یکی از همکاران که در مقطع ابتدایی تدریس می کند این نامه را از دانش آموز کلاس چهارم خود کشف و ضبط کرده است.
نامه این دانش آموز ده ساله آینه ی تمام نمای فروپاشی اخلاقی و اجتماعی جامعه ی ماست.
همچنین این نامه یک صنعت بسیار مهم ادبی را هم در خود دارد.
صنعت گروتسک (Grotesque)
گروتسک، طنزی در ادبیات است که منجر به خنده ی دهشتناک می شود.
کاراگاهی که خود قاتل بوده است و قاضی که خود جانی بوده است و روانشناسی که خود دیوانه بوده است و روحانی که خود با روسپی شهر مراوده ای داشته است و سرهنگی که شریک دزد بوده است همه باعث یک لبخندی می شود که پشت آن لبخند، یک ترس و وحشت عمیقی نهفته است.
به عبارت دیگر ، گروتسک باعث می شود مخاطب بر اثر وحشت و ترس عجیب خود ناخودآگاه بخندد. یعنی خنده ای که از سر هول و اضطراب و تشویش و ناامنی است.
خب در این نامه، دانش آموز ده ساله، نامه ی خود را به قید "حتمن، حتما" شروع می کند که ناشی از تردید او بر سر شکل صحیح املایی واژه است و نمی داند کدام یک درست است. سپس به دوست دختر خود سفارش می کند که در محل قرار (دم مغازه عسکری) با آرایش حاضر شود و در غیر این صورت به محل نیاید. اکیدا توصیه می کند که "تیپ بزن من هم تیپ می زنم" ضمنا به مادر خود هم چیزی نگوید تا باهم به رستوران بروند.
وقتی ویروس فساد و ولنگاری تا به این حد به دانش آموزان ده ساله ی ما هم سرایت کرده است و وقتی آموزش و پرورش که نهاد تعلیم و تربیت است عملا کارکرد خود را از دست داده است و به جای تعلیم و تعلم و پروریدن، صرفا نقش نگهداری بچه ها از ساعت 8 تا 12 را دارد و با سهل انگاری در امور آموزشی بی سوادان مدرک به دست و سفیهان خودشیفته تربیت می کند چیزی جز یک تباهی بزرگ برای جامعه ما به ارمغان نخواهد آورد.
ما در آینده ای بسیار نزدیک و شاید همین الان گرفتار یک طاعون سراسری خواهیم شد.
والسلام
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید