آموزش و پرورش ایدئولوژیک ، آموزش و پرورشی است که نیاز ندارد تفکر در آن پرورش پیدا کند مگر گونه خاصی از فکر آدم ها که حامی آن فرمت فکر ایدئولوژیک باشند . همین !
ایدئولوژی در عین حال یک هوشمندی منفی دارد . خودبازساز است و نه خود اصلاح گر .
مثل آدم خلافکاری که مدام روش های خلافکاری اش را به روز می کند ؛ یعنی هوش را در جهت مثبت به کار نمی گیرد .
چون می فهمد همه جای دنیا تربیت باید بر تفکر استوار باشد ؛ می گوید من چه کار کنم ؟ من مدل های فکری می آورم که این فکر را پرورش ندهم .
می گوید ما که این داریم ، آن را داریم و... اما در واقع نداریم !
دو نمونه ساده را می گویم . یکی سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش که من می گویم برخورد با آن کاملا ایدئولوژیک بود و دیگری برنامه درسی ملی .
هر دوی آن ها نمایانگرها و شاخص های ایدئولوژیک بودن این نظام آموزش و پرورش ماست .
موضوع سخنرانی من این بوده است . این که آیا نظام آموزش و پرورش ایران و برنامه درسی که ایدئولوژیک هست و البته در معنای منفی اش .
سند تحول با صد و اندی نفر آدم شروع به کار می کند . وقتی می خواهند ادای رونمایی دربیاورند تعداد زیادی از آدم هایش حاضر نیستند ، چون ایدئولوژی اول یک سری آدم ها را گرد می آورد که بگوید من را متهم نکنید !
شما که مدعی هستید باید آموزش و پرورش فلان و بهمان شود ؛ بیائید !
همه اول خیلی با شادی و خوشحالی می آیند بعد آرام آرام می گویند این نه ، آن نه !
به تدریج از شما می گیرد و آخر سر می شود شیر بی یال و دم و اشکم !
من در برنامه ی درسی ملی بودم از بد و یا خوب حادثه ! نمی دانم ؛ ما اول مامور شدیم که پژوهش کنیم . 10 تا پژوهش تعریف شد که آن ها قرار بود بیس برنامه ی درسی ملی باشند . رئیس یکی از آن ها هم بودم .
من قرار بود پژوهش های گوناگون را مرور کنم و به آن ها بگویم 10 هزار پژوهش را دسته بندی کردم و آن ها را در 13 طبقه درآوردم ( Category ) تا بگویم در هر حوزه وضعیت پژوهش ها چگونه است ؟ معلمان در فضای ایدئولوژیک آرام آرام ناکارا می شوند و آنهایی که کارا هستند به سیستم های دیگر می روند. مدارس ناکارا می شوند ، پول ها خرج امور ایدئولوژیک می شوند .
من تازه پرکارترین بودم و هنوز تحقیق من درنیامده بود سند ملی درآمده بود .
معنای ایدئولوژی یعنی این ! یعنی شما خیلی قشنگ کار کنی ولی حرف حرف خودمان است !
روزی که ما را برای رونمایی در آموزش و پرورش دعوت کردند من برای رونمایی رفتم ولی از آن آدم هایی که دست اندرکار بودند هیچ کس نیامده بود .
در 6 و یا 7 عنصر ، آموزش و پرورش ما ایدئولوژیک است . آموزش و پرورش ما به تبع " ایدئولوژی " محتوای کتاب ها را تغییر می دهد . بزرگان و شعرا را جا به جا می کند ولی " خودبازساز منفی " است .
وقتی هم که به آن ها بگویی ، پاسخ می دهند که من مقصر نیستم .
من بر اساس برنامه درسی ملی عمل می کنم .
به برنامه درسی ملی می گویی ، پاسخ می دهد سند تحول بنیادین این را می گوید ؛ به او می گویی ، جواب می دهم من همین هستم !
حالا شما بگرد و پرتقال فروش را پیدا کن !
ایدئولوژی خصلت های این چنینی دارد .
ایدئولوژی مناسک مهم را بخشنامه می کند ، راه پیمایی برو به تو نمره می دهیم . بخشنامه می کند ... در فرم گزینش معلمان آثار شدید ایدئولوژیک وجود دارد . ایدئولوژی در عین حال یک هوشمندی منفی دارد . خودبازساز است و نه خود اصلاح گر .
مثلا دل من خوش است که بگردند معلم را زیر و رو بکنند و توانایی معلم بودنش را اندازه بگیرند. تو چقدر درس دادن بلد هستی ؟ حالا می دانند ما اینها را می گوییم ، می گوییم ببینید همین چند سوال را هم گذاشته اند اینها را هم می پرسم ، فکر نکنی آنها را نمی پرسم ! ولی شما یک معلم توانمند عالی و توپ را راه می دهید اگر فقط فرمت شما را نپوشد نه هیچ کار دیگر یعنی از هر لحاظ آدم خوبی باشد ولی مدل شما را نپوشد مثلا روسری رنگی به سر کند و به مدرسه بیاید حالا تو معلم توپ باش ! معلم ایه آل و درجه یک جهان باش راهت نمی دهند. این یعنی ایدئولوژیک. آموزش و پرورش ما به سبب چنین چیزی بودن ( در آن سخنرانی کافه خرد ) بحث همین بود که چقدر از ناکاریی های آموزش و پرورش ما به سبب ایدئولوژیک بودن است.
در آن جا به من هشت مورد را گفته بودم . گفته بودم معلمان در فضای ایدئولوژیک آرام آرام ناکارا می شوند و آنهایی که کارا هستند به سیستم های دیگر می روند. مدارس ناکارا می شوند ، پول ها خرج امور ایدئولوژیک می شوند یعنی پول خرج این که شما را به راهپیمایی ببرند می شود ولی اگر بخواهی کار فلانی را انجام بدهی به شما نمی دهند. و همین طور موارد متعدد دیگری هست که اگر فرصت شد در وقت بعدی می گویم.
پایان گزارش/