش آموز به جامعه و معلم متعهد كه چون شمعى در كنار اين عزيزان مى سوزد و كارى هم از دستش بر نمى آيد وارد خواهد گرديد.
به هرحال از وظايف دولت محترم و دست اندر كاران وزارت بهداشت و آموزش و پرورش و كليه متوليان امر تعليم و تربيت كشور است ، كه با طراحى يك پروسه عمل و پى گيرى و سخت گيرى به كسانى كه مى خواهند صاحب فرزند شده و موجودى را به اين جامعه هديه كنند ، موجب اصلاح امور و وجود پدران و مادران آگاه و صاحب صلاحيت و فرزندان و دانش آموزانى سالم ، صالح و سودمند براى جامعه باشند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید