در پستهای تلگرامی ، همکاران نوشته اند که فوق العاده ویژه نیروهای اداری کاهش یافته ، امتیاز سختی کار مدیر و معاون مدارس قطع شده و امتیاز سختی کار آموزگاران و دبیران ورزش و هنرآموزان کم شده است. ظاهرا سقف افزایش پلکانی هم 12 درصد است. من اطلاع مستندی در مورد این تغییرات ندارم ، اما این افزایش نیافتن ها و کاهشها در مقابل اتفاق بزرگ جهش قیمت ارز قابل توجه نیست.
هنوز فنر افزایش قیمت کالاها متناسب با نرخ جدید ارز کاملا رها نشده است بنابراین حقوق بگیران فاجعه اقتصادی را که تا پایان سال منجر به نصف شدن درآمد آنها خواهد شد را احساس نمی کنند. فنر افزایش قیمت کالاها و خدمات معمولا با دخالت های مقطعی دولتها با مقداری تاخیر آزاد می شود.
فرمول محاسبه تورم توسط بانک مرکزی به این صورت است که قیمت سبدی از کالاها (حدود 360 قلم کالا ) را با سال گذشته مقایسه می کنند. خیلی از این کالاها در سبد مصرف خانوار طبقات پایین و متوسط جایی ندارند. افزایش 30-40 قلم کالا و خدمات مثل اقلام خوراکی و پوشاک و کرایه رفت وآمد و کرایه خانه و... که معمولا رشد بیشتری از تورم رسمی دارند در سبد مصرف خانوار تعیین کننده اند. بگیر و ببند و تعزیرات و تهدید در علم اقتصاد جایی ندارد و معمولا کار را خراب تر می کنند. به طور طبیعی وقتی کنترل امور از دست اقتصاددانها خارج می شود کار به نیروی انتظامی و دستگاه قضایی سپرده می شود.
اگر سلطان سکه که گفته می شود 2 تُن سکه خریده است و یا فردی که برای خرید 38 هزار سکه بهار آزادی پول واریز کرده است برای تشفی خاطر مردم محروم و فقیر اعدام شوند چیزی عوض نمی شود. البته مردم فقیر که روحیه ضد پولدار دارند خوشحال می شوند اما بگیر و ببند راه حل نیست. اقتصاد علم است و مسایل اقتصادی راه حل اقتصادی و حداکثر سیاسی دارند. مشکلات اقتصادی ما ریشه در سیاست دارند. ایران اگر بخواهد یک کشور انقلابی باشد باید سیاست تحریم را را نعمت بداند و دنبال خودکفایی و اقتصاد مقاومتی و توزیع کالای کوپنی و ممنوعیت ورود کالای لوکس و سرکوب بخش خصوصی برود . اگر هم دنبال توسعه است باید در نظام اقتصادی بین المللی و تحت سلطه غرب ادغام شود.
اروپایی ها بسته اقتصادیی را که به ایران ارائه داده اند سخاوتمندانه می دانند اما این بسته نه تنها تندروها داخلی که مخالف معامله با اروپا هستند را راضی نمی کند بلکه روحانی هم امتیازات آن را کافی نمی داند. تازه معلوم نیست در این معامله ایران چه امتیازی به طرف اروپایی داده است و اینکه آیا این امتیازات به تصویب مجلس و نهادهای موثر در تصمیم گیری می رسند؟ آمریکا ، عربستان و اسراییل از یکسو و تندروهای داخلی از سوی دیگر می خواهند توافق با اروپا با شکست روبه رو شود. آمریکا می خواهد صادرات نفت ایران را به صفر برساند و این زمزمه از ایران شنیده می شود که اگر ما نتوانیم نفت صادر کنیم هیچ کس در منطقه نمی تواند.
آیا ما به دوران جنگ نفتکش ها در سال 66 و 67 برمی گردیم؟ ایران تنگه هرمز را نمی بندد . اما اقدامات ایذایی ایران و آثار روانی آن می تواند بعد از کاهش صادرات نفت ایران، قیمت نفت را بالاببرد . افزایش قیمت بنزین در آمریکا می تواند رای دهندگان آمریکایی در آخر سال میلادی را از ترامپ مایوس و ترکییب کنگره را تغییر دهد. اینها باعث نقویت غرور ملی ما ایرانی ها می شود. ایران بزرگتر و قوی تر از آن است که آمریکا در آن مداخله نظامی کند . اما چالش های سیاسی و اقتصادی به شدت روی اقتصاد ایران اثر می گذارد و توسعه ایران را به عقب می اندازد و رفاه عمومی را کاهش می دهد. در چنین شرایطی اقتصاد ایران تبدیل به اقتصادی جنگی – رانتی می شود.
ایران در هر دو جناح سیاستمداران هوشمندی دارد که در موقعیت های خطیر تصمیمات درستی می گیرند. رمز ماندگاری جمهوری اسلامی همین انعطاف در نظر و عمل است.
امیدوارم بزرگان راهی برای برون رفت از این بحران پیدا کنند. اما در کنار افتخار و عظمت ملی و دینی ،نتیجه قهری این چالش افزایش مشکلات اقتصادی و کاهش درآمدهای دولت است. در چنین شرایطی نهادهایی مانند بنیاد مستضعفان ، هیات اجرایی فرمان امام (ره) و ده ها نهاد مالی غیر دولتی باید منحل و امکانات آنها برای اجرای سیاست های اقتصاد مقاومتی در اختیار دولت قرار گیرند تا دولت مانع سقوط اقشار محروم و متوسط به ته دره فقر بشود.
دولت در شرایط پیش رو باید به فکر این باشد که حقوق ها را پرداخت کند ، بیکاران را تحت حمایت قرار دهد و کالاهای اساسی مورد نیاز را با قیمت متناسب با درآمد اقشار ضعیف در اختیار مردم بگذارد .