گروه رسانه/
ماجرای اخیر کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران، در مورد جابه جایی باغ 1000 میلیاردی و تناقضگوییهای او در مورد این موضوع، درسهای مهمی برای روابطعمومیها دارد.
تناقضگویی و عدم شفافیت:
اولین و مهمترین درس این ماجرا، اهمیت صداقت و شفافیت در روابطعمومی است. تناقضگوییهای صدیقی در مورد جابه جایی باغ 1000 میلیاردی و عدم شفافیت او در این موضوع، به اعتماد عمومی آسیب رساند و باعث شد که مردم به سخنان او شک کنند.
عدم پاسخ گویی:
دومین درس این ماجرا، اهمیت پاسخ گویی است. صدیقی به جای پاسخ گویی به سؤالات و نگرانیهای مردم در مورد باغ 1000 میلیاردی، به کلی موضوع را انکار کرد. این عدم پاسخ گویی، به سوءظن و بیاعتمادی عمومی دامن زد.
درسهای این ماجرا برای روابطعمومیها:
اهمیت صداقت و شفافیت: روابطعمومیها باید در تمام سطوح فعالیت خود به صداقت و شفافیت پای بند باشند. پنهانکاری و دروغ گویی در نهایت به ضرر سازمان و خدشهدار شدن اعتماد عمومی خواهد بود.
اهمیت پاسخ گویی: روابطعمومیها باید در قبال مخاطبان خود پاسخ گو باشند. عدم پاسخ گویی به سؤالات و نگرانیهای مخاطبان میتواند به سوءظن و بیاعتمادی منجر شود.
اهمیت مدیریت بحران: روابطعمومیها باید برای مدیریت بحرانهای احتمالی آماده باشند. در این مورد خاص، روابطعمومی مربوطه میتوانست با شفافیت و صداقت بیشتر در مورد موضوع باغ 1000 میلیاردی، از بروز بحران و تشدید تنشها جلوگیری کند.
اهمیت همدلی و درک: روابطعمومیها باید در برخورد با مخاطبان خود همدلی و درک نشان دهند.
نتیجه :
ماجرای کاظم صدیقی بار دیگر نشان داد که صداقت، شفافیت و پاسخ گویی از ارکان اصلی روابطعمومی هستند.
روابطعمومیها با پای بندی به این اصول میتوانند به حفظ اعتماد عمومی و ارتقای اعتبار سازمان خود کمک کنند.
نکته قابلتوجه
در این مورد خاص، تناقضگوییهای صدیقی و عدم شفافیت در مورد باغ 1000 میلیاردی، به سوءظن و بیاعتمادی عمومی دامن زده است.
( شارا - شبکه اطلاع رسانی عمومی )