می توانیم در مورد مدرسه به معنای " عام " و " مدرسه مدرن " صحبت کنیم و این که در دنیا چه اتفاقی می افتد ؟
در تعریف جان دیویی فیلسوف قرن بیستم می خوانیم :
مدرسه یک جامعه کوچک است . جامعه ای که کوچک شده است . تمام مسائل جامعه را در خودش دارد .
تعریف شخصی خود من این است : مدرسه تمام جهان است . چرا ؟ چون قبل از این که مدارس مدرن درست شوند تمام جهان مدرسه بوده است . بستگی به توان آن فرد کشاورز و یا شکارچی داشته است که چقدر بتواند جهان را ببیند .
تمام جهان مدرسه است اما در مفهوم " مدرن " مدرسه را کوچک کردیم .
د رمورد مدرسه و اداره آن با خود مدرسه قطعا فرق می کند .
ما این جا مخالف مدرسه نیستیم . ما بیشتر نگران و منتقد یک نگاه از اداره مدرسه هستیم . ما داریم در جهان مدرن شکل مدیریت مدرسه را داریم نقد می کنیم . مدرسه ایرانی باید توسط سه گروه ( نهاد ) و یا افراد اداره شود : متخصصان تعلیم و تربیت ،والدین و معلمان
ایلیچ مفهوم " مدرسه زدایی " را مطرح می کند .
ایلیچ در واقع دارد همان حرف جان دیویی را می زند .
دیویی می گفت مدرسه یک جامعه کوچک است .
ایلیچ می خواهد که در مدرسه را ببندد . می خواهد بگوید که مدرسه جای بزرگ تری است . چیزی که درست کردی جای خیلی کوچکی است . اصلا یک قفسی است .
تمام دانش هایی که در جهان وجود دارد ، امکان یادگیری که در جهان وجود دارد محدود و کوچک کرده اید و انتخاب کردید و این انتخاب هژمونی قدرت و سلطه هم در آن تاثیر دارد و این ها را در مدرسه گذاشته اید که بچه ها این ها را باید یاد بگیرند .
ما مفهوم " مدرسه " را کوچک کردیم .
در دوران مدرن این کار را انجام دادیم .
مدرسه مکان نیست . مدرسه خود جهان زندگی است . مدرسه در حقیقت خود زندگی است . بچه ها باید در مدرسه زندگی کنند . چه در ایران ، چه در چین و ژاپن و... فرقی نمی کند .
مدرسه جای زندگی است .
مدرسه جعبه سیاه جامعه است . تمام مشکلاتی که شما در جامعه دارید ریشه هایش را می توانید در مدرسه پیدا کنید .
برگردیم به بحث " مدرسه ایرانی " ...
مدرسه ایرانی چه نوع مدرسه ای است ؟ من می گویم مدرسه ایرانی دیوارهایش همان مرزهای کشور ما است .
تعریف مدرسه ایرانی از دیدگاه من ، مرزهای ایران است ، نقشه ایران است . نقشه ایران یک نقشه رنگی است . چند فرهنگی در آن است ، زبان های مختلف در آن است ، تفکرات مختلف در آن هست ، آیین نامه های مذهبی در آن هست ، تفکرات سیاسی در آن هست .
نقشه ایران یک نقشه واحد است . ما یک ملت هستیم ، در نظام دولت محور زندگی می کنیم .
مدرسه ایرانی هم باید این خصوصیات را داشته باشد .
اما شما نمی توانید یک برنامه درسی را به تمام ایالات تلگراف کنید ! چیزی که الان دارد اتفاق می افتد .
شما در ایران برنامه درسی را در تهران می نویسید دقیقا مثل روسیه و یا شوروی سابق آن جا گفته می شود مسکو بهتر می داند !
شما از تهران نمی توانید تصمیم بگیرید که فرضا در سیستان و بلوچستان ، در یزد ، خراسان رضوی ... بچه ها چه نیازهایی دارند ؟
ما یک مدرسه استاندارد و یا نرم درست کردیم به اسم مدرسه ایرانی که این درست نیست .
از نظر مکانی مدرسه " تهران " می شود .
حتی از لحاظ بودجه ، برنامه و... مدرسه استاندارد درست کردیم و اسمش را گذاشتیم :
" مدرسه ایرانی " .
می خواهم بگویم این مدرسه ایرانی نیست . اسلامی هم نیست .
مدرسه ایرانی حتی معماری اش هم متفاوت است . مدرسه ای که در کویر یزد هست ، در شیراز هست از مدرسه ای که در آذربایجان و کردستان هست از نظر معماری باید فر ق کند .
از نظر برنامه درسی باید فرق کند .
شما همه این ها را یکدست کردید و این خوب نیست .
ما دیوارهای مدرسه را خیلی کوچک کردیم . آن چنان کوچک کردیم که می توانیم بگوییم مدرسه ما شکلش اندازه خود بچه های ما نیست .
کودکان ما کوچکند . مدرسه آن چنان در ایران کوچک شده است که اندازه بچه های ایرانی نیست ، قامت آن ها را ندارد و این به ذهن ، به روان و به سلفشان ( self ) فشار می آورد .
تصور کنید چه مدرسه ای مطلوب ما است ؟ در بازسازی مدارس ایرانی باید چه کار کنیم ؟
من فکر می کنم 3 دسته افراد می توانند بگویند مدرسه ایرانی چگونه باید باشد .
سه نهاد را ذکر کردم و گفتم که نمی توانند بگویند در مدرسه این کارها را بکنید .
مدرسه ایرانی باید " مردمی " باشد و مرزهایش به اندازه نقشه ایران باشد . چند فرهنگی و باورهای سیاسی و باورهای مختلف دینی و... در آن باشد .
ما مخالف آموزش دینی نیستیم . ما مخالف این هستیم که نهادهای دینی ایدئولوژی خودشان را یک طرفه تبلیغ کنند .
حالا این نهادهای دینی هر چه می خواهند باشند . چون سلف را نابود می کنند .
نهادهای سیاسی و اقتصادی هم همین کارکرد را دارند .
مدرسه ایرانی مدرسه مردمی است . مدرسه لیبرال آزاد است .
مدرسه چندفرهنگی است .
مدرسه مطلوب ایرانی به همه مناطق ایران " نگاه خاص " دارد از لحاظ فرهنگی ، دانش بومی ، از لحاظ دانش مردمانی که در این سرزمین زندگی می کنند .
ما باید به همه چیز توجه کنیم .
چه کسانی می توانند این مدرسه را اداره کنند ؟
ما با اداره مدرسه ایرانی که عرض کردم دیوارهایش روز به روز کوچک تر می شود مشکل داریم .
مدرسه ایرانی باید توسط سه گروه ( نهاد ) و یا افراد اداره شود :
متخصصان تعلیم و تربیت ،والدین و معلمان
این 3 گروه باید نظر بدهند که مدرسه ایرانی محتوایش چه باشد ؟ چگونه مدیریت شود و قطعا پاسخی که می شنوید یک شکل مدرسه داری نیست .
نمی توانیم بگوییم ما همه فکر کردیم ، مدرسه این است و غیر از این نیست !
و این بزرگ ترین بلایی است که سر تعلیم و تربیت ما آمده است .
ما مدارسی درست کردیم که دانش آموزان در جنوب کشور با شمال آن مثل هم می اندیشند . ما خلاقیت را نابود کردیم .
شما یک جمله به بچه ها بگویید در مورد مادر بنویسند . کودک بلوچ ما می نویسد مادر فرشته مهربان است ، بهشت زیرپای مادران است ...
کودکی که در کردستان است و کودکی که در تهران هست هم همین را می نویسد .
من معلم بوده ام . من در روستاهای سردشت آذربایجان غربی بودم ، در کردستان بودم ، در تهران هم بوده ام ، در کرج هم هستم .
همه مثل هم می اندیشند .
اصلا خلاقیت در مدرسه ایرانی جدید نیست چون دیوارهایش را کوچک کرده ایم .
ما به مدارس مختلفی نیاز داریم .
الگوهای مختلفی نیاز داریم و از الگوهای مدرسه داری ایده بگیریم .
و مهم ترین مشکل ما این است که در ایران چنین مدرسه ای نداریم و کم داریم .
به اندازه انگشتان دست مدارسی داریم که متفاوت با مدارس دیگر هستند .
مدرسه غیرانتفاعی رفته بودم و گلایه می کرد که چرا مدیر کل کردستان نمی آید .
ما با مدیر کل صحبت کردیم .
همان لحظه اول گفتم کاش نمی رفتیم .
یک مدرسه خاصی بود که تخصص اش در مدرسه آنلاین بود . مدرسه هوشمند .
با مدیر صحبت کردیم و مدیر مدرسه شروع به تعریف از مدرسه کرد .
گفت من در مدرسه 1200 برنامه دارم .
یک لبخندی زدم و گفتم چند تا از برنامه های مدرسه خاص تان را نام ببرید .
دو سه تا را گفت و در چهارمی گیر کرد !
اما گفت لیست اش را بیاورید !
ما دیدیم که تمام این برنامه ها برنامه های زایدی است .
مدارس غیرانتقاعی ، مدارس دولتی ، مدارس خاص و... همه و همه مثل هم هستند .
و این فریب بزرگی است . فریب خانواده ها است که به شما می گویند این مدرسه از آن مدرسه بهتر است .
قطعا به شما می گویم که هیچ مدرسه ای بهتر از مدرسه دیگر نیست !
مگر آن که معلمش بهتر باشد .
مگر آن که معلمش متفاوت باشد .
ما در ایران به الگوهای مختلف مدرسه داری نیاز داریم که در گذشته اتفاقا این گونه بوده است . مدرسه ایرانی مدرسه مردمی است . مدرسه لیبرال آزاد است .
در گذشته شما در شیراز مدرسه داشته اید که متفاوت از یزد بوده است .
من عکس های مختلف از معماری های مختلف را دیده ام .
من معماری های مدرسه یزد و شیراز را به بچه های خود این شهرها نشان دادم .
عکس مدرسه را گرفته ام . مدارس قدیمی و عکس مدارس مدرن .
شما معماری مدارس مدرن را دیدید . یک سالن بزرگ ، سمت راست تان یک در ورودی ، دفتر مدیر مدرسه است و سمت چپ آبدارخانه است . یک سری کلاس در دو طرف شما هست .
حتی ما نتوانستیم معماری این مدارس را متفاوت کنیم .
من این عکس ها را به بچه ها نشان دادم . پنجره های مدرسه های قدیمی ، پردیس های مدارس قدیمی ، درهای ورودی مدرسه قدیمی ، دیوارها و باغ ها و فضای سبز و...
دیدم که بچه ها مدرسه قدیمی را بیشتر دوست دارند .
در فرهنگ گذشته ما ، شکل مدرسه داری های مختلفی بوده است و اتفاقا دیوارهای مدارس قدیمی خیلی زیباتر و با صفاتر و زیباتر و مبتنی بر فرهنگ ایرانی بوده است .
بنابراین من معتقدم مدرسه خوب و ایده آل ایرانی را نمی شود تعریف کرد . بستگی به استان ، محل و جایی دارد که شما آن جا نشسته اید .
دانش بومی دانش زندگی است . دانش تلفیقی و کاربردی است . شما نمی توانید بگویید که این مدرسه فقط این دانش آموزان را آموزش دهد و این را به کل کشور تعمیم دهید .
کاری که الان انجام می شود .
تعریف من از مدرسه ایرانی یک الگوی خاصی نمی تواند باشد .
ادامه دارد