در واقع، آنچه شاهدش هستیم، شیطنت کودکانه نیست بلکه رفتاری ریاکارانه و مستکبرانه و ستمکارانه و شرورانه است که در فقدان متوازن مؤلفههای تربیت و در خلاء عناصر و بنمایههای ملموس معنویت شکل گرفته است. رفتاری که در فضای کاریِ غنی و فنّی و گیرا و دلپذیر و احترامآمیز هرگز مجال ظهور و بروز پیدا نمیکند.
کلاس کثیف و خدمات ضعیف و میز و صندلی شکسته و فضای فکری بسته و محیط فقرزدهٔ ورشکستهٔ وابسته به جیب اولیاء و آموزههای انتزاعی و ناملموس و بیثمر و شیوههای آموزشی رنجآور و اوضاع کسالتبار و معلمان فاقد منزلت و اقتدار نمیتوانند مفهوم احترام متقابل را به ذهن دانشآموزان خود تداعی کنند.
این است که هر روز شاهد کشمکشهای بیدلیل میان دانشآموزان و آزادی عمل افراد وقیح بدون ترس از مؤاخذه و تنبیه! و لِه شدن کرامت انسانی و خودنمایی بیشرمانهی وقاحت و خلاء معنویت در بوستان تربیت هستیم که بانی آن، دولت و وزارت شعارمحور است!
آقای وزیر!
تجلّی معنویّت در عالم انسانیّت، معطوف به انجام درست و دقیق مسئولیّت است.
اگر کسی سر در لاک تعبّد فرو برَد و در خلوت عبادت خزَد و به دعا و ندبه و نیایش و الحاح و التماس و استغاثه بپردازد و نسخهٔ اعتزال و اعتکاف برای دیگران بپیچد و آن را معنویت بپندارد اما به انجام رسالت و مسئولیّت قانونی و اجتماعی خود نکوشد و از سر و ته وظایف شغلی خود بزند و یا حق و حقوقی را از دیگران سلب نماید، خودبهخود از دایرهٔ مدنیّت -که همانا محل تعریف و تحقّق و تجلّی معنویّت است- خارج میشود... و خروج از دایرهٔ مدنیّت، یعنی سقوط از سطح تشکّل انسانی به سطوح فرودست و مرتبتی ماقبل انسانیّت!
به خاطر بسپاریم:

راه دستیابی به معنویّت در مدارس، فراهم کردن محیط غنی و نظیف و احترامآمیزِ مملوّ از فعالیّت در راستای حقیقتِ تربیت است و تزریق تصنّعی معنویّت به مدرسه با استمداد از روحانیت، اگر هم مصداق « آب در کوزه و گرد جهان گشتن » نباشد، شانه خالی کردن از بار مسئولیّت است. لطفاً رسالت و مسئولیّت خود را درست انجام دهید و عزّت و کرامت را به مدرسه برگردانید تا شاید، شاهد تجلّی معنویّت در مدارس باشیم.
تزریق تصنّعی معنویّت به مدارس، راه حلّ نیست.
لطفاً تخصیص نیروی خدماتی به مدارس فراموش نشود.
اینکه وزیر آموزش و پرورش، روحانیت را سفیر معنویت میپندارد و از آنها چشم یاری دارد و حضورشان در مدارس را نقطهٔ عطف در تعمیق ارتباط میان حوزههای علمیه و آموزشوپرورش میداند، نشانگر توجه وزیر به رویکرد تعاملی میان مدرسه و نهاد روحانیت است و استفاده از ظرفیتهای آن نهاد برای هموار کردن مسیر سعادت، خیلی هم پسندیده است. اما آیا مقام عالی وزارت جز موعظه و نصیحت، انتظار و توقع دیگری هم از روحانیت دارد؟ و آیا روحانیت به غیر از ابزار وعظ و خطابه و توصیه و نصیحت، چیزی دیگری در همیان دارد؟ و آیا موهبت دیگری جز آیه و حدیث و روایت، با خود به مدرسه میآورد؟
هرچند، طلب معنویت از نهادی خارج از نهاد تربیت، عیب نیست، اما نشانهٔ درماندگی در انجام رسالتیست که این نهاد بر عهده گرفته است.
تمنّای معنویّت از روحانیت، و یارگیری برای این منظور از نهادی بیرون از وادی تربیت، حامل این پیام است که آموزگاران -به عنوان متخصّصان تعلیم و تربیت- کفایت لازم برای تربیت دانشآموزان را ندارند اما این غیر قابل قبول است.
پس اشکال کار کجاست؟

مشکل اینجاست که ایشان یا درک درستی از مفهوم معنویت ندارد - همچنان که ممکن است مثل بسیاری دیگر، درک درستی از مفهوم تربیت نداشته باشد - و یا از استعمال توأم این دو واژه (معنویت و روحانیت) سود میبرد.
امیدوارم توضیحات زیر این مسئله را روشنتر سازد :
حقیقتِ معنویّت در عالم انسانیّت:
معنویّت در عالم انسانیّت اساساً نباید و نمیتواند چیزی جز سلوک خدمت به بشریّت باشد. بنیان رفتارهای اخلاقی را نیز می باید در همین تعبیر از مفهوم و مصداق معنویّت جُستوجو کرد.
در این تلقّی، همّت به انجام صحیح وظیفه و رسالت و مسئولیّت، همان پیمودن مسیر معنویّت است. قناعت افراد به حقّوق و حصّه و سهم طبیعی و قانونی خویش و خودداری از تعرّض به حقوق دیگران نیز نوعی رفتار معنویست.
با توجه به این رویکرد ؛ معنویّت، صرفاً با توسّل به عبادت و توهّّم برقراری ارتباط با عالم الوهیّت در خلوت، حاصل نمیشود بلکه در بستر جامعه با ادای تکلیف و با انجام تمام و کمال وظایفی که عرف و قانون برای انسان تعریف و تعیین کرده، آن هم تحت نظارتِ بدونِ غیبتِ ناظر وجدان، حاصل میگردد. یعنی؛ در عالم انسانیّت، انجام صحیح و بیکموکاستِ مسئولیّت و رسالت اجتماعیست که اهمیّت دارد نه ادای عبادت در کنج خلوت.
حتّی وجه شخصی معنویّت نیز در ارتباط با کارکردهای مدنی و اجتماعی آن قابل ارزشگذاریست.

ناگفته پیداست که واژهها نقش بزرگی در ترسیم سبک زندگی و تبیین وظایف و تعریف مسئولیّتها و توسعهٔ مهارتها و اعتلای فرهنگ و رشد عقل و باروری اندیشه و غنای گینجیهٔ دانش و شناخت الگوهای عالی اخلاقی و فهم ضرورت زیست اخلاقی و درک ضرورت درستکاری و تقویت پیوندهای اجتماعی و انتقال احساسات و ارتقای اسباب رفاه و آسایش و معاش و آرامش و صلح و دوستی و... دارند.
اما گاهی، جایگاه برخی از واژهها تا حد درک محدود افراد و تا سطح منافع و موقعیت شخصی یا گروهیِ کاربرانشان تقلیل مییابد و بدین سان واژهها از روحی که در کالبد دارند، تهی میگردند و از رسالتی که برای آن خلق شدهاند، جدا میافتند و کمکم به قالبها و کلیشههایی برای تحقق مقاصد مطلوب سودجویان تبدیل میشوند.
از این نظر، واژهها نیز همچون بسیاری از موهبتهای دیگر، همواره در معرض خطر و سوءاستفاده هستند و تقریباً هیچ واژهای که حامل مفهوم و کارکرد متعالیست، از دستبرد سودجویان در امان نمیماند.
واژهی « معنویت » یکی از همین واژههاست.
آقای وزیر
نسل امروز، معنا را در الفاظ و معنویت را در وعظ و خطابه و توصیه و نصیحت نمیجوید بلکه در داراییهای علمی، در تکنولوژی، در میان ابزار کار، در تجهیزاتِ روز دنیا، در صنعت، در فنّ و مهارت، در چالشهایی که اندیشه را بارور سازند و آنها را به وادی راهحلها رهنمون شوند، در ایدهها و راهحلهایی که گرهی از مشکلات زندگیشان بگشایند و برای گذر از رنجها یاریشان نمایند و در آموزههایی که در تولید رفاه و آرامش توانمندشان سازند و در پیشرفتهای جهانی سهیمشان کنند، میجویند.
تزریق تصنّعی معنویّت به مدارس، راه حلّ نیست.
لطفاً تجهیز مدارس فراموش نشود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
