سرانه دانشآموزی عبارت است از متوسط هزینهای که توسط دولت طی یک سال مالی یا سال تحصیلی، برای آموزش یک دانشآموز یا آموزش گیرنده در هر یک از دورههای تحصیلی اختصاص داده میشود.
جمع کلی اعتبارات آموزش پرورش و سازمانهای تابعه آن با ردیفهای متفرقه انتقالنایافته در قانون بودجه سال ۱۳۹۹ به میزان ۷۲ هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان بوده که با رشد ۵۵ درصد در لایحه سال ۱۴۰۰ به بیش از ۱۱۳ هزار میلیارد تومان افزایش یافته است.
آخرین آمار ثبت نام دانش آموزان در سال تحصیلی گذشته (بر اساس اطلاعات ثبت شده در سامانه سناد) ۱۵ میلیون و ۱۳۸ هزار و۵۲۳ نفر جامعه دانشآموزان را تشکیل میدهند .بنابر این سرانه دانش آموزی در ایران در سال تحصیلی ۱۳۹۹- ۱۴۰۰ تقریبا برابر با ۷۵۰۰۰۰۰ تومان است.یعنی کل هزینه ای که دولت برای هر دانش آموز در سال تخصیص می دهد با احتساب دلار ۲۵ هزار تومانی رقم ۳۰۰ دلار خواهد شد.
براساس آمار سازمان "همکاریهای اقتصادی و توسعه"، میانگین سرانه دانشآموزی کشورهای دنیا، ۹۳۱۳ دلار است .یعنی متوسط جهانی سرانه دانش آموزی ۳۰ برابر سرانه دانش آموزی در کشور ماست. این در حالی است که بیش از ۹۵ درصد بودجه آموزش و پرورش صرف حقوق پرسنل آموزش و پرورش می شود ، یعنی تنها ۵ درصد بودجه آموزش و پرورش سهم انبوهی از مشکلات و مسائل آموزش و پرورش می شود.
در چنین شرایطی باید سطح توقعات از این نهاد را کاهش داد. چنین نظام تعلیم و تربیتی دیگر سرمایه ساز و تحول آفرین نخواهد شد ، حتی اگر بهترین اسناد تحولی را در اختیار داشته باشد .اکنون با هجوم ویروس کرونا و گسترش پاندمی آن ، این کمبودها بیشتر خود را نشان خواهند داد. فقر امکانات و منابع برای تقویت زیر ساختهای فن آوری و الکترونیکی مدارس ، آموزش مجازی را با مشکلات شدیدی روبه رو ساخته است. بخش بزرگی از دانش آموزان به ویژه در مقطع متوسطه به بهانه بسته بودن مدارس ، ترجیح می دهند به صورت تمام وقت و یا پاره وقت به سراغ کار بروند و به تحصیل در فضای مجازی کمتر رغبت نشان می دهند و این مسئله انگیزه های ترک تحصیل را تقویت می کند.
در شرایط فعلی به دلیل فراهم نبودن ابزار مورد نیاز و زیرساختهای لازم، به شاخصی برای عمیقتر شدن شکاف آموزشی و لطمه بیشتر به پیکر نحیف عدالت آموزشی شده است و هماکنون بخشی از دانش آموزان به دلیل دسترسی نداشتن به آموزش مجازی از چرخه تحصیل باز مانده اند. در سال های قبل به واسطه غیبت در مدرسه، مدیر و معلم متوجه ترک تحصیل دانش آموز می شدند و تلاش می کردند دانش آموز را بازگردانند، ولی الان شناسایی این دانشآموزان سخت شده است و این به معنای ترک تحصیل پنهان در بین دانش آموزان است که زوایای دیگری از این بحران را نشان می دهند.
از طرفی پاسخ گو نبودن نظام فعلی آموزش و پرورش در ایجاد فرصتهای شغلی برای دانش آموزان ، جذابیت های حضور آنها در فضاهای کاری و داشتن شغل پاره وقت را زیاد کرده است.گرچه آمار ترک تحصیلی ها به صورت جسته و گریخته داده می شود ولی آمار دانش آموزانی که به صورت تمام وقت در فضای مجازی مشغول آموزش هستند علامت سوالی است که باید پاسخ شفافی به آن داده شود.
تجربه زیسته اینجانب به همراه تعدای از همکاران حکایت از شروع بحران و صدای زنگ خطر ترک تحصیل توده ای دانش آموزان به ویژه در شرایط کرونایی دارد.
بخش بزرگی از دانش آموزان به ویژه در مقطع متوسطه به بهانه بسته بودن مدارس ، ترجیح می دهند به صورت تمام وقت و یا پاره وقت به سراغ کار بروند و به تحصیل در فضای مجازی کمتر رغبت نشان می دهند و این مسئله انگیزه های ترک تحصیل را تقویت می کند.
اکنون گسترش ویروس کرونا باعث شدت گیری این بحران و عادی سازی آن توسط دانش آموزان می شود. بی توجهی به این موضوع و عدم سرمایه گذاری مناسب در زمینه آموزش و پرورش این بحران را به یک فاجعه تعلیم و تربیتی تبدیل خواهد کرد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید