چاپ کردن این صفحه

« در دنياي مدرن امروز نمره در حال منسوخ شدن است و اساس و محور آموزش و پرورش را بر كسب مهارت ها و مشاركت ها و كارگاههاي شادي و نوآوري ها و حركت هاي جمعي و گروهي بنيان نهاده اند»

نقدی بر پويش نمره عادلانه

زهره اسكندري/ دبیر ادبیات ناحیه ۴ کرج

 نقدی بر پويش نمره عادلانه در نظام آموزشی ایران در بحبوحه ي تحصن ها و اعتراض بر فرق ها و بي عدالتي ها در پرداخت هاي نابرابر و شنيده نشدن صداهايمان تا رفتن به كف خيابان ها و توهين ها و تحقيرها از جانب دولتيان معذور و مامور تا هجمه هاي اكثريت عوام ناآگاه ايستاده در مقابل معلمِ در فقر نگه داشته شده كه با راننده گي در آژانس و سرويس مدرسه دانش آموز و فروشندگي مترو براي زنده ماندن نه زندگي كردن مي جنگد و صورتش را با سيلي هاي روزگار نامراد سرخ مي دارد بيانيه اي صادر مي شود كه اي معلمان آزاده ايران ! ديرگاهي است كه در اين سرزمين سلاح را از دست معلم گرفته اند و غير كسان را تا بن دندان مسلح كرده اند ....

قلم را كه همانا سلاح معلم است شكسته اند و براي خاموشي شمع شب افروزش هر گونه تلاش ناصواب را معمول داشته اند و عباراتي چند ديگر ..... و در ادامه نوشته شده است ؛ اگر بدانيم نمره عادلانه به حقيقت به سود دانش آموز و خانواده و هم به سود جامعه است ، لحظه اي در اصلاح مسير فعلي مدرك گرايي تو خالي ترديد و درنگ نخواهيم كرد و چه ......و چه .....

امّا سوال اينجاست نمره واقعي به كدام دانش آموز قرار است داده شود ؟ به نفع كدام خانواده است ؟ كدام معلم قرار است اين نمره عادلانه را بدهد !؟

مخاطب ما اساسا كدام طبقه و رده اجتماعي است ؟

آيا اين نمره واقعي بايد براي دانش آموز محروم از همه امكانات آموزشي كه مجبور است براي كمك هزينه خانواده از ساعت ٣-١١ شب در فروشگاهي بايستد يا پشت صندوقي بنشيند و يا در مترو دست فروشي كند و هزار كار ديگر كه حتي به فكرمان هم خطور نمي كند و در كلاس درسش غايب است ، لحاظ شود ..... !

و يا نه به آن دانش آموز كه مدرسه و معلم ندارد .....!؟

يا آن كه براي رشته مورد علاقه اش تمام شهر را هم كه بگرديد يا اصلا نيست يا ورودش هزينه گزاف مي طلبد و مجبور است پشت صندلي ها و درس هاي بي علاقه نوجوانيش را پر پر كند . و يا شايد هم آن دانش آموز سعادت آباد و نياوران و بالاي شهرها كه در انواع مدارس خاص غرق در رفاه و امنيت و امكانات آموزشيست و غيبت هايش هم به ياري سفارش و پشتيباني كلاس هاي خصوصي ، موجه و بدون مشكل است !؟
كدامشان ؟!

بله به راستي كدامشان بايد آماج سلاح ما باشند!!

 اين در حاليست كه در دنياي مدرن امروز نمره در حال منسوخ شدن است و اساس و محور آموزش و پرورش را بر كسب مهارت ها و مشاركت ها و كارگاه هاي شادي و نوآوري ها و حركت هاي جمعي و گروهي بنيان نهاده اند .

نقدی بر پويش نمره عادلانه در نظام آموزشی ایران

اصلا چه كسي گفت نمره سلاح من معلم است !؟

مگر جنگ است كه ما به مصاف فرزندان خود آمده باشيم ؛ شفقت بر زيردستان و مطالبه از بالادست امروز بايد سلاح من باشد ، سلاح من امروز دانش من است .

معلم فقط درس نمي دهد ؛ معلم چه بخواهد چه نخواهد سنگ صبور است ، مادر است ، پدر است و غمخوار دانش آموزش . همه ما معلم هستيم و حال خوب و بد ما و كوچكترين حرف و حركت و رفتاري از ما باعث تغيير زندگي خيلي از انسان ها در طول تاريخ بوده است و خواهد بود .

كدام يك از ما تاكنون داستان تلخي از مردودي ها و به اصطلاح زمان خود رفوزگي هاي مردي يا زني بزرگسال را نديده و نشنيده ايم كه هميشه چون لكه اي سياه چون شرم و قطره اشكي در گوشه چشم برايشان خاطره ي تلخيست كه شيريني كودكي و نوجواني شان را براي غلطي املايي يا ضرب و منهايي اشتباه تلخ و تباه نكرده باشد .

كدام رفوزگي دستمايه ي موفقيت هاي آينده آن كودك شد كه ما نمي دانيم ؟!

مگر بيشتر ما از نسل دانش آموزاني نبوديم كه معلم هايمان خداي روي زمينمان بودند و حتي گاه با تأسي به ايشان رشته هايمان را انتخاب كرديم و زندگي مان سال ها ملهم از ايشان بود .  چه زيبا سخني است ، كه گفته اند :

« عارفان با عشق عالم می شوند
بهترین مردم معلم می شوند. »

و به اعتقاد من هم نخبگان و عاشقان مي بايد معلم شوند .

نقدی بر پويش نمره عادلانه در نظام آموزشی ایران

آري !

معلم ديروز دانش محور بود ، فضيلت داشت ، ظاهرش آراسته بود مناعت طبع داشت ، در جامعه شان و مقام داشت چرا كه خوش قامتان و عقلا مي دانستند كه شان و منزلت معلم يعني اعتلاي يك قوم يك فرهنگ يك نسل ، يعني پيشرفت ، يعني آينده درخشان ،يعني اميد يعني رفاه و يعني هر چيز جاي خود .
چه زيبا گفت استادي : « معلم ها بزرگترين و موثرترين نقش را در تربيت و فرهنگ سازي يك كشور و حتي دنيا دارند لطفاً در اين نقش خيلي خيلي خيلي « مهم  » باشيم . بله مهم باشيم و علاوه بر آن بزرگوار و آزاد انديش .

همه ما معلم هستيم و حال خوب و بد ما و كوچكترين حرف و حركت و رفتاري از ما باعث تغيير زندگي خيلي از انسان ها در طول تاريخ بوده است و خواهد بود . پس بكوشيم كلاممان و اعمالمان نيز براي آيندگان اين مرز پر گهر همچنان معلم وار باشد .

تيري كه به ناحق بر پيكر خسته مان هست بر چشمان خود كه بچه هاي اين مرز و بوم هستند و در دستانمان امانت سپرده شده اند فرو نكنيم كه خود بهتر مي دانيم آنان كه مخاطبان عدالت ما بودند در اين چرخه جايي ندارند و آينده اي برايشان متصور نيست و ايشان نيز چون ما مقهور ارزشيابي هاي نابرابر هستند .

و آخر سخن اين كه ؛

آنان كه امروز شايسته جايي نيستند كه هستند به گواه تاريخ هرگز از محرومان نبوده اند و قصوري از جانب ما نبوده است . شايد اگر از دريچه هاي ديگري بنگريم عدالت را بتوانيم در پهنه اي به وسعت ايران بگسترانيم و مرهمي و التيامي بر آنان كه محتاج عدالت ما هستند باشيم كه اين نيز بگذرد .

آرزو داريم به فرداهايي كه بلند قامتان عدالت را بگسترند و مردمان ايران زمين در كرامت و عزّت باشند و اگر بر ما سخت گرفتند ، ما بر زير دستانمان شفقّت و مهرباني را از ياد نبريم كه اميدها زنده بمانند تا « هست عالمي و تا هست آدمي ».


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نقدی بر پويش نمره عادلانه در نظام آموزشی ایران

یکشنبه, 30 بهمن 1400 16:31 خوانده شده: 1054 دفعه

در همین زمینه بخوانید: