یک هفته پیش منزل یکی از بستگان برای احوال پرسی رفته بودم مثل خودم اول مهر ۹۳ از شرکت نفت بازنشسته شده بود .گفتم چقدر پاداشت شد فرمودند ۲۷۵ میلیون ! جای خودمو روی مبل محکم کردم و مواظب بودم رنگم تغییر نکنه و لرزش توی صدام ایجاد نشه که ضایع بشم جلو خانمم و خانواده ی ایشان ،جابه جا شدم . آب دهانم را قورت دادم برای سوال بعدی که فکرنکنن هنگ کرده ام .
گفتم چقدرشو گرفتی فرمود ۵۰ درصدش رو همون ماه اول .گفتم بقیه شو چرا ندادن ، فرمود چون خونه سازمانی دستمه به محض تخلیه به حسابم واریز میشه . گفتم یعنی اگر خونه را همون ماه اول تحویل میدادی همه ی پاداشتو میدادن فرمود آره!
به ظرف های لبریز از پسته و فندق و مغز بادام و گردو و بسته های شیک انواع شکلات نگاه کردم و به خودم گفتم حواست باشه طوری ازشون بردار که خیال نکنن فرهنگی بازنشسته ندید بدیده خودتو سیر نشون بده!
به خدای محمد قسم به اندازه ی دانه ی خردلی نسبت به حقوقش و پاداشش و وضع خونه و زندگی اش و خورد و خوراکش نه حسادت کردم و نه غصه خوردم بلکه از این کباب شدم که مگه منو او زیر سقف یه آسمون و تحت مدیریت یک دولت واحد اسلامی و از یک بودجه نیستیم پس من چگونه این تفاوت و تبعیض روانی کننده را برای خودم و خانواده ام توجیه کنم؟
چرا او پاداشش را و اضافه کارش را و مزایای آن چنایی اش را و رفاهیات متنوعش را بی دردسر و آروم می گیرد بدون اینکه وزیرش و مدیرکلش مصاحبه کنند و همایش بگذارند ولی من و خانواده ی من باید هر شب پای جعبه ی جادوئی صدا و سیمای « ملی» نشسته باشیم و مکرر اخبار مطالبات نداشته ی من تیتر همه ی شبکه های خبری در طول شبانه روز باشد؟
چقدر بچه های من خودشان را با این گونه بستگان که تعدادشان کم نیست مقایسه کنند و به حرمت پدر فرهنگی بازنشسته خود افسوس هایشان را که در چشمانشان می بینم از من قایم کنند؟
جواب گوی این همه حقوق ضایع شده ی آشکار کیست؟
چرا کسی از این همه ظلم و تبعیض و بی عدالتی عریان نمی ترسد؟
« افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون؟»
خدایا تو دانا و تواناترین شاهدها هستی !
پس گواه باش که من گفتم تا در روز قیامت بر من نهیب نزنی که چرا فریاد نزدی و مطالبه ی حقت را نکردی !
یا ارحم الرحمین!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید