قریب به یک سال است که کف پاهایم مرتب احساس سوزن خوردگی و سوزش و دردی نه چندان زیاد می کنم . با یکی از دانش آموزان که متخصص داخلی و فوق تخصص قلب و فلوشیپ می باشد مطرح کردم . با شنیدن مطلب گفت که استفاده از شیرینی را به حداقل و صبح و عصر مرتب ورزش کن . پس از چندی مرا عضو کانال توصیه های پزشکی خود نمود و اخیرا مطلبی پیرامون این احساس در کف پاها را در توصیه های پزشکی خود نوشته است .
شستن پاها با آب گرم ، انجام ورزش منظم و این دردهای نورتیک مرحله ای از پیشرفت دیابت را نشان می دهد که اگر رعایت این امور نشود به تدریج بی حسی پاها و زخم دیابت را به دنبال دارد .
از کلیه گروه های مرتبط با صنف کناره می گیرم در حالی که به درگاه خدا عرض میکنم :
از اینکه در یک کشور جهان سومی به دنیا آمدم ؛ دوران زندگی بسیار پرتنشی داشته ام زیرا معلم بودم ، زیرا در دوران انقلاب و جنگ به سر می بردم ، زیرا برای شهادت دانش آموزانم صدها و صدها بار گریه کردم ، زیرا به افسردگی در این نقطه اقلیمی جهان مبتلا شدم ، زیرا حقوق اجتماعی و شان من از زندگی این نبود ، زیرا بعد از سی سال تدریس و 8 سال دوران بازنشستگی مبلغ 1600000 تومان حقوق می گیرم و با هزاران تلاش و دیدن خدعه های فراوان احتمالا 2 میلیون خواهد شد ؛ زیرا با چراغ گشتم و گشتم و عدالت را بیشتر گم کردم و احساس می کنم که زندگی دردآوری در این حرفه داشته و درآینده نه چندان دور مصائب خود و خانواده ام بیشتر خواهد شد .
دیگر طاقت نوشتن ندارم . دیگر کار از گلایه گذشته . دیگر نمی دانم چه کسان و سیستمی مسئول است . اما انتخاب محل تولد و تحمل شداید در طول زندگی با خودم نبوده .
برای همه موارد خداوندا به تو شکایت دارم !
از تقدیر شکایت دارم و از نداشتن شرایط خوب برای تدبیر هم شکایت دارم و در این لحظات اذان صبح صدایم را با صدای اذان مساجد یکی کرده و به سوی خدا اعلام می دارم :
به خاطر همه چیز از عمق جانم گلایه دارم !
در دنیا سهمم از دیدن و سکوت زیاد بوده !
آرزوهای دست نایافته به وسعت عمرم دارم !
خدایا !
گلایه از شرایط دارم و می ترسم این گلایه ها را سیاسی تلقی کنند که حوصله و توان این اتهام را ندارم .
خدایا در یک جمله :
سهمم از زندگی این نبود !
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید