گروه گزارش/
در سال های 1396 و 1397 معاون برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش علی اللهیار ترکمن بخشنامه ای در خصوص تفاهم نامه با شرکت بیمه معلم در خصوص بیمه حوادث و درمان دانش آموزی صادر کرده است .
در این بخشنامه آمده است :
" ضرورت دارد هر یک از ادارات کل آموزش و پرورش ضمن رعایت دقیق مفاد تفاهم نامه و دستور العمل پیوست ، نسبت به انعقاد قرارداد با شعب شرکت بیمه گر اقدام لازم معمول و آمار بیمه شدگان را طبق فرم شماره یک تکمیل و حداکثر تا مورخ 30 / 8 / 1396 به اداره کل تعاون و پشتیبانی ارسال نمایند .
ضمنا این بخشنامه تصریح کرده است :
"... ضروری است به کلیه واحدهای آموزشی تاکید نمایند که کارت های مذکور را پس از تکمیل و مهر و امضا در اختیار دانش آموزان قرار دهند .
شایسته است از سایر روش های ممکن از جمله رسانه های عمومی ، سامانه ها و نشریات استانی ، طرح موضوع در همایش ها و جلسات روسای آموزش و پرورش ، مدیران ، انجمن اولیا و مربیان و شورای معلمان مدارس و ... برای اطلاع رسانی مناسب به بیمه شدگان استفاده گردد . چرا وزارت آموزش و پرورش همه خدمات بیمه را شفاف و از طریق " مزایده " به اجرا نمی گذارد تا منافع " لشکر اقتصادی عظیم فرهنگیان " در یک فرآیند رقابتی عاید خود آنان گردد و معلمان برای حق بیمه ای که می دهند این قدر تحقیر نشوند ؟
آن چه بیشتر مهم و قابل تامل است آن است که در بخشنامه مذکور تاکید شده است :
" ضمنا مجری سایر قراردادهای بیمه ای ( به استثنای بیمه تکمیلی درمان ) همانند سال گذشته شرکت بیمه معلم می باشد . "
نخستین پرسش « صدای معلم » آن است که چرا بیمه معلم باید عهده دار چنین بیمه های پرسودی باشد اما از تصدی و مسئولیت بیمه تکمیلی فرهنگیان استثنا گردد ؟
و این در حالی است که بر اساس تجربیات ، مشاهدات و گزارش های رسیده اکثریت قریب به اتفاق معلمان از خدمات بیمه تکمیلی آتیه سازان رضایت ندارند .
چرا مدیران ، معاونین و کادر اجرایی مدارس باید نقش " کارگزار بیمه " را ایفا کنند در حالی که در هیچ کجای وظایف سازمانی آن ها به چنین مواردی به طور شفاف اشاره نشده است ؟
مشاهده شده است که در تعدادی از مدارس حتی اولیاء دانش آموزان بر سر بیمه دانش آموزی و خدمات آن با کادر اجرایی و آموزشی مدارس درگیر می شوند و بسیاری از اوقات و انرژی آنان به جای آن که صرف برنامه ریزی و مدیریت کیفیت بخشی امور آموزشی و پرورشی گردد صرف اقناع و راضی کردن اولیاء دانش آموزان می گردد .
نقش " بیمه معلم " در این فرآیند چیست ؟
فقط سود بردن ؟
مدیران مدارس باید مبالغ جمع آوری شده را به حساب شرکت بیمه معلم واریز کنند و این در حالی است که بیمه مذکور حتی زحمت به خود نمی دهد تا اسامی دانش آموزان را در کارت های بیمه ثبت کند و مطابق بخشنامه وزارتی باید کارت بیمه توسط مدرسه مهر و امضا شود ؟
آیا این نوعی استفاده ابزاری از نیروی مدارس برای خدمات بیمه ای نیست که اساسا ارتباطی با شرح وظایف مدیر مدرسه ندارد ؟
مگر مدیر مدرسه و دیگران کارگزار بیمه هستند ؟
( این در حالی است که برای خدمات ارائه شده توسط مدارس و عوامل آن ها هیچ گونه حق الزحمه ای توسط بیمه معلم و یا وزارت آموزش و پرورش پرداخت نمی شود . )
مبلغ بیمه اخذ شده توسط دانش آموزان در سال 1397 معادل 75000 ریال بوده است .
اگر این مبلغ در تعداد دانش آموزان کشور ضرب شود به رقمی معادل 1050000000000ریال خواهیم رسید .
وزارت آموزش و پرورش شفاف توضیح دهد که تاکنون بیمه معلم به چند دانش آموز خسارت دیده در کشور خدمات ارائه کرده است و میزان رضایت خانواده مذکور از این خدمات چگونه بوده است ؟
چرا وزارت آموزش و پرورش همه خدمات بیمه را شفاف و از طریق " مزایده " به اجرا نمی گذارد تا منافع " لشکر اقتصادی عظیم فرهنگیان " در یک فرآیند رقابتی عاید خود آنان گردد و معلمان برای حق بیمه ای که می دهند این قدر تحقیر نشوند ؟
اساسا وزارت آموزش و پرورش به این پرسش پاسخ دهد که فایده همکاری با " بیمه معلم " برای معلمان و دانش آموزان چیست ؟
آیا این گونه امور مطابق سخنان سرپرست وزارت آموزش و پرورش همان تفسیر خلق ثروت و منابع برای مدیر مدرسه است و یا بر عکس مدرسه ابزاری شده است برای سود دیگران ؟
« سیدجواد حسینی » در نشست تبیین سیاست های سال 1398 گفت : ( این جا )
" راه چهارم آزاد سازی ظرفیت های درونی نظام تعلیم و تربیت است. من معتقدم آموزش و پرورش یک لشکر اقتصادی بزرگ اما نهفته و بالقوه است . "
آیا این گونه روش ها و امور تعبیر آزاد سازی ظرفیت های درونی نظام آموزشی است و تا کی قرار است که این لشکر اقتصادی به صورت رایگان در اختیار کسانی باشد که اعتقادی به منافع متقابل ندارند .
پایان گزارش/