( داخل پرانتز و قبل از همه بگویم من پیش از همه چیز آن سیستم فاسدی که حق و حقوق معلمین جامعه حتی بداخلاق ترینشان را ضایع کرده و صدایشان را خفه می کند را متهم می کنم و نمی بخشم و اما بعد:)
من هیچ وقت معلمان، ناظمان و دبیران دوران مدرسه و دبيرستانم را برای خرافات و عقاید غلط و دگمی که در ذهن و ضمیرم حقنه کردند (که همین باورهای غلط از سبک زندگی گرفته تا جهان بینی و... تمام زندگی کثیری از همین دانش آموزان یعنی همان آیندگان و سازندگانِ جامعه ی انسانی را تباه کرد) نمی بخشم .
من آن ها را برای اخلاقِ و کردارِ بد و زننده و نومید کننده-شان که روح و روانم را زخمی کردند و یأسِ وجودی و نومیدی را در جانم ریختند، نمی بخشم .
من آن ها را برای باورهای خرد-ستیز و غریزه-سرکوب کن و زندگی-تباه-کنی که در جانم ریختند نمی بخشم .
من آن ها را برای به لجن کشیدن معصومیت کودکی ام به واسطه ی ناسزاهای رکیک و فحشهای کریه شان یا سیلی ها و شلاق های ناجوان-مردانه شان و اشک های مظلومانه و بی پناهِ خودم و هم-کلاسی های معصوم تر و مظلوم ترم نمی بخشم حتی اگر آنان هم ببخشند من نمی بخشم .
من آن ها را برای تحقیر نوجوانی ام، نابود کردنِ غرورام، زخمی کردنِ روحم با ایجادِ ترس و هول و هراس و وحشت از چند دقیقه دیر رسیدن یا یک خنده ی بی مورد داشتن و یا یک درس را پاس نکردن و ضعیف بودن (آن هم درسی که هیچ علاقه ای هم به آن نداشتیم و اصلا استعداد ما در چیز دیگری بود اما باید به خاطر این درس لعنتی یک سال تمام دوباره همان کتاب ها را پاس می کردیم) نمی بخشم .
من آن ها را برای خاطر آن همه اذیت و آزار و تجسس و فضولی در گوشی همراهم و دفتر خاطراتم و سپس گزارش غلط و دروغ دادن و دانش-آموز بیچاره را به عنوان ضال و مضل و فاسد و مُفْسِد فی الارض معرفی نمودن و به دردسر انداختن و اخراج کردن و... نمی بخشم .
من هرگز مدیران و ناظمان مدارس را بابت دخالت در نوع لباس پوشیدن و موی سرِ کاملا ساده ( و از نظر او فاجعه!) و بالاخره شکنجه شان بابت لایف-استایل متفاوتم نمی بخشم .
من آن ها را برای ضرب و شتم دوستانِ نوجوانِ شاد و سرشار از زندگی و آن پریشانی و اضطراب و آن اشک ها و بغض های سنگینِ پس از آن همه توهین و تشر و تحقیر را نمی بخشم...
بله من این سیستم آموزشیِ فشل و آن سردمداران دگم و متعصب و متصلب و متفرعن و متکبر و متوهم اش و شما ناظمانِ بی نظم و معلمانِ بی علم را هیچ گاه نمی بخشم...
نه می بخشم و نه فراموش می کنم .
- در هر قشری استثنایی هم هست بنابراین گفته نشود که متن ادعای اطلاق دارد و سوادی انتقام جویی و بدنام کردن معلمین و...
و صد البته که این سرزمین معلم شریف هم کم ندارد. همان ها که برای احقاق حقوق کودکان و دانش آموزانشان تا مرز اسارت و جانبازی هم رفتند (خود نویسنده شخصا مدیون چنین معلم شریفی ست که جان او را با فلسفه آمیخته است)
اما مساله اینجا مفردات نیست، مساله سیستمی ست که برخی افراد هیچ-ندان و بیمار و خشن را بدونِ هیچ نظارتی تحت عنوان آموزگار بر جامعه و نسل ها انسان تحمیل می کند.
- در این سیستم حتی اگر معلم خشگمین هم نباشد به واسطه ی حقوقی که از او ضایع می شود قطعا آسیب می بیند و این آسیب بلاشک در روح و روان دانش آموز نیز سر-ریز شده و سرایت خواهد کرد.
- شما چه خاطره ای از دوران مدرسه دارید؟ آیا اذیت و آزاری یا تجاوز و تعرضی از سمت دبیران و مدیران دوران مدرسه-تان تجربه کرده اید؟
و اینکه برای احقاقِ حقوق معلمین و همچنین کاهش خشونت در آموزش چه پیشنهادی دارید؟
کانال ابوذر شریعتی - فلسفه