جناب آقاي حاجي بابايی؛ در آخرين فرمايش تان فرموديد مردم از بيكاري و فقر رنج مي برند . همچنين در ايام قبل از تاييد صلاحيت هاي انتخابات رياست جمهوري دوازدهم كه نمي دانم برچه پايه و اصولي و با چه اعتماد به نفسي وارد كارزار انتخابات شده بوديد و خود را نامزد نموديد كه البته اين حق طبيعي و شخصي هر شهروندي است اما پشتوانه كارهاي اجرائي شما نهايت دوره ي وزارت تان در دولت دهم درآموزش و پرورش بود ؛ از چنين فرمايشاتي داشتيد از جمله درباب يارانه ها كه اگر اشتباه نكنم تفاوت محاسبه ي خود با دولت را در ٥٠ ميليارد ذكر نموديد و دولت يازدهم را متهم نموديد كه يارانه ي واقعي ملت را به آنها تحويل نمي دهد و آن چنان با كلام شيوا اين را بيان مي نموديد كه اكنون كه از انتخابات حدود ٦ ماه نيز گذشته ، هر وقت آن سخنراني تان را مي شنوم ، بنده خودرا بابت يارانه ها و آن ٥٠ ميليارد طلبكار از دولت مي دانم !
آري !
آقاي حاجي بابايي بزرگترين هنر و توان شما ، همان « نوع بيان شيواي تان » است كه البته برازنده ي استادي در دانشگاه و ارائه تجربيات و معلومات تان به جوانان مي باشد .
جناب حاجي بابايي !
متاسفانه در دوران وزارت خود در آموزش و پرورش كه افتخار تصويب " سند تحول بنيادين " را از آن خود مي دانيد ولي بيشترين ضربه را به بدنه ي آموزش و پرورش وارد نموديد كه جبران آن چون ديگر اقدامات" دولت نهم و دهم " سالهاي سال تلاش را مي طلبد كه شايد به سطح همان ابتداي تصدي مسئوليت تان برسد ؛ اما لازم است در باب " سند تحول بنيادين " به عرض برسانم به خود نباليد و آن " سند ملي " را از آن خود ندانيد ، چرا كه سند تحول بنيادين و برنامه ي ملي درسي به توصيه ي مقام معظم رهبري و راهنمايي هايشان از سالهاي پيش از وزارت شما شروع شده بود و نهايت در دوران وزارت شما "مصوب و عجولانه بخش اندکی از آن که اولویت نداشت، آن هم ناقص اجرا شد".
اما لازم است عدم درايت شما را در نحوه ي اجراي اين سند كه دو راهكار ١٢ ساله و ٦ ساله براي اجرا ارائه شده بود اما علي رغم توصيه ي أهل فن به اجراي درست و اصولي اين سند در ١٢ سال اما به قول خود در ديگر سخنراني هايتان كه به افتخار ياد مي كرديد همه را مجبور و ملزم به اجراي ٦ سال نموديد يعني در هر سال ٢ پايه ، متاسفانه كودكان آن روز كه نوجوانان الان هستند در پايه ي يازدهم تحصيل مي نمايند نه خودشان ، نه خانواده هايشان و نه معلمين شان قطعا شما را بابت اجبار ورود از پايه ي پنجم به پايه ي ششم و بعد از آن و بابت خسارت هاي آموزشي و پرورشي كه به ايشان وارد نموديد به هيچ وجه شما را حلال نخواهند نمود ؛ چراكه در همان ايام استخدام هاي بي ضابطه تحت عناوين خدمتگزار، سرايدار، راننده و... كه بعد مجبور به ورود ايشان به كلاس درس آن هم در « پايه ي نوپاي ششم » نموديد به هيچ وجه قابل جبران نخواهد بود .
جناب حاجي بابايي !
راستي سوالي دارم در باب جذب مربيان قرآني و راه اندازي مراكز قرآني آن هم در اسفندماه كه اين عزيزان مي بايست بر اساس اصول و ضابطه از اساتيد قرآني و حافظين قرآني استخدام مي شدند كه در " خود اين نوع اجرا در معيار و ملاك ها " جاي ابهام است ، لطف بفرماييد و شفاف سازي نماييد كه آيا بر اساس ضابطه استخدام شدند يا خير ؟!
و اينكه چرا احكام استخدام اين عزيزان در اسفندماه صادر شد و بار مالي زيادي براي دولت ايجاد نمود درحالي كه اين افراد عمده به صورت رسمي در مهرماه سال آينده مشغول شدند و در حالي كه خيلي از اين عزيزان دراين مدت هم از آموزش و پرورش حقوق و مزايا دريافت مي نمودند و هم از شغل هاي ديگر كه نمونه هاي مستند موجود مي باشد .
اما اصل « راه اندازي مراكز قرآني و جذب مربي قرآني » نيز كار بسيار ارزشمند و در سند تحول بنيادين و برنامه ي ملي درسي به توصيه ي مقام معظم رهبري بود ؛ پس لطفا در مورد وضعيت آن زمان و حال حاضر اين ها توضيح دهيد كه به كجا رفته اند و آيا مقاصد اصلي كه آموزش آموزه ها و مسائل ديني و قرآني بود و اكنون اگر از همان ابتدا از انتخاب و نحوه ي اجرائي ، درست اجرامي شد ، قطعا آسيب هاي اجتماعي كمتر مي بود و به وظيفه اصلي كه دستور مقام معظم رهبري در واكسينه كردن نوجوانان و جوانان بود عمل مي شد،اما نتوانستيد درست اجرائي كنيد !
آقاي حاجي بابايي!
اينها تهمت ، افترا يا خداي نكرده ،اسباب تخريب نيست كه اگر چنين برداشت نموديد پوزش بنده را بپذيريد و بدانيد اينها « ابهام هاي ذهني و تراوشات ذهني » بنده از نوع عملكرد شما نسبت به "تفاوت در حرف و عمل تان " بوده است كه اميد دارم بنده و امثال بنده را آگاه نموده و از ابهام دربياوريد.
لذا اگر همان طوركه در برنامه ي تلويزيوني " شناسنامه " در برابر ديدگان ملت آرزوي ارتقاي شان فرهنگيان را داشتيد ، هر چند به طور سهوي به زمان " قبل انقلاب " اين آرزوي "ارتقا و منزلت را نسبت داديد و بيشتر به آن زمان نزديك دانستيد" .
پس بياييد اكنون كه هم ارتقاي شان و منزلت فرهنگيان و معيشت آنها به صورت خاص ،برايتان مهم است و نيز بيكاري و فقر در جامعه به صورت عام ،دغدغه ي شماست و به دنبال حذف غول بيكاري هستيد، جسارت بنده را بپذيريد و به توصيه ي اين شاگرد جسور نه گستاخ ، گوش جان دهيد و از هم اكنون هم چون آقاي باهنر كه درانتخابات مجلس كنوني كانديد نشدند ، شما نيز با اقدام درست ،جاي خود را در انتخابات آينده به جوانان دهيد و خود را به كلاس درس به صورت كامل برگردانيد !
تا هم به رفع مشكل بيكاري به صورت عملي كه از خود شروع نموده ،كمك نماييد و همچنين تجربيات و معلومات تان را با همان بيان شيوايتان در دانشگاه به جوانان انتقال دهيد .
درپايان برايتان آرزوي صحت و سلامتي از خداوند متعال خواستارم .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید