مهر فرا رسید .
روزی که دانش آموزان و معلمان باید شروعی دیگر را تجربه کنند ، ضمن اینکه روز 13 مهر (5 اکتبر ) نیز به پیشنهاد " یونسکو " ، « روز جهانی معلم » نام گذاری شده است و در سطح جهان، این روز جشن گرفته می شود . تقارن این دو روز را به همه ی معلمان عزیز و دانش آموزان خوب کشورمان تبریک می گوییم و انتظار از وزارت آموزش و پرورش دولت تدبیر و امید آن است که متناسب با شان معلمان ایرانی ، این روز را که در 8 سال دولت های نهم و دهم تعطیل شده بود را دگر باره احیا و ارزش گذاری نماید .
امیدواریم در این سال تحصیلی جدید، رویدادهای فرهنگی و آموزشی خوبی اتفاق بیفتد و معلمان و دانش آموزان با خاطرات مثبتی این سال را به پایان ببرند.
هر سال کم کم، که گام های مهر شنیده می شود، موضوعاتی از این دست شنیده می شود که رغبت و تمایل معلم و دانش آموز به این روز مهم کم شده است.
برخی دلایل بی علاقه بودن فرهنگیان و دانش آموزان به اول مهر
اگر بخواهیم کلیشه وار و شعاری این موضوع را تحلیل کنیم ،صرفا برای اینکه به مناسبت آغاز سال تحصیلی، مطلبی گفته باشیم که دستمان خالی نباشد، یک سری مسائل فرهنگی و باید و نباید را مطرح می کنیم و بعد بدون اینکه به طور ریشه ای این مورد تحلیل و ارزیابی شود،می رویم سراغ کار و بار خودمان تا سال دیگر و مهری دیگر ...
ولی واقعیت این است که با این روشی که بیش از سه دهه است به اجرا گذاشته شده ، هر روز فاصله ها بین سیاست گذاران آموزش وپرورش و عنصر اصلی آن یعنی معلم و دانش آموز بیشتر شده است تا جایی که می توان گفت ،این دو عنصر کلیدی با هم فاصله صد و هشتاد درجه ای پیدا کرده اند و در این میان کسی گویا قرار نیست چیزی را ببیند و بشنود ؛ چرا که موضوعات خیلی مهم تری در نظر آنان وجود دارد که وقت خود را صرف آن امورمی کنند و آموزش وپرورش جزء امور مهم آنان نیست.
این در حالیست که در شعار ، فرهنگ از مهمترین امور مملکت است.
با این اوصاف ، اصلی ترین دلایل بررسی می شود:
* فرهنگ حاکم بر مدارس
متاسفانه، سال های مدیدی است دست اندرکاران وقت آموزش وپرورش، توجه و رسیدگی به این نهاد اثر گذار را با فشار و محدودیت هر چه بیشتر اشتباه گرفتند تا اینکه عرصه را هم بر دانش آموز و هم معلم هر روز تنگ تر و تنگ تر کردند .
جایی که دیگر این دو عنصر مهم، توان نفس کشیدن را نداشتند و افسردگی ها و بی علایقگی ها کم کم از زیر خاکستربی توجهی سر برون آوردند.
از دیدگاه روان شناسی مهمترین عامل حرکت انسان ، انگیزه است .انسان بی انگیزه کم کم اعتماد به نفس خود را از دست می دهد و در نهایت به افسردگی و تنفر می رسد.
* نادیده گرفتن فکر و نظر معلم و دانش آموز
حتی در ابتدای قانون اساسی با صراحت آمده است ؛ یکی از وظایف نظام اسلامی، فراهم آوردن شرایطی است که آحاد این ملتی که برای برقراری این قانون عادلانه، مصیبت ها کشیده اند، به مواهبی که خداوند در فطرت آنان گذاشته است مانند آزادی و خلاقیت و.. دسترسی پیدا کنند، ولی وقتی مسئولین از معلم و دانش آموز می خواهند بدون هیچ اظهار نظری چشم و گوش بسته صرفا بخشنامه ها را اجرا کنند ؛ در واقع خلاقیت و آزادی اندیشه را نادیده گرفته اند و در این فضا چقدر اندیشمند و خلاق و علاقه مند رشد خواهد کرد؟
معلمی که شخصیت وی به عنوان یک انسانی که دارای تفکر و حق رای و انتخاب است به رسمیت شناخته نمی شود با چه اشتیاق وافری باید راهی مدرسه شود؟
به عنوان نمونه ؛ دبیر کل محترم شورای عالی آموزش و پرورش اخیرا اعلام کرده است : " حضور معلمان و مديران در سياست گذاريها و تصميمگيريهاي آموزش و پرورش خيلي پررنگ است " ( این جا )
چه خوب بود آقای نوید ادهم مصادیق این ادعا را هم مطرح می کرد تا همگان و به ویژه معلمان نسبت به آن آگاهی پیدا کنند .
*سوء استفاده برخی مدیران از فرهنگ حاکم بر مدارس
این مسئله فرهنگ مدارس متاسفانه اهرم فشاری برای مدیران سودجو نیز شده است تا اهرم فشار را بر معلم و دانش آموز هرچه بیشتر نمایند و این را دست آویزی قرار دهند تا حتی در مسائل شخصی پیش آمده و احتمالا برای آنان پرونده سازی کنند تا معلمان جرات بر زبان راندن کلامی را نداشته باشند ؛ باکمال تاسف گاهی رفتار این مدیران در واقع مدیرنما! با معلمین دلسوز را می توان با نظام ارباب رعیتی سابق مقایسه کرد.
* نادیده گرفتن حداقل خواسته های معلمین
اگر به کل نظام آموزش و پرورش نگاه کنیم، می بینیم که اگر معلم را ازآن حذف کنیم، دیگر وجود اداره و معاون و مدیر و مدیران رده بالا و حتی وزیر بی معنا می شود ، پس چرا در حالی که تمام این حقوق و مزایا و مواهبی که نصیب این افراد می شود صرفا براثر زحمت مضاعفی است که معلم سر کلاس می کشد و اداره کردن دانش آموزانی که دیگر تره ای برای کسی خرد نمی کنند، آسایش و رفاه و امنیت خود این معلم نادیده گرفته می شود؟
سخن آخر
چرا وزارت آموزش وپرورش بعضا در برابر توهین های مستقیم و یا غیر مستقیم به معلمین سکوت می کند؟
این مورد بارها تکرار شده و معلمین در این زمینه وزیر آموزش وپرورش را با وزیر بهداشت مقایسه نموده اند که با شجاعت از پرسنل خود حمایت کرده است .
به عنوان نمونه ، در قضیه محسن خشخاشی شاهد بودیم که حتی در شهر بروجرد اعلام عزای عمومی حداقل در آموزش و پرورش و میان معلمان نگردید اما در ماجرای قتل پزشک اردبیلی با این که در خارج از محیط کار بود اما همه شاهد پیگیری ها و حجم انبوه اقدامات انجام شده از سوی مسئولان وزارت بهداشت بودند .
از وزارت آموزش و پرورش انتظار می رود که با تشخیص درست موقعیت ها و زمان شناسی از منزلت و جایگاه معلمان دفاع شایسته و منطقی صورت گیرد .
البته نکته حائز اهمیت ، دیدار وزیر آموزش و پرروش با خانواده های معلمان زندانی و نیز مکاتبه ی آقای فانی با مسئولان قوه قضائیه بوده است که در جای خود موجب تقدیر و قدردانی است .
انتظار فرهنگیان و معلمان از مسئولان نظام آن است که با اجابت خواسته وزیر محترم آموزش و پرورش در جهت آزادی معلمان زندانی ، آرامش که برآیند « همدلی و هم زبانی » است را به این خانواده بزرگ و جامعه برگردانند .