چاپ کردن این صفحه

احمد شبانی / معلم مدارس بانه

معاش‌اندیشی و عقل نگری در مطالبات معلمان

احمد شبانی مدتی است علاوه بر اجتماعات ساکت معلمان در بسیاری از شهرها، تقریبا هر روز نامه‌ای از یک معلم از اقصی نقاط کشور به وزیر آموزش و پرورش و یا رییس جمهور نوشته می‌شود و در سایت‌ها و شبکه های اجتماعی پخش و منتشر می شوند. این نامه ها که غالبا « گزارش الم » هستند محصول شرایط نامناسب و سخت اندیشگی و فشار معیشتی نویسندگان آنهاست تا از این طریق حرف دل خویش گفته باشند و آن را در گوش شنوایی نجوا کنند. واضح نیست، این نامه‌ها مقابل دیده مخاطبان واقعی آنها (وزیر یا رییس جمهور) قرار داده خواهند شده یا نه؟

لذا چنین اعلامی را باید از روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش و نهاد ریاست جمهوری انتظار داشت. این نهادها در این راستا چه رویه‌ای در پیش گرفته، واکنش‌شان به این نامه ها چه بوده‌است؟ آیا آنها را ندیده و نخوانده می‌پندارند؟ آیا به دلیل اینکه این نامه‌ها رسما بدانجا ارسال نشده، آنها را نشنیده می‌گیرند و خود را مسؤل پاسخگویی بدانها نمی‌دانند؟ یا برعکس، مانند یک نهاد مردم مدار و مسؤل، با وظایف خویش آشنا هستند و از آنها فهرستی تهیه می‌کنند و لب مطالب و اهم مطالبات مندرج در آنها را جلوی میز وزیر و رییس جمهور می گذارند تا رابط مطمئنی باشند میان مردم و دولت.

اینکه معلمان و یا هر فرد یا گروه دیگری می توانند به آسانی به نامه نگاری با مقامات مسؤل بپردازند،  نتیجه کم شدن فاصله بین فرودستان و فرادستان نیست بلکه  بیشتر از برکات شبکه های اطلاع رسانی و اجتماعی مدرن روز است. اکنون دیگر مانند گذشته لازم نیست دست به قلم برد و تمبر و پاکت و هزینه پست را پرداخت و انتظار طولانی شنیدن پاسخ را کشید. بلکه هر فرد و یا جریانی می تواند به طور نسبی ضمن اعمال خودسانسوری بر قلم خویش، به انتشار حرف دل و عقل خویش بپردازد.  

در پیوند با نامه هایی که این روزها معلمان در فضای مجازی منتشر می‌کنند، باید دو جنبه را از هم تفکیک کرد: نخست اینکه برخی از این نامه‌ها جنبه‌ی «دل‌نوشته» دارد و حاکی از ابراز حسی است که منشآ آن دل و احساس است. اما دلی که از کمبودهای زندگی و فقر معاش به درد آمده‌ و به ناچار با نوشتن شکواییه‌ای می‌خواهد هم‌نوا و همدردی بیابد تا برای مدتی خود را از بغض های مانده در گلویش، رها سازد.

جنبه دیگر این نامه‌ها را می توان از منظر عقل و فکر نگریست و به عبارت دیگر آنها را « عقل‌نوشته » به حساب آورد. از این رو برخی از این معلمان، به جای برجسته کردن نواقص و کمبودهای مادی و معیشتی زندگی خویش، به بعد غیرمادی و الزامات حرفه‌ای خود به سان یک معلم می پردازند.

البته نگارنده بر آن نیست که هر آن کس که در پی معاش باشد، در پی عقل نتواند بود و یا از این موهبت بی بهره باشد؛ زیرا هر آن کس که بی‌معاش باشد، لا اقل از کاربست تمام و کمال عقل خویش عاجز ‌می‌ماند.

مخاطب هر دو رویکرد می‌تواند از یک سو هر دو طیف، یعنی معلمان «معاش اندیش» و «عقل نگر» و از سوی دیگر دستگاه عریض و طویل و دیوان سالار اجرایی کشور را در بر‌گیرد. نگاه هر دو رویکرد می تواند هم در میان معلمان موجب همدلی و برخورد استدلالی و عقلایی با مساله را به دنبال آورد و هم دولت را نیز به تدبیر و چاره اندیشی وا دارد. به تبع اینکه معلمان، خود بیشتر عضو کدام یک از دو طیف مذکور باشند و نیز دولت و نهادهای مسؤل به چه میزان مایل به رسیدگی به مطالبات آنان باشند، حدیث‌های متفاوتی به دنبال خواهد داشت؛ اگر دولت، لااقل با رفع تبعیض در پرداخت ها از بدنه کارمندی کشور و قایل شدن جایگاه در خور شأن معلمان (نه به طور شعاری، بادکنکی و کاغذی)، بتواند زمینه فروکاهیدن طیف وسیعی از معلمان معاش‌اندیش و هجرت آنها به طیف عقل نگر را فراهم آورد، شاید بتوان از آن به عنوان یک نقطه عطف و کار ماندگار در نظام اداری ـ تربیتی ایران نام برد.  

بدیهی است در عالم واقع، روی دادن چنین امری را نباید به آرمان گرایی شاعرانه و خیال پردازی دون‌کیشوت‌وار فرو کاست. اگر 50 سال پیش کره‌ای‌ها در یک برنامه استراتژیک و بلندمدت بسیاری از بخش های هزینه‌بر و بدون اولویت کشور را به نفع آموزش و پرورش قطع کردند، امروز ثمره آن را دارند می بینند.

سال هاست که بودجه آموزش و پرورش لاغرتر می شود و تقریبا 99 درصد آن صرف امور جاری وزارت می شود. ناگفته پیداست، با این یک درصد کاری نمی توان انجام داد!

از سوی دیگر انجام تغییر اساسی و مآل اندیشی در توسعه غیرهیجانی کشور منوط به اولویت بخشی به آموزش و پرورش است. آموزش و پرورشی که از ساختمان و همه امکانات و لوازم سخت افزاری تا تربیت معلم و مجموعه لوازم نرم افزاری، همگی نیازمند پول و هزینه است. هزینه‌ای که از آن به سرمایه گذاری پایه معنا می‌شود.


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

چهارشنبه, 22 ارديبهشت 1394 22:18 خوانده شده: 3123 دفعه

در همین زمینه بخوانید: