چاپ کردن این صفحه

" نعمت الله فاضلی عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی " در نشست علمی – تخصصی " ایدئولوژی و برنامه درسی " :

ایدئولوژی در آموزش و پرورش مخلّ جریان یادگیری است

" صدای معلم " گزارش می دهد ؛

گروه گزارش/

نشست «ایدئولوژی و برنامۀ درسی» چهارشنبه 22 آبان  با حضور دکتر نعمت‌الله فاضلی، دکتر یحیی قائدی، دکتر زهرا گویا، دکتر علی لطیفی، دکتر حسن ملکی و دکتر محمود مهرمحمدی و با دبیری دکتر محمد حسنی برگزار شد .

میزبان این نشست ، پژوهشکده مطالعات برنامه ریزی درسی و نوآوری آموزشی با همکاری انجمن مطالعات برنامه درسی ایران و انجمن فلسفه تعلیم و تربیت ایران بودند .

« صدای معلم » در این بخش سخنان و دیدگاه های " یحیی قائدی " را منتشر می کند .

 

نقش ایدئولوژی در آموزش و پرورش و یادگیری

پرسشی که همکار عزیزم جناب آقای دکتر مهرمحمدی مطرح کردند پرسش بسیار مهمی است ؛ این که ما بر اساس چه متر و معیاری باید آموزش و نظام آموزشی را نقد کنیم .

من بر اساس همین پرسش می خواهم بحثم را شکل بدهم . تمام آن چه آقای مهرمحمدی گفتند بنیادهای فکری من هم هست . خوشبختانه و یا متاسفانه تاکنون با ایشان هیچ گونه اختلاف نظری ندارم و فقط می توانم بگویم با همین پیش فرض هایی که آقای دکتر مهرمحمدی گفتند بحث را ادامه می دهم . همه ملاحظات را داشته باشیم و به سراغ پرسشی برویم که آقای دکتر مهرمحمدی مطرح کردند و آن این بود که ما این فرض را می پذیریم که در همه نظام های آموزشی نوعی " نظریه هنجاری " وجود دارد و اجتناب ناپذیر است و در واقع آنتولوژی آموزش است .

منتهی این جا یک ملاحظه است . از این آنتولوژی چقدر سوء استفاده می شود ؟

پرسش این است !

فرق نظام های ایدئولوژیک در ایدئولوژیک بودن شان نیست .

در نحوه مواجهه ی آن ها با آن دیدگاه هنجاری است که ایجاد می کنند . به همین دلیل فرق است از نظام ایدئولوژی که برای " سلطه " استفاده می کند ، تولید نابرابری می کند ، فردیت را سرکوب می کند ، با واقعیت یادگیری ناسازگار است و امکان یادگیری را محدود می کند و پویایی های اجتماعی را دچار اختلال می کند ، نظم اجتماعی را سامان نمی دهد ، انسان توان مند و کارآمد پرورش نمی دهد و حافظ منافع گروهی است ؛ گروه مسلط را بازتولید می کند و فرصتی فراهم می کند به نام این که آموزش با هنجارها آمیخته است پس هر هنجاری و هر شیوه ای از هنجاری ، هر شیوه ای از اعمال قدرتی مجاز است و گفتن این که همه جای دنیا همین است ! آسمان همه جا همین رنگ است ...ما می توانیم ایدئولوژی را موجه سازی کنیم .

به همین دلیل پیش فرض هایی که آقای دکتر مهرمحمدی گفتند پیش فرض های مهمی است که باید در مورد آن بحث کنیم و پرسش هایمان را مطرح کنیم .

عنوان صحبتی که من مطرح کردم برای امروز این بود که ایدئولوژی چرا و چگونه مخل یادگیری است ؟

نقش ایدئولوژی در آموزش و پرورش و یادگیری

در همه جای دنیا پیش فرضم من  این است که وقتی عمیق مساله یادگیری را ارزیابی کنیم حال می خواهد ایالات متحده باشد ، چه در شوروی استالین باشد ، چه در چین باشد و چه در جمهوری اسلامی ؛ مساله یادگیری به طور بنیادین همین شیوه " اعمال ایدئولوژی " است .

لازم می دانم برای این که بحث را به لحاظ مفهومی اندکی روشن کنم ؛ برداشت خودم را از ایدئولوژی بگویم و بعد بگویم راه هایی که البته با تجربه ایران در سال های اخیر و معاصر ما همیشه ایدئولوژی را مخل یادگیری دیدیم ؛ آن راه ها کدام ها هستند ؟

جان تامسون در کتاب " ایدولوژی فرهنگ مدرن " که از کتاب های کلاسیک شناخته شده در مطالعات رسانه ای ، مطالعات ارتباطی علوم اجتماعی است و نظریه پرداز بلندآواز اجتماعی است به ما می گوید : ایدئولوژی در واقع شیوه های به خدمت گرفتن صور نمادین برای تولید و بازتولید سلطه است .

من با این تعریف موافقم .

یعنی آن جایی که ایدئولوژی مساله ما می شود این جا است .

اگر آن مساله نشود ما دیگر کاری با آن نداریم .مادی گونه نیستیم که بیائیم درباره مفاهیم و یا ایده های بحث صحبت کنیم که با آن مساله نداریم .

آن بخشی از ایدئولوژی برای ما مهم است که جایی درگیری و تنش ایجاد می کند . در حوزه آموزش ، در حوزه نظام آموزش و پرورش که ماموریت اصلی آن " یادگیری " است تسهیل و توسعه فرصت های یادگیری برای دانش آموزان ، ایدئولوژی کجا مساله ساز می شود ؟

پرابلماتیک ایدئولوژی چیست ؟ چطور باید ایدئولوژی  را صورت بندی کنیم ؟

آن جایی که شیوه اعمال و یا شیوه درگیری با نظام آموزشی به گونه ای است که در امر یادگیری اختلال به وجود می آورد . در جاهایی که ایدئولوژی اختلال ایجاد نمی کند و یا ممکن است تسهیل کند آن جا محل بحث ما نیست . ما با آن جا هیچ کاری نداریم .

قطعا همین طور است که انسان موجودی است که قاعدتا ماهیتی دارد ، با اخلاق درگیر است ، با سیاست درگیر است ، با قدرت درگیر است .

انسان ، انسان است .

به همین دلیل نمی تواند از آن ارزش ها و هنجارها و باورها پاک شود .

انسان ، ماشین نیست ، گوسفند نیست ، شی نیست . به همین دلیل با اشکال گوناگون هنجارها ، ارزش ها و باورها درگیری دارد اما ما کجا با ایدئولوژی سر و کار پیدا می کنیم یعنی کجا مجازیم بیائیم بحث کنیم ؟

آن جایی مجازیم بحث کنیم که ایدئولوژی مخل یادگیری است و الا به من و آقای مهرمحمدی ربط دارد که بنشینیم و درباره آن بحث کنیم .

این کار یک تبلیغات و پروپاگداندای سیاسی است که از موضوع " علم " خارج است . آن جایی که من آقای مهرمحمدی و آقای ملکی مجازیم بیائیم این جا حرف بزنیم آن جایی است که می بینیم که : " یادگیری دچار اختلال شده است " .

ایدئولوژی برای من شیوه است . روش به کارگیری صور نمادین است .

این جا یک ملاحظه ای تفکیک می کنند جدا از ملاحظه ای که آقای مهرمحمدی تفکیک می کنند ؛ یک ملاحظه نظری دیگر را هم می گویم .

این که یک نظام آموزشی قدرت تولید کند ، هیچ اشکالی ندارد .

نظام های آموزشی در دنیای جدید برای این بود که بتوانند جامعه توان مند تولید کنند ، جامعه ی ثروت مند تولید کنند ، انسان های توانا تولید کنند ، حتی از این که روابط بین انسان ها ، روابط بین گروه ها به نوعی در مسیر " رابطه قدرت " باشد اجتناب ناپذیر است . همان طور که بحث هنجارین آنتولوژیک است بحث قدرت هم آنتولوژیک است .

اما آن چیزی که مشکل است این است که قدرت به سلطه تعبیر شود و تبدیل شود . این تفکیک بنیادین است که فوکو ایجاد می کند .

نقش ایدئولوژی در آموزش و پرورش و یادگیری

این که نظام آموزشی اتفاقا جاهایی قدرت تولید نمی کند ، فقط سلطه تولید می کند . قدرت چیزی است که سازنده هم هست ، فقط ویران نمی کند . قدرت چیزی است که اجتناب ناپذیر است . بین پدرها و مادرها و فرزندان رابطه قدرت وجود دارد .

معلم با دانش آموز ، پزشک با بیمار ، استاد با دانشجو ، کارفرما با کارگر و... همه جا هست .

قدرت اجتناب ناپذیر است . اما آن جایی مشکل است که این اعمال قدرت یک سویه می شود . این اعمال قدرت پاسخ گو نیست . این اعمال قدرت سازنده نیست . این اعمال قدرت فقط برای بازتولید سیطره گروه خاص است . منافع خاص است .

دیدگاه من این است .

آن جایی که می خواهیم نقد کنیم آن جایی است که آموزش چنان با ایدئولوژی درگیر می شود که آموزش ایدئولوژیک می شود نه ایدئولوژی و آموزش .

برنامه ی درسی ایدئولوژیک زده می شود آن جایی که برنامه درسی برآیندش سلطه است نه قدرت .

اتفاقا این سلطه به تعبیر فوکو باعث می شود هزینه تولید قدرت بالا رود ، اقتصاد قدرت آن چنان پرهزینه می شود که کالای یادگیری ( اصطلاح غلطی است ) هم دشوار می شود و هم مقرون به صرفه نیست یعنی منجر به سامانه اجتماعی نمی شود . منجر به حس رضایت زندگی جمعی نمی شود . منجر به این که نظام آموزشی بتواند کارکردهای خودش را ایفا کند نمی شود . بیشتر " مقاومت " تولید می کند ؛ به همین دلیل نقد من این خواهد بود که ایدئولوژیک بودن برنامه ی درسی که در جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است و یا ایدئولوژی زدگی برنامه درسی منجر به این شده است که :

1- اختلال در یادگیری ایجاد شود .

2- مقاومت در نظام آموزشی بالا رود .

3- تولید قدرت پرهزینه شود .

ما باید نظام سیاسی داشته باشیم و اجتناب ناپذیر است اما با چه قیمتی ؟

چگونه ؟ با چه برآیندی ؟

در همه نظام های آموزشی بخشی از سامان سیاسی جامعه هستند . سیاست اجتناب ناپذیر است . سیاست چیز مطلوبی هم هست اگر به شیوه ای صورت بگیرد که انسانی باشد ، کم هزینه باشد و هزینه هایش معقول باشد ، اختلال در یادگیری ایجاد نکند . آن جاهایی این امکان هست که و ایدئولوژی مساله ساز می شود که فردیت را انکار می کند ، سیاست تفاوت را نادیده می گیرد ، تبعیض ها را بازتولید می کند ، فرصت های یادگیری را محدود می کند ، مقاومت در حوزه برنامه درسی را تهییج  و تحریک می کند .

این موضوعی است که جلسه بعدی درباره آن صحبت خواهم کرد .

پایان گزارش/

پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی


نقش ایدئولوژی در آموزش و پرورش و یادگیری

دوشنبه, 27 آبان 1398 16:06 خوانده شده: 2462 دفعه

در همین زمینه بخوانید: