1- فقدان آموزشِ قبول کردن تفاوت های یکدیگر در دورانِ دبستان؛
2- دلبستگی عمیق به نفر اول بودن و همه جا دیده شدن؛
3- تربیت عمدتاً احساسی در خانواده؛
4- ارزیابی کردنِ افراد و موضوعات بدون Fact؛
5- لذتِ قابل توجه از بدگویی و غیبت کردن؛
6- فقدان شکل گیری اعتماد به نفس در دورانِ دبستان؛
7- داشتن انتظارات غیرواقعی از دیگران؛
8- عذرخواهی نکردن؛
9- نیت خوانی بدون Fact؛
10- فقدان فضا و فرهنگِ انتقادی در درون خانواده ها؛
11- ورود و قضاوت افراد در صدها موضوع؛
12- پخش کردن حرفی که صحّت آن معلوم نیست؛
13- باور کردن سریع شنیده ها؛
14- ارزیابی های صفر- یک از دیگران؛
15- غرور نامتوازن افراد با سطح توانایی آنها؛
16- لذتِ فراوان از بی اهمیت جلوه دادن دیگران؛
17- ناشی گری در جمله بندی و نحوۀ حرف زدن؛
18- تقریباً تعطیلی خودانتقادی؛
19- قدرنشناسی و تشکر نکردن از کارهای خوبِ دیگران؛
20- نداشتنِ دفترچه ای با دو ستون مثبت و منفی از خود؛
21- ضعف در برنامه ریزی های دراز مدت سازمان های آموزشی؛
22- بیانِ آگاهانۀ سخنان مبهم برای گیج کردن طرفِ مقابل؛
23- کنجکاوی شدید در سَردرآوردن از کارهای دیگران؛
24- ناراحتی ناخودآگاه افراد از موقعیت و امکاناتِ مالی دیگران؛
25- تمرین نکردن خویشتن داری در دورانِ دبستان؛
26- مطرح کردن نقلِ قول های اشتباه و سخنانِ غیرضروی در تعامل با دیگران؛
27- عوض کردن راحت و دائمی حرف ها و قول ها؛
28- بی توجهی و بی فکری نسبت به پی آمدهای احتمالی سخنانی که بیان می شود؛
29- فقدانِ فرصتِ یادگیری مدیریتِ هیجان و خشم در دورانِ دبستان؛
30- متمرکز نبودن بر زندگی، کار و توانایی های خود.
( وبسایت نویسنده )