آقاي بطحايي دركنفراس خبري سه شنبه ٢٣ آبان فرمودند : " توصيه و دستور جهت استفاده از بانوان و جوانان در سطوح مديريتي از ستاد تا ادارات كل و مناطق داده شده است . "
آيا جناب بطحايي مي توانند در جهت تحقق اين امر با افراد ذي نفوذ غيرمتخص ،در بدنه آموزش و پرورش و خارج ازآن ، مقاومت نمايند ؟!
جناب بطحايي، اين يكي ازمهمترين وعده ها و برنامه هاي تقديمي شما به مجلس شوراي اسلامي بود!
امروزه افرادي كه تحت عنوان كارشناس ، مدير و... به ستاد ، ادارات كل و مناطق از طرق مختلف وارد مي شوند كه اين افراد را مي توان به سه گروه تقسيم نمود !
البته سنگيني وزنه يك گروه نسبت به دو گروه ديگر رامي توان به راحتي احساس و درك کرد !
ابتدا لازم مي دانم سه گروه فوق را با « ميزان حداقلي حضورشان » عنوان نموده و « اثرات حضور اين عزيزان در آموزش و پرورش و در جهت " تغيير و تحول بنيادين و بهبود كيفيت » را عنوان نمود.
اما افرادي كه در ستاد، ادارات كل و مناطق حضور دارند و انجام وظيفه مي نمايند ، گروهي از آنها که از جامعه ي آماري بسياري هم برخوردار هستند و شايد به راحتي بتوان عنوان كرد كه اين عزيزان جامعه آماري زيادي از كاركنان ستاد ، ادارات كل و مناطق را تشكيل مي دهند ،افرادي هستند كه تحت هر سمتي با هر شرايطي مشغول هستند و تحت هيچ عنوان حاضر به خروج از ستاد ، ادارات كل و مناطق نمي شوند و آنها افرادي هستند كه مي توان اذعان کرد نه از علم بالايي برخوردارند و نه متاسفانه مهارت زيادي دارند، لذا اين افراد كه هميشه خود را مستحق تشويق هم مي دانند ؛ بزرگترين تنبيه كاري و زندگي خود را در حضور در مدرسه به خصوص كلاس درس مي دانند ؛ چرا كه اينها از توان و مهارت كافي در مديريت كلاس و تدريس برخوردار نيستند و هم خود را معذب مي بينند و هم اينكه مي دانند دانش آموزان نيز معذب هستند!
اما نكته ي جالب اين است كه "اينها حاضر به يادگيري و بالابردن مهارت نیز نيستند " و اصلا قبول ندارند يا به ديگران وانمود نمي كنند كه ما در مدرسه و كلاس درس نمي توانيم و جالب تر اين است كه اين افراد عادت به روزمرگي پيدا نموده و صبح كه وارد محل كار مي شوند مهمترين دغدغه شان " زمان خروج از اداره و حركت به سوي منزل " مي باشد و در كار خود نيز نه تمايل به مقوله ي « يادگيري و ياددهي » دارند و نه تمايل به تغيير و به همين جهت هميشه اين افراد در برابر تغيير و تحول بنيادين و ارتقا و رشد آموزش و پرورش و بهبود كيفيت ، مقاومت نموده و مي نمايند و چون با حضور افراد توانمند جايگاه خود را متزلزل ميبينند مانع ورود افراد شايسته با هر روشي مي شوند، بدين ترتيب مهمترين مشكل عدم رشد و بهبود و تغيير ،حضور از سالهاي دور اين عزيزان در ستاد ، ادارات كل و مناطق با سمت كارشناسي و متاسفانه حتي در پست هاي مديريتي مختلف مي باشد .
اما گروه ديگر كه وزنه ي كمتري نسبت به گروه اول اما بيشتر نسبت به گروه سوم از لحاظ آماري دارند ، افرادي است كه از سالهاي دور به جهت مسائل مختلف كه در آن به صورت مادي و معنوي ذينفع هستند ، تشكيل مي دهند. فارغ از توانايي ها و مهارتهاي اين افراد كه هم " توانا و هم ناتوان " در بين اين عزيزان است اينها بيشتر از گروه اول ، فارغ از جامعه ي آماري شان كه از گروه اول كمتراست ، در برابر تغيير و تحول درآموزش و پرورش مقاومت مي نمايند و مخالف بهبود كيفيت و ارتقاي آموزش و پرورش هستند ، چراكه حضور خود را با منافع مادي و معنوي شان برابر و منوط به هم مي دانند كه اين گروه متاسفانه گروهي هستند كه از سالهاي دور در ستاد ، ادارات كل و مناطق رخنه كرده وبه هيچ قيمتي حاضر به خروج نيستند !
اين عزيزان حاضرند براي « حفظ موقعيت و سمت خود و عدم جابه جايي با افراد " شايسته " از هر روش و لابي با افراد صاحب نفوذ استفاده نمايند .
اين عزيزان حاضرند براي « حفظ موقعيت و سمت خود و عدم جابه جايي با افراد " شايسته " از هر روش و لابي با افراد صاحب نفوذ استفاده نمايند اما گروه سوم كه « ازهر دو گروه از لحاظ جامعه ي آماري كمتري دارند » ، انسانهايي صادق ، توانا و بامهارت هاي بالا هستند و عاشقانه خود را وقف خدمت به مردم نموده اند و همچنين موفقيت خود را وابسته به موفقيت و رشد ، ارتقا و بهبود كيفيت همزمان با تغيير و تحول بنيادين مي دانند اما متاسفانه بيشتر اين افراد از لحاظ سني ، نسبت به بقيه مسن تر هستند و يا نزديك به دوران بازنشستگي هستند يا در حال بازنشسته شدن هستند اما چيزي كه درمورد اينها باعث تاسف بيشتري مي گردد ؛ اينكه ما نتوانستيم مراكزي راه اندازي كنيم كه با كمك تجربيات و توانايي هاي اين عزيزان ، كارشناسان ، مديران توانمند تربيت و تحويل جامعه نماييم ، اما اينها صندوق هاي گرانبها و سرچشمه ي از معلومات و تجربيات هستند كه نبايد به راحتي اين عزيزان را ازدست دهيم يا از گردونه خارج نماييم !
اينها نسبت به تغيير در بهبود كيفيت آموزش دغدغه ي فراوان داشته ، دارند و خواهند داشت وأجازه ورود به جوانان و بانوان شايسته با خلاقيت را خواهند داد.
هرچند ذكر اين نكته ضروري و لازم است كه اين تقسيم بندي فوق به صورت مطلق نبوده و نمي شود به همگان تعميم داد و همچنين از اين نكته نيز نبايد غافل شويم كه به هيچ وجه نيز نمي توان منكر تلاش و زحمات تمام نيروهاي ستادي، ادارات كل و مناطق شد .
ولي بايد بپذيريم كه امروزه «شايسته سالاري » مهمترين ركن انتخاب مديران است و در تحقق اين امر كه خواست به حق و به جاي تمام فرهنگيان است نبايد هيچ لكنتي داشت و يا كوتاهي انجام دهيم !
اميدواريم جناب آقاي بطحايي بتوانند يكي از مهمترين موانع تغيير و تحول بنيادين در مسیر رشد و بهبود كيفيت آموزش و پرورش را ازسر راه بردارد و اجازه ورود شايستگان را به سطوح مديريتي را صادر نمایند.
الهي آمين
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید