پنجاه و سه روز است که کرونا کشور را به حالت نیمه تعطیل درآورده است.
مدارس و دانشگاه ها و مراکز فرهنگی و ورزشی جزو اولین بخش هایی از جامعه بودند که با تعطیلی کامل مواجه شدند. .
حالا بیش از پنجاه روز است که دانش آموزان ایران در خانه به سر می برند. .
و البته اگر مدرسه تعطیل است آموزش تعطیل نیست و آنان در حال فراگیری دروس خود (چه از طریق شبکه های تلوزیونی و چه از طریق فضای مجازی ) هستند.
اما در میان چهارده میلیون و چهارصد نود هشت هزار و هفتصد چهل و چهار نفر از دانش آموزان کشور، هستند دانش اموزانی که مدرسه برای آنان حکم زمان تنفس را دارد.
در واقع زندگی بیرون از مدرسه ،برای او جز سختی، تنش و دل نگرانی نیست.
ریشه این سختی یا تنش به خانواده بر می گردد ، حال می تواند منشا این تنش ها و سختی های درون خانواده، اقتصادی باشد یا اجتماعی ( از اعتیاد والدین تا اختلافات فرهنگی زوجین...) که نمود بیرونی ان مشکلات خود را به شکل مشاجره لفظی و درگیری فیزیکی میان زوجین نشان می دهد و این سبب می شود که نهاد خانواده برای دانش آموز شبیه یک شکنجه گاه گردد. .
مدرسه برای این دانش آموزان نه محلی برای تحصیل ، که فرصتی برای تجدید قوا کردن و بازگشت به صحنه ی نبرد درون خانواده است. .
معلم ها برای این دانش آموزان قبل از معلم بودن ، حکم سنگ صبور را دارند. معلمان ،جدا از شنونده بودن تنها اقدامی که مجاز به انجامش هستند، ارجاع آن دانش آموز به مشاور مدرسه است. .
مشاوران در مدارس کل کشور ، خود زیر مجموعه ای از هفتصد و پنجاه مرکز مشاوره دانش آموزی تحت نظارت معاونت پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش هستند .
در این روزهای کرونایی که فشار اقتصادی به اوج رسیده و اختلافات و تنش های خانوادگی شدت پیدا کرده است و مدارس و مراکز فرهنگی و ورزشی تعطیل هستند ؛ آیا مراکز مشاوره دانش آموزی وزارتخانه حواسش به دانش آموزان ارجاع داده به آنان هست ؟
پنجاه و سه روز از آخرین باری که این دانش آموزان از ( زمان تنفس ) خود در مدرسه استفاده کرده اند گذشته است.
وزارت آموزش و پرورش ، احتمالا خوب می داند، آموزش در شرایطی که دانش آموز حال روحی مساعدی ندارد چندان نمی تواند اثر بخش باشد. .
دانش آموزانی در این کشور زندگی می کنند که پنجاه و سه روز ، نه زمان تنفس داشته اند و نه گوشی برای شنیدن درد دل هایشان.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید