چاپ کردن این صفحه

حسین میرزانیا/ همکار گروه صدای معلم

" روز جهانی معلم " مفهوم معناداری برای فرهنگیان ایران ندارد

« روز جهانی معلم » در ایران پنجم اکتبر روز جهانی معلم است . این روز در تقویم رسمی ایران یاحتی در تقویم وزارت آموزش و پرورش هرگز ثبت نشده و جایگاهی رسمی ندارد/ دولت راست گرایان اقتدارگرا هیچ گاه این روز را در حد تشریفات یا شعار هم نپذیرفتند و اصولا بینش غرب ستیز آنان  و پرده ی آهنینی که برای خود ترسیم کرده اند مانع از پذیرش مناسبت های جهانی همراه با سایر ملل می شود/ با تاکید قاطع می گویم هیچ کدام از معلمان در طول یک سال حتی یک بار یک نسخه روزنامه 300 تومانی (درشهرستان ها ) 500 تومانی (در تهران ) را نمی خرند و نمی خوانند . هیچ یک با مجله و نشریات ارتباطی ندارند و تحت هیچ شرایطی هم تن به کتاب خواندن یا هزینه ای برای خرید آن نمی دهند . با کتابخانه و کتابفروشی کاملا بیگانه اند/ اینک معلمان ، نه سودای تغییر جهان [فارغ از درستی یا نادرستی آن ] و نه ایران را ، که سودای تغییر محیط زندگی و شغلی و صنفی خود را نیز ندارند و " روزمرگی " برای آنان ، هم آرمان شده است هم برنامه ی زندگی/ بسیار معلمان ایرانی روز جهانی معلم را نه می شناسند و نه انگیزه ای برای دانستن آن دارند/ فرهنگ در حاشیه ی دولت ها قرار دارد/ تنها از این طریق است که می توان به استمرار دولت اصلاح و اعتدال در سال 1400 امیدوار بود...

 

روز جهانی معلم در ایران و فرهنگیان ایران  « روز جهانی معلم » در ایران پنجم اکتبر روز جهانی معلم است . این روز در تقویم رسمی ایران یاحتی در تقویم وزارت آموزش و پرورش هرگز ثبت نشده و جایگاهی رسمی ندارد . اگر چه دولت های اصلاح و اعتدال به طور غیر رسمی با آن مخالفتی نداشته اند و گاه وزیر ، متنی در گرامیداشت این روز صادر می کرده است  و این درحالی هست که دولت راست گرایان اقتدارگرا هیچ گاه این روز را در حد تشریفات یا شعار هم نپذیرفتند و اصولا بینش غرب ستیز آنان  و پرده ی آهنینی که برای خود ترسیم کرده اند مانع از پذیرش مناسبت های جهانی همراه با سایر ملل می شود.

13 مهر 96 از راه رسید و معلمان شاغل رسمی در ایران همچنان حق التدریس کلاس هایی که از آذر سال 95 تا خرداد 96 رفته اند ،  دریافت نکرده اند ، بیمه طلایی آنان ارزشی بیش از یک حلبی ندارد و از سرنوشت صندوق ذخیره که حاصل دسترنج شان است اطلاعی ندارند . کلاس های ضمن خدمت آنها که چندسالیست به آزمون های مجازی مبدل شده است همچنان از معلمان پرسش های تستی در باب حجاب یا نماز می پرسد و در نحوه ی تالیف و تدوین کتبی که باید تدریس کنند نیز سهمی ندارند و یا در خوش بینانه ترین حالت در حد 5 درصد آن هم اصلاح بعضی تصاویر یا اغلاط چاپی است .وضعیت خود معلمان نیز رقت بار و جای هیچ دفاعی ندارد.

در سه مدرسه از نزدیک به 30 معلمی که با آنان همکار هستم هیچ کدام ، و با تاکید قاطع می گویم هیچ کدام در طول یک سال حتی یک بار یک نسخه روزنامه 300 تومانی (درشهرستان ها ) 500 تومانی (در تهران ) را نمی خرند و نمی خوانند . هیچ یک با مجله و نشریات ارتباطی ندارند و تحت هیچ شرایطی هم تن به کتاب خواندن یا هزینه ای برای خرید آن نمی دهند . با کتابخانه و کتابفروشی کاملا بیگانه اند و جز همکارانی که از سر افزایش حقوق (اگر افزایشی باشد) و یا پرستیژ اجتماعی و گاه چشم هم چشمی اقدام به ادامه تحصیل کرده اند و بالاجبار باید کتاب درسی تهیه کنند ، دیگر خبری از مطالعه و کتاب خواندن نیست .

سرک کشیدن به فضای مجازی هم برای معلمان  همچون اکثریت مردم جهت دیدن تصاویر یاکلیپ های طنز یا سرگرمی های روزمره ، ارضاء حس کنجکاوی از زندگی خصوصی هنرمندان و فوتبالیست ها و سیاستمداران و یا به گفته ی  اساتید ارتباطات خواندن زباله های مجازی و اخبار شبه علمی و شبه تاریخی نوستالوژیک و هیجان انگیز و فوراوارد به این و آن می باشد .

روز جهانی معلم در ایران و فرهنگیان ایران

اگر در دوره ای صمد بهرنگی ( با همه ی انتقادات به او و عدم موضوعیت بخشی از نظرات و کتاب هایش در شرایط کنونی ) با 28 سال عمر ، هم کتاب می نویسد ، هم ادبیات فولکوریک را غنا می بخشد ، هم در کار ترجمه است ، هم نقد می کند و در مجامع و مجالس فکری حضور فعال و موثر دارد ،  اینک معلمان ، نه سودای تغییر جهان [فارغ از درستی یا نادرستی آن ] و نه ایران را ، که سودای تغییر محیط زندگی و شغلی و صنفی خود را نیز ندارند و " روزمرگی " برای آنان ، هم آرمان شده است هم برنامه ی زندگی .
با تاکید قاطع می گویم هیچ کدام در طول یک سال حتی یک بار یک نسخه روزنامه 300 تومانی ( درشهرستان ها ) 500 تومانی (در تهران ) را نمی خرند و نمی خوانند . هیچ یک با مجله و نشریات ارتباطی ندارند و تحت هیچ شرایطی هم تن به کتاب خواندن یا هزینه ای برای خرید آن نمی دهند . با کتابخانه و کتابفروشی کاملا بیگانه اند  با چنین اوضاعی از وزارت آموزش و پرورش و معلمان ، روز جهانی معلم نیز همچون هفته معلم در اردیبهشت ماه ، مفهوم معناداری برای فرهنگیان ایران ندارد ، بگذریم از این که بسیار معلمان ایرانی روز جهانی معلم را نه می شناسند و نه انگیزه ای برای دانستن آن دارند .رفت و آمد دولت ها و وزیران هم نتوانسته است تغییری در این شرایط مزمن بدهد و جز انگیزه های فردی هیچ عامل بیرونی در تغییر شرایط دخیل نیست .

همچنان فرهنگ در حاشیه ی دولت ها قرار دارد و بیماری ثابت و همیشگی " کسر بودجه " از پیکره ی آموزش و پرورش جدایی ناپذیر شده است . شعارها و برنامه های دور از دسترس و هیجان انگیز چاره ی فرهنگ و حاملان آن یعنی معلمان نیست ؛ اگر دولت دوازدهم و وزیر جدید چند راهکار عملی و قابل حصول همچون رفع عفونت کسر بودجه ی چندین ساله ی آموزش و پرورش و پرداخت به موقع دستمزد و حقوق کارکنان ، ارتقاء بیمه ی طلایی جهت پذیرش آن از سوی پزشکان متخصص و پرداخت هزینه دندانپزشکی یا لااقل درحد 50 درصد آن ، و مشارکت عملی فرهنگیان در تالیف کتب درسی و آزمون ها و کلاس های ضمن خدمت ، بهترین راهکار و یادگاری درخشان از دوره ی وزارت جناب بطحایی خواهد بود .

وعده ها و برنامه های کوچک و محدود ولی کاربردی و عملی و قابل حصول و تحقق ، بهترین هدیه ی روز جهانی معلم برای فرهنگیان ایران می تواند باشد . برنامه هایی که طی یک زمان بندی مشخص و نه نامعلوم و نامحدود ، اجرایی شود و نتیجه ی آن نیز پیش چشم معلمان قرار گیرد .

تنها از این طریق است که می توان به استمرار دولت اصلاح و اعتدال در سال 1400 امیدوار بود .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

شنبه, 07 مهر 1396 14:06 خوانده شده: 2291 دفعه

در همین زمینه بخوانید: