مدرسه سازمانی است به مراتب مهم تر و حیاتی تر از سایر سازمان های موجود در سیستم اداری جمهوری اسلامی ایران که متاسفانه میزان توجه به این سازمان که کانون اصلی تعلیم و تربیت کشور است نه تنها بیشتر از سایر سازمان ها نیست بلکه در اکثر مواقع کمتر نیز می باشد و جای سوال دارد که چرا مسئولین امر به جنبه های مختلف این سازمان کم توجهی می کنند ؟
وقتی مدرسه را یک سازمان متشکل از چندین سازمان کوچکتر که همان کلاس های درس است بدانیم چرا اجازه دخالت در کار اداره کننده های آن می دهیم ؟
آیا همه والدین بزرگوار دانش آموزان صاحب تخصص و حتی سواد در امر تعلیم و تربیت و اداره و مدیریت کلاس هستند که با دخالت های آنها در امور آموزگار یا دبیر برخورد نمی شود و گاها شاهد ترجیح دادن دخالت آنها بر حقوق قانونی معلم به عنوان اداره کننده کلاس هستیم؟
آیا همه شهروندان یک جامعه حق برنامه دادن و دخالت در کار مسئولینی نظیر فرماندار و شهردار و بخشدار و امثالهم که اداره کننده یک سازمان و تصمیم گیرنده در سیستم اداری هستند دارند؟
چرا در سیستمی که هفته به هقته و ماه به ماه انواع برنامه های توجیهی نظیر عدم برخورد به هر نحوی اعم از عاطفی و روحی و فیزیکی نسبت به دانش آموزان و والدین آنها برای معلم ارائه می دهند یک بار درصدد توجیه دانش آموزان و والدین شان در راستای تکریم مقام معلم برنمی آیند؟
مگر حقوق شهروندی یک معلم پایین تر از حقوق دانش آموزش است یا مقام و مرتبه سازمانی معلم از کارکنان سایر سازمان ها و نهادها کمتر است؟
چرا مسئولان آموزش و پرورش از مدیر مدرسه تا عالی ترین مقام ستادی در مواقع عادی و بحرانی دیوار را یک طرفه سفید می کنند و حقوق کارکنان خود را نادیده می گیرند ؟
اگر جامعه و سیستم اداری از معلمان خود انتظار ذوالفنون بودن دارند حداقل به انداره همان انتظاراتشان معلمان را محترم بشمارند تا خدای نکرده آیا همه والدین بزرگوار دانش آموزان صاحب تخصص در امر تعلیم و تربیت و اداره و مدیریت کلاس هستند که با دخالت های آنها در امور آموزگار یا دبیر برخورد نمی شوداحساس اضافی بودن و ناامیدی بیشتری به معلمان دست ندهد و همان گونه که به کارکنان سایر سازمان ها تا حدودی اختیار عمل می دهیم به معلمان هم بدهیم ، این معلم است که در محیط کارش ممکن است با انواع روحیات و مشکلات از معتاد به فضای مجازی و مواد مخدر بگیر تا فرزندان طلاق و دانش آموزان آموزش ناپذیر به مدت طولانی مواجه باشد واگر این اندک اختیارات سازمانی ایشان را بگیریم نه تنها کمکی به آنان نکرده ایم بلکه اندک آرامش آنها در اداره امور را نیز سلب می کنیم .
اگر مدرسه و کلاس درس را به عنوان حیاتی ترین سازمان و نهاد یک جامعه جدی نگیریم بدون شک در آینده آن جامعه شهروندانی آشنا با نقش های شهروندی خود تحویل نخواهد گرفت همان گونه که شان و منزلت اجتماعی یک معلم در طول این سالها کم و کمتر شده و رو به نابودی است از منزلت سایر اداره کنندگان این جامعه نیز کاسته خواهد شد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید