همه ما سال 89 را به یاد داریم، سالی فاجعه آمیز برای نظام آموزشی کشور !
سالی که صدها هزار نفر را به اسم حق التدریسی و آموزشیار و ... به استخدام بنگاه کارآفرینی آموزش و پرورش درآوردند.
نکته تاسف آورتر اینکه همین نیروها به نام خدماتی در قالب سرایدار و.. به استخدام درآمدند و بعد در یک مکانی به اصطلاح « دانشگاه» مشغول به تحصیل شدند و بدون هیچ رنجی مدرک کاردانی و کارشناسی خود را گرفتند و از آبدارخانه اداره و ساندویچ فروشی بوفه مدارس به عنوان معلم در کلاس مشغول آموزش شدند!
از چنین سیستم آموزشی چه انتظاری دارید؟
متاسفانه اکنون دوباره فشار بر آموزش و پرورش مضاعف شده است .
مجلس شورای اسلامی به بهانه " تجمعات زنجیره ای این دسته از معلمان " اهرم فشار به وزارت آموزش و پرورش برای استخدام این دسته از معلمان شده است .
در اینجا و در این مجال نافی زحمات و انگیزه خوب همکاران حق التدریس نیستیم، اما باید منشا این فشارها و جدی بودن استخدام این افراد مشخص گردد.
کیست که نداند که همه در کشور به آموزش و پرورش به عنوان یک بنگاه کاریابی و استخدام نگاه می کنند و هرکس از هرجا مانده باشد توقع دارد در آموزش و پرورش مشغول کار شود اما اشکال کار کجاست؟
متاسفانه طیف وسیعی از نیروهای حق التدریسی اگر بخواهیم بی پروا و البته صادقانه سخن بگوییم( هرچند مورد رنجش عده ای می شود) مرتب با مسئولان و اقوام و آشنایان آنان در ادارت دولتی خصوصا آموزش و پرورش در ارتباط هستند که به راحتی این افراد قابل رصد هستند و اگر آماری از استخدامی های سال 89 تهیه شود، خواهید دید که چه حجم گسترده ای از این عزیزان از روابط به نحو مطلوب بهره برده اند !
امروز نیز نمایندگان مجلس به جای رسیدگی به دغدغه های اساسی فرهنگیان شاغل در آموزش و پرورش مساله استخدام این نیروها را بُلد و پررنگ می کند و باید انگیزه نمایندگان مجلس از این اقدام نیز بررسی شود.
هرکس از هرجا مانده باشد توقع دارد در آموزش و پرورش مشغول کار شود اما اشکال کار کجاست واقعیت این است که تا سال های آینده رقمی نزدیک به 600 هزار فرهنگی بازنشسته می شوند. از سویی ظرفیت دانشگاه فرهنگیان نیز محدود است. همچنین توزیع نامتوازن نیروها و همچنین عدم توازن تعداد همکاران از لحاظ جنسیت، منطقه جغرافیایی، مقطع از پرچالشی ترین بحران های نیروی انسانی در آموزش و پرورش هستند که هرسال وقت و هزینه و نارضایتی گسترده بر بدنه آموزش و پرورش و اجتماع وارد می آورد ؛ اما استخدام نیروهای حق التدریسی بی ضابطه در حکم استامینوفن کدئین هستند که به طور موقت سردرد نیروی انسانی را التیام می بخشد اما در دراز مدت اثرات آن را بر کل جامعه وارد می سازد.
بنابراین لازم است تدابیری دیگری اندیشه شود و به نظر می رسد یکی از مهمترین اقدامات افزایش ساعات اضافه کاری و حق التدریس منعطف برای همکاران رسمی باشد.
از سویی گسترش کمی دانشگاه فرهنگیان باید مورد مطالعه دقیق قرار گیرد و برای موقعیت جدید، ظرفیت های جدیدی ایجاد شود تا هرگاه کمبود شدید نیرو احساس گردید، دانشگاه فرهنگیان این ظرفیت بالقوه را داشته باشد تا نیروهای جدید به بدنه آموزش و پرورش تزریق کند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید