گروه گزارش/
رضامراد صحرایی وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم در دیدار با نمایندگان تشکلهای دانشآموزی چنین می گوید : ( این جا )
«در امتحانات نهایی خرداد 1403، دانشآموزان پایه دوازدهم برای نخستین بار معلمان را ارزیابی میکنند و این نظرات را در ارتقای معلمان لحاظ میکنیم.
دانشآموزان در مواردی همچون نظم و انضباط کلاسی توسط معلم، صبوری او در مواجهه با دانشآموزان، قدرت انتقال مفاهیم و... نظر میدهند و براین اساس به معلمان کارنامه میدهیم که در ارتقای رتبه او نیز تاثیر دارد. آیا وزیر آموزش و پرورش نمی داند که تعیین محتوای کتاب های درسی بر خلاف جوامع توسعه یافته که معلم در تعیین محتوای آموزش اختیارات وسیع دارد ؛ یک امر حاکمیتی و ایدئولوژیک است و معلمان در سیاست گذاری بر اساس نیازهای آموزش و محیط نقشی ندارند چه برسد به دانش آموزان ؟
هسته آموزش و پرورش، دانشآموزان هستند و دانشآموز محوری در تالیف کتابهای درسی و تصمیمات مدیریتی مدنظر باشد » .
پیش از آن و در سوم بهمن 1402 نیز صحرایی در نخستین همایش بین المللی تعالی تعاملات خانواده و مدرسه، چالشها، الگوها و راهبردها چنین گفته بود : ( این جا )
« از سال آینده دانش آموزان یکی از عوامل ارزشیابی معلمان خواهند شد. استقرار ساز و کاری برای ارزیابی معلمان توسط خانواده هم از ضروریات امروز است » .
وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم در 25 دی ماه سال جاری در اظهاراتی مشابه چنین بیان کرده بود : ( این جا )
« مدارس دولتی برای ما اصل است. در نظر داریم تنوع مدارس را کاهش و کیفیت معلمان را افزایش بدهیم. همچنین برای نخستین بار، در سه پایه متوسطه دوم دانشآموزان معلمان را ارزیابی خواهند کرد » .
خودانتقادی و گرفتن بازخورد از همه ارکان و اضلاع آن هم در یک نظام آموزشی قابل دفاع بوده و در صورت سیاست گذاری درست و ریل گذاری منطقی می تواند به ارتقای کیفیت آموزش و پویایی آن کمک کند . اما پرسش « صدای معلم » از وزیر و سایر مقامات آن است که چه کسی و یا افرادی قرار است بر کار مدیران ، نظارت موثر و کارآمد داشته باشند ؟
آیا اگر مدیر در سطوح مختلف نظام آموزشی فاقد سواد ، کارایی و بهره وری بود ؛ ساز و کاری برای برکناری او و جایگزینی آن با یک « مدیر بهتر و یا برتر » پیش بینی شده است ؟
در این مورد ؛ داور زمانخانی معلم ، شاعر ، نویسنده ، پژوهشگر و دبیر انجمن ادبی شیخ محمود شبستری به « صدای معلم » چنین می گوید : ( این جا )
« عضو تشکل معلمان ایران بودم . همان آقای بیت الله جمالی از طرف معلمان سراسر ایران انتخاب شد و مدیر کل آذربایجان شرقی شد. او را معلمان انتخاب کردند.
ببینید تشکل ها چقدر مفید بودند !
بازرس کل استان بود. در آن زمان تشکل ها حرمت داشتند ، احترام داشتند. اجازه می دادند فعالیت کنند. نه این که سرکوب شوند ، نه این که مزاحم بشوند و برچسب بزنند که چرا معلمان جمع شده اند ؟ »
آیا وضعیت ما نسبت به بیش از نیم قرن پیش چگونه شده است ؟
معلمان اگر مدیر ناکارآمدی را بر اساس معیارهای علمی و عملی نخواهند باید چه کار کنند ؟
وزیر گفته است که دانشآموز محوری در تالیف کتابهای درسی و تصمیمات مدیریتی مدنظر باشد .
وقتی خلاقیت و نوآوری یک معلم در کلاس درس و در حوزه « وبلاگ نویسی » منهای کنش های پوپولیستی و مبتذل تحمل نمی شود ؛ چگونه آن دانش آموزان می خواهند در تالیف کتاب های درسی و تصمیم های مدیریتی نقش ایفا کنند ؟
آیا وزیر آموزش و پرورش نمی داند که تعیین محتوای کتاب های درسی بر خلاف جوامع توسعه یافته که معلم در تعیین محتوای آموزش اختیارات وسیع دارد ؛ یک امر حاکمیتی و ایدئولوژیک است و معلمان در سیاست گذاری بر اساس نیازهای آموزش و محیط نقشی ندارند چه برسد به دانش آموزان ؟
شاید اگر در حوزه آموزش همانند جوامع توسعه یافته ؛ به امر « نهاد سازی » توجه می شد و به جای کارهای سطحی ، روزمره و پوپولیستی در کنار تاسیس و تقویت « حوزه عمومی » در آموزش ؛ « صلاحیت های حرفه ای » از معبر « سازمان نظام معلمی » به عنوان یک نهاد تخصصی و منتخب تعیین و تبیین می شد ؛ امروز شاهد حضور مدیرانی با چنین سطح نازلی از تفکر و تحلیل در آموزش و پرورش نبودیم .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید