چاپ کردن این صفحه

واقعیت تاریخی در مورد « خسرو گلسرخی »

کانال « نجات بهرامی » می نویسد :

واقعیت تاریخی در مورد خسرو گلسرخی

روزی در کتاب‌فروشی نشسته بودم که دیدم جلوی مغازه‌ام تجمع و هیاهو شد. رفتم بیرون و دیدم جوان خوش‌چهره‌ای با چشم‌های درشت و صورت روشن در حال کش‌مکش و دعوا با کسی است. رفتم وسط و آنها را جدا کردم و همین جوان را کشیدم کنار و علت دعوا را از او جویا شدم. معلوم شد خسرو گلسرخی است .

تعهداتش را تقبل کردم و همین سبب آشنایی شد و او کتابی به نام «واپسین دم استعمار» از فرانتس فانون برای چاپ به من داد ... که به نام خسرو کاتوزیان منتشر کردم ... پس از انقلاب، عاطفه گرگین (همسر گلسرخی) و پسرش روزی آمدند و حق‌الترجمه را محاسبه و پرداخت کردم.

بعد تصمیم گرفتم کتاب را ... به اسم خسرو گلسرخی منتشر کنم، اما روزی کسی آمد که نامش به خاطرم نیست. مردی محترم و موقر که پایش می‌لنگید. گفت من دایی خسرو گلسرخی هستم و کارمند ادارهٔ رادیو و این کتاب را من ترجمه کرده‌ام و نه او. گفت خسرو اصلاً زبان خارجی نمی‌دانست.

من کتاب را فصل به فصل ترجمه می‌کردم و خسرو ویرایش می‌کرد و به اسم خودش در مجلات انتشار می‌داد ... گفتم بنده بی‌اطلاع و بی‌تقصیرم، اما خوب بود که خانم گرگین این نکته را می‌گفت.»

▪️از گفت‌وگوی محسن باقرزاده، بنیانگذار انتشارات توس، با پروژه تاریخ شفاهی نشر ایران| ( منبع )

پایان پیام/


واقعیت تاریخی در مورد خسرو گلسرخی

سه شنبه, 15 دی 1399 15:20 خوانده شده: 1304 دفعه

در همین زمینه بخوانید: