چاپ کردن این صفحه

علی ترابیان زلیوا / دبیر آموزش و پرورش شهرستان دلفان

قضیه ی نعل وارونه زدن دکتر حاجی بابایی ( وزیر سابق آموزش وپرورش )

فرهنگیان عزیز !

قدرت و مرجعیت اجتماعی ما در تحصن و تعطیل نمودن کلاس های درس نیست ، ما نسبت به حال و آینده نونهالان این مملکت تعهد اخلاقی داریم ، بیایید به جای حرف های احساسی به قول شاعر طرح دیگری دراندازیم :
ما فرهنگیان توانایی استفاده ی مناسب از شبکه های اجتماعی ،تبلیغات فردی و جمعی فراوان، استفاده از رسانه های مکتوب و...داریم .

بیایید باهم شروع کنیم و عرصه را براشخاصی مانند ( دکترحاج بابایی وزیر سابق ، دکتر زاهدی ریاست کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، فرشیدی وزیر سابق ، سحرخیز معاون سابق وزارت آموزش وپرورش و...) که شما می شناسید، آن گونه تنگ کنیم که حتی جرات شرکت در انتخابات را نداشته باشند .

بیایید باور کنیم :
" ما می توانیم اگر بخواهیم و با هم باشیم . "

نقد عملکرد حاجی بابایی و قضیه ی نعل وارونه زدن دکتر حاج بابایی

« داستان نعل وارونه زدن جناب دکتر حاج بابایی وزیر سابق آموزش و پرورش »


« فرهنگیان عزیز مخصوصا فرهنگیان استان همدان ! »
قاآنی شاعر معروف در یکی از قصایدش موضوعی اجتماعی را به صورت زیر مطرح می کند :


تا نشان سم اسبت گم کنند       ترکمانا نعل را وارونه زن


در تفسیر و توجیه این بیت آمده است که طایفه ای از ترکمانان به نام (یغما ) که پیشه و کار اصلی شان راهزنی و غارت بود برای اینکه مسیر حمله و فرارشان مشخص نشود (ردگم کنی ) ، نعل اسبه ا را وارونه نصب می کردند ؛ از آن زمان این اصطلاح ( نعل وارونه ) به عنوان یک واژه مطرح شد که سیاست مداران اکنون از واژه ی «  فرار به جلو » استفاه می کنند و این درست همان کاری است که اکثر دولت مردان دو دولت گذشته (دولت نهم ودهم ) جهت توجیه اقدامات ورفتار غلط شان از آن استفاده می کنند .

 

جناب دکتر حاج بابایی !

حال که مدعی هستید که وزارت آموزش وپرورش را مطابق قانون اداره کرده اید از همان قانون شروع می کنیم :


اول بحث معیشت :

شما مستحضرید دلیل اصلی تدوین قانون خدمات کشوری ، وجود تبعیض گسترده در پرداختی به نیروهای دولتی در آن زمان بود و این قانون سعی داشت که تبعیض را ازبین ببرد ، اما سوال اینجاست آیا تبعیض از بین رفت ؟ آیا فاصله بیشتر نشد ؟

دلیل افزایش فاصله ی پرداختی ها از دو حالت بیشتر نیست :


حالت اول ) قانون خدمات کشوری یک قانون موثر و کارا نبوده است که این اشکال به شخص شما مربوط می شود ، چون در زمان تدوین قانون خدمات کشوری شما عضو هیئت رییسه ی مجلس و یکی از نمایندگان موثر مجلس در تدوین قانون خدمات کشوری بودید.


حالت دوم ) قانون خدمات کشوری به درستی اجرا نشده است که این نقص هم به شخص شما مربوط می شود زیرا شما از سال 1388 وزیر آموزش و پرورش بودید و نتوانستید قانون را به درستی اجرا کنید ، چون سایر وزارت خانه ها که کارکنان شان از حقوق مکفی برخوردارند ادعا می کنند پرداختی آنها مطابق قانون خدمات کشوری می باشد ، پس ایراد به شما برمی گردد چون بالاترین مقام اجرایی وزارت آموزش وپرورش بودید .
دوم ، شما در زمان وزارت تان با استخدام های خارج از قاعده ،  15درصد به تعداد کارکنان وزارت آموزش وپرورش اضافه کرده و در همین دوره نسبت بودجه وزارت آموزش وپرورش به بودجه ی عمومی دولت از 12درصد به  9 درصد کاهش یافت و این موضوع یعنی بودجه وزارت آموزش و پرورش نسبت به بودجه ی عمومی کاهش 25 درصدی داشته است و اگر این دو عامل ( افزایش 15 درصدی کارکنان و کاهش 25 درصدی بودجه ی آموزش وپرورش نسبت به بودجه ی عمومی دولت ) را جمع کنیم حاصل آن کاهش 40 درصدی دریافتی کارکنان آموزش و پرورش در اثر اقدامات نادرست شما می باشد و این کاهش جدای از سایر کاهش ها مانند عدم رشد دریافتی کارکنان متناسب با تورم ، اجرای نادرست و ناقص قانون خدمات کشوری و.... می باشد .


موضوع دوم :تغییر نظام آموزشی
هرچند معتقدم این سند (سند تحول بنیادین ) که شما مدعی تدوین آن هستید نه در ایران بلکه در پیشرفته ترین ممالک دنیا قادر به تامین اهدافی که برای آن ذکر کرده اید نخواهد بود ما همین سند را به عنوان داور قبول می کنیم و به بررسی اقدامات شما می پردازیم :
اول - شما معتقدید تغییر نظام آموزشی مطابق سند بوده و نظام آموزشی را به این ترتیب (6-3-3) تغییر دادید اما این نظام آموزشی در هیچ جای سند (سند تحول بنیادین ) نیامده  ،آنچه که در سند تحول در مورد پایه ها و نظام آموزشی آمده در فصل سوم (بیانیه ماموریت ) طی دوره آموزسی در دوازده پایه (چهار دوره سه ساله ) است و در این سند اشاره ای به سه دوره نشده ؛ حال شاید شما وزیر سابق با فرافکنی بگویید می خواستیم به تدریج کار را پیش ببریم یا بگویید مثلا دوره شش ساله ابتدایی با دو دوره ی سه ساله فرق ندارد اما ما می گوییم هر دو حرف شما از بنیان بی اساس است چون شما می دانستید که اگر دوره ی ابتدایی به دو دوره تبدیل می شد باید تعداد مدارس ابتدایی به دو برابر می رسید و این امر در آموزش وپرورش تقریبا غیر ممکن بود و اگر استدلال دوم تان را بررسی کنیم ما هم استدلال می کنیم که اصلا نیاز به چهار دوره نیست بلکه دو دوره ی شش ساله (6-6) کافیست .
دوم- شما سند را به طور شتاب زده اجرا نمودید و از همان سال اول پایه ی ششم را وارد دوره ی ابتدایی کردید و در مقابل منتقدین که اعتقاد داشتند این کار عجولانه است ادعا می کردید که در هر حال باید این اتفاق بیفتد ، شاید بعضی این استدلال شما رابپذیرند اما هم ما خوب می دانیم هم خود شما و هم خدایی که ناظر اعمال و رفتار ما و عالم و آگاه به نیت و غرض ما که دلیل اقدام شتاب زده ی شما چه بود :

آیا قصد عجولانه ی شما به این موضوع ربط پیدا نمی کرد که تعداد زیادی نیرو به بدنه آموزش وپرورش تزریق کردید و به زعم خود می خواستید با ایجاد مجتع های آموزشی وپرورشی و تغییر نظام آموزشی این نیروهای مازاد را ساماندهی کنید ؟

البته خدا عالم ودانا به ضمیر انسان هاست اما این هم می تواند دلیلی باشد برتغییر عجولانه نظام آموزشی ؛ البته از خدا می خواهم حدس ما درست نباشد و نیت شما از انجام این کار اصلاح آموزش و پرورش بوده است.
سوم – آیا فاجعه ی استخدام های به قول خودتان قانونی را به یاد دارید ؟

 

منظورم همان استخدام هایی است که در مناطق محروم پدر بزرگ و مادر بزرگ مدیران آموزش وپرورش مناطق طبق توصیه هایی وارد پروسه ی استخدام شدند و در فضای غبار آلودی که بعداز انتخابات 88 پیش آمد و کشور در فضای امنیتی فرو رفته بود کسی حتی در مجلس جرات بررسی پیدا نکرد و اگر روزی پرونده های استخدامی آن زمان به فرض محال مورد بررسی قرار بگیرد چه فضیحتی گریبان شما را خواهد گرفت ؟


چهارم – پروژه ی هوشمند کردن مدارس که یادتان نرفته ، منظورم همان پروژ ه ای که با یک کامپیوتر و یک دیتا پروژکتور یک مدرسه ی 12 کلاسه در یک لحظه تبدیل به مدرسه ای هوشمند می شد .البته این اقدامات مشعشع شما در وزارت آموزش و پرورش زیاد است و موجب طولانی شدن موضوع می شود ؛ اجالتا به همین چند نکته اکتفا می کنم .


من با این نوشته می خواهم چند نکته را با همه ی همکارانم درمیان بگذارم :
اول – هیچ گونه خصومت شخصی با وزیر سابق نداشته و هیچ گاه ایشان را ازنزدیک زیارت ننموده و تصویر ایشان را فقط درقاب تلوزیون و یا سایر رسانه ها زیارت کرده ام .
دوم- وزیر سابق آموزش وپرورش در ذهنش این تداعی پیش نیاید که ما معلمان هیچ اطلاعی از اقدامات خارج از قاعده و قانون ایشان نداشته ایم و چون فرهنگیان انتقاد زیادی نسبت به زمان وزارت ایشان ندارند از اقدامات و رفتارش بی اطلاع می باشند ؛ اگر معلمان حرفی از گذشته نمی زنند فقط دلیلش نجابت و بزرگواری و گذشت فرهنگیان عزیز می باشد.


سوم – فرهنگیان عزیز !

قدرت و مرجعیت اجتماعی ما در تحصن و تعطیل نمودن کلاس های درس نیست ، ما نسبت به حال و آینده نونهالان این مملکت تعهد اخلاقی داریم ، بیایید به جای حرف های احساسی به قول شاعر طرح دیگری دراندازیم :
ما فرهنگیان توانایی استفاده ی مناسب از شبکه های اجتماعی ،تبلیغات فردی و جمعی فراوان، استفاده از رسانه های مکتوب و...داریم .

بیایید باهم شروع کنیم و عرصه را براشخاصی مانند ( دکترحاج بابایی وزیر سابق ، دکتر زاهدی ریاست کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، فرشیدی وزیر سابق ، سحرخیز معاون سابق وزارت آموزش وپرورش و...) که شما می شناسید، آن گونه تنگ کنیم که حتی جرات شرکت در انتخابات را نداشته باشند .

بیایید باور کنیم :
ما می توانیم اگر بخواهیم و با هم باشیم .

چهارشنبه, 24 شهریور 1394 20:45 خوانده شده: 6610 دفعه

در همین زمینه بخوانید: