چاپ کردن این صفحه

مصطفی قادری در نشست تخصصی " راه و بیراهه در آموزش و پرورش ایران " :

مفهوم " مدرسه " را کوچک کردیم ؛ ما مخالف آموزش دینی نیستیم . ما مخالف این هستیم که نهادهای دینی ایدئولوژی خودشان را یک طرفه تبلیغ کنند!

گروه گزارش/

همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ دوشنبه 3 تیرماه نشست نشست « مدرسه؛ آنچه هست، آنچه نیست» در " موسسه رحمان " با سخنرانی " دکتر مصطفی قادری " و " دکتر شهین ایروانی " و حضور علاقه مندان و برخی رسانه ها برگزار گردید .

در این نشست که بیش از 3 ساعت به طول انجامید این دو استاد دانشگاه به ارائه دیدگاه های خود پرداخته و حدود 1 ساعت به پرسش های حاضران در قالب گفت و گو پاسخ دادند .

کارشناس مجری ، دکتر سمیه فریدونی در بخشی به انتقاد از عملکرد وزارت آموزش و پرورش در مورد " مدارس محیط زیست " پرداخت و خواهان توضیح مسئولان مربوطه در این زمینه گردید .

در این بخش ، بخش دیگری از سخنان دکتر مصطفی قادری تقدیم شما می شود .

مدرسه ایرانی و  آموزش و پرورش ایدئولوژیک و دخالت نهادهای مذهبی در مدارس

می توانیم در مورد مدرسه به معنای " عام " و " مدرسه مدرن " صحبت کنیم و این که در دنیا چه اتفاقی می افتد ؟

در تعریف جان دیویی فیلسوف قرن بیستم می خوانیم :

مدرسه یک جامعه کوچک است . جامعه ای که کوچک شده است . تمام مسائل جامعه را در خودش دارد .

تعریف شخصی خود من این است : مدرسه تمام جهان است . چرا ؟ چون قبل از این که مدارس مدرن درست شوند تمام جهان مدرسه بوده است . بستگی به توان آن فرد کشاورز  و یا شکارچی داشته است که چقدر بتواند جهان را ببیند .

تمام جهان مدرسه است اما در مفهوم " مدرن " مدرسه را کوچک کردیم .

د رمورد مدرسه و اداره آن با خود مدرسه  قطعا فرق می کند .

ما این جا مخالف مدرسه نیستیم . ما بیشتر نگران و منتقد یک نگاه از  اداره مدرسه هستیم . ما داریم در جهان مدرن شکل مدیریت مدرسه را داریم نقد می کنیم . مدرسه ایرانی باید توسط سه گروه ( نهاد ) و یا افراد اداره شود : متخصصان تعلیم و تربیت ،والدین و معلمان

ایلیچ مفهوم " مدرسه زدایی " را مطرح می کند .

ایلیچ در واقع دارد همان حرف جان دیویی را می زند .

دیویی می گفت مدرسه یک جامعه کوچک است .

ایلیچ می خواهد که در مدرسه را ببندد . می خواهد بگوید که مدرسه جای بزرگ تری است . چیزی که درست کردی جای خیلی کوچکی است . اصلا یک قفسی است .

تمام دانش هایی که در جهان وجود دارد ، امکان یادگیری که در جهان وجود دارد محدود و کوچک کرده اید و انتخاب کردید و این انتخاب هژمونی قدرت و سلطه هم در آن تاثیر دارد و  این ها را در مدرسه گذاشته اید که بچه ها این ها را باید یاد بگیرند .

ما مفهوم " مدرسه " را کوچک کردیم .

در دوران مدرن این کار را انجام دادیم .

مدرسه مکان نیست . مدرسه خود جهان زندگی است . مدرسه در حقیقت خود زندگی است . بچه ها باید در مدرسه زندگی کنند . چه در ایران ، چه در چین و ژاپن و... فرقی نمی کند .

مدرسه ایرانی و  آموزش و پرورش ایدئولوژیک و دخالت نهادهای مذهبی در مدارس

مدرسه جای زندگی است .

مدرسه جعبه سیاه جامعه است . تمام مشکلاتی که شما در جامعه دارید ریشه هایش را می توانید در مدرسه پیدا کنید .

برگردیم به بحث " مدرسه ایرانی " ...

مدرسه ایرانی چه نوع مدرسه ای است ؟ من می گویم مدرسه ایرانی دیوارهایش  همان مرزهای کشور ما است .

تعریف مدرسه ایرانی از دیدگاه من ، مرزهای ایران است ، نقشه ایران است . نقشه ایران یک نقشه رنگی است . چند فرهنگی در آن است ، زبان های مختلف در آن است ، تفکرات مختلف در آن هست ، آیین نامه های مذهبی در آن هست ، تفکرات سیاسی در آن هست .

نقشه ایران یک نقشه واحد است . ما یک ملت هستیم ، در نظام دولت محور زندگی می کنیم .

مدرسه ایرانی هم باید این خصوصیات را داشته باشد .

اما شما نمی توانید یک برنامه درسی را به تمام ایالات تلگراف کنید ! چیزی که الان دارد اتفاق می افتد .

شما در ایران برنامه درسی را در تهران می نویسید دقیقا مثل روسیه و یا شوروی سابق آن جا گفته می شود مسکو بهتر می داند !

شما از تهران نمی توانید تصمیم بگیرید که فرضا در سیستان و بلوچستان ، در یزد ، خراسان رضوی ... بچه ها چه نیازهایی دارند ؟

ما یک مدرسه استاندارد و یا نرم درست کردیم به اسم مدرسه ایرانی که این درست نیست .

از نظر مکانی مدرسه " تهران " می شود .

حتی از لحاظ بودجه ، برنامه و... مدرسه استاندارد درست کردیم و اسمش را گذاشتیم :

" مدرسه ایرانی " .

می خواهم بگویم این مدرسه ایرانی نیست . اسلامی هم نیست .

مدرسه ایرانی حتی معماری اش هم متفاوت است .  مدرسه ای که در کویر یزد هست ، در شیراز هست از مدرسه ای که در آذربایجان و کردستان هست از نظر معماری باید فر ق کند .

از نظر برنامه درسی باید فرق کند .

شما همه این ها را یکدست کردید و این خوب نیست .

ما دیوارهای مدرسه را خیلی کوچک کردیم . آن چنان کوچک کردیم که می توانیم بگوییم مدرسه ما شکلش اندازه خود بچه های ما نیست .

کودکان ما کوچکند . مدرسه آن چنان در ایران کوچک شده است که اندازه بچه های ایرانی نیست ، قامت آن ها را ندارد  و این به ذهن ، به روان و به سلفشان ( self ) فشار می آورد .

تصور کنید چه مدرسه ای مطلوب ما است ؟ در بازسازی مدارس ایرانی باید چه کار کنیم ؟

من فکر می کنم 3 دسته افراد می توانند بگویند مدرسه ایرانی چگونه باید باشد .

سه نهاد  را ذکر کردم و گفتم که نمی توانند بگویند در مدرسه این کارها را بکنید .

مدرسه ایرانی باید " مردمی " باشد  و مرزهایش به اندازه نقشه ایران باشد . چند فرهنگی و باورهای سیاسی و باورهای مختلف دینی و... در آن باشد .

ما مخالف آموزش دینی نیستیم . ما مخالف این هستیم که نهادهای دینی ایدئولوژی خودشان را یک طرفه تبلیغ کنند  .

حالا این نهادهای دینی هر چه می خواهند باشند . چون سلف را نابود می کنند .

نهادهای سیاسی و اقتصادی هم همین کارکرد را دارند .

مدرسه ایرانی مدرسه مردمی است . مدرسه لیبرال آزاد است .

مدرسه ایرانی و  آموزش و پرورش ایدئولوژیک و دخالت نهادهای مذهبی در مدارس

مدرسه چندفرهنگی است .

مدرسه مطلوب ایرانی به همه مناطق ایران " نگاه خاص " دارد از لحاظ فرهنگی ، دانش بومی ، از لحاظ دانش مردمانی که در این سرزمین زندگی می کنند .

ما باید به همه چیز توجه کنیم .

چه کسانی می توانند این مدرسه را اداره کنند ؟

ما با اداره مدرسه ایرانی که عرض کردم دیوارهایش روز به روز کوچک تر می شود مشکل داریم .

مدرسه ایرانی باید توسط سه گروه ( نهاد ) و یا افراد اداره شود :

متخصصان تعلیم و تربیت ،والدین و معلمان

این 3 گروه باید نظر بدهند که مدرسه ایرانی محتوایش چه باشد ؟ چگونه مدیریت شود و قطعا پاسخی که می شنوید یک شکل مدرسه داری نیست .

نمی توانیم بگوییم ما همه فکر کردیم ، مدرسه این است و غیر از این نیست !

و این بزرگ ترین بلایی است که سر تعلیم و تربیت ما آمده است .

ما مدارسی درست کردیم که دانش آموزان در جنوب کشور با شمال آن مثل هم می اندیشند . ما خلاقیت را نابود کردیم .

شما یک جمله به بچه ها بگویید در مورد مادر بنویسند . کودک بلوچ ما می نویسد مادر فرشته مهربان است ،  بهشت زیرپای مادران است ...

کودکی که در کردستان است و کودکی که در تهران هست هم همین را می نویسد .

من معلم بوده ام . من در روستاهای سردشت آذربایجان غربی بودم ، در کردستان بودم ، در تهران هم بوده ام ، در کرج هم هستم .

همه مثل هم می اندیشند .

اصلا خلاقیت در مدرسه ایرانی جدید نیست چون دیوارهایش را کوچک کرده ایم .

ما به مدارس مختلفی نیاز داریم .

الگوهای مختلفی نیاز داریم و از الگوهای مدرسه داری ایده بگیریم .

و مهم ترین مشکل ما این است که در ایران چنین مدرسه ای نداریم و کم داریم .

به اندازه انگشتان دست مدارسی داریم که متفاوت با مدارس دیگر هستند .

مدرسه غیرانتفاعی رفته بودم و گلایه می کرد که چرا مدیر کل  کردستان نمی آید .

ما با مدیر کل صحبت کردیم .

مدرسه ایرانی و  آموزش و پرورش ایدئولوژیک و دخالت نهادهای مذهبی در مدارس

همان لحظه اول گفتم کاش نمی رفتیم .

یک مدرسه خاصی بود که تخصص اش در مدرسه آنلاین بود . مدرسه هوشمند .

با مدیر صحبت کردیم و مدیر مدرسه شروع به تعریف از مدرسه کرد .

گفت من در مدرسه 1200 برنامه دارم .

یک لبخندی زدم و گفتم چند تا از برنامه های مدرسه خاص تان را نام ببرید .

دو سه تا را گفت و در چهارمی گیر کرد !

اما گفت لیست اش را بیاورید !

ما دیدیم که تمام این برنامه ها برنامه های زایدی است .

مدارس غیرانتقاعی ، مدارس دولتی ، مدارس خاص و... همه و همه مثل هم هستند .

و این فریب بزرگی است . فریب خانواده ها است که به شما می گویند این مدرسه از  آن مدرسه بهتر است .

قطعا به شما می گویم که هیچ مدرسه ای بهتر از مدرسه دیگر نیست !

مگر آن که معلمش بهتر باشد .

مگر آن که معلمش متفاوت باشد .

ما در ایران به الگوهای مختلف مدرسه داری نیاز داریم که در گذشته اتفاقا این گونه بوده است . مدرسه ایرانی مدرسه مردمی است . مدرسه لیبرال آزاد است .

در گذشته شما در شیراز مدرسه داشته اید که متفاوت از یزد بوده است .

من عکس های مختلف از معماری های مختلف را دیده ام .

من معماری های مدرسه یزد و شیراز را به بچه های خود این شهرها نشان دادم .

عکس مدرسه را گرفته ام . مدارس قدیمی و عکس مدارس مدرن .

شما معماری مدارس مدرن را دیدید . یک سالن بزرگ ، سمت راست تان یک در ورودی ، دفتر مدیر مدرسه است و سمت چپ آبدارخانه است . یک سری کلاس در دو طرف شما هست .

حتی ما نتوانستیم معماری این مدارس را متفاوت کنیم .

من این عکس ها را به بچه ها نشان دادم . پنجره های مدرسه های قدیمی ، پردیس های مدارس قدیمی ، درهای ورودی مدرسه قدیمی ، دیوارها و باغ ها و فضای سبز و...

دیدم که بچه ها مدرسه قدیمی را بیشتر دوست دارند .

در فرهنگ گذشته ما ، شکل مدرسه داری های مختلفی بوده است و اتفاقا دیوارهای مدارس قدیمی خیلی زیباتر و با صفاتر و زیباتر و مبتنی بر فرهنگ ایرانی بوده است .

بنابراین من معتقدم مدرسه خوب و ایده آل ایرانی را نمی شود تعریف کرد . بستگی به استان ، محل و جایی دارد که شما آن جا نشسته اید .

دانش بومی دانش زندگی است . دانش تلفیقی و کاربردی است . شما نمی توانید بگویید که این مدرسه فقط این دانش آموزان را آموزش دهد و این را به کل کشور تعمیم دهید .

کاری که الان انجام می شود .

تعریف من از مدرسه ایرانی یک الگوی خاصی نمی تواند باشد .

ادامه دارد

بخش پیشین


مدرسه ایرانی و  آموزش و پرورش ایدئولوژیک و دخالت نهادهای مذهبی در مدارس

جمعه, 20 تیر 1398 22:32 خوانده شده: 918 دفعه

در همین زمینه بخوانید: