کاش جایزه صلح نوبل پس گرفتنی بود تا اگر مثلا نلسون ماندلا پس از تثبیت قدرت سیاسی و اجرایی در آفریقای جنوبی دست به کشتار سفیدپوستان می زد و این اقلیت را به انتقام و کینه شخصی ناشی از سه دهه حبس و شکنجه جسمی و روحی،از روندهای سیاسی و اجتماعی کشور کنار می گذاشت؛ کمیته نوبل،طی بیانیه ای ایشان را ناقض معیارهای مصرح در اساسنامه بنیاد نوبل و فاقد صلاحیت عنوان پیشگامی در توسعه صلح و ثبات جهانی معرفی و رای به عودت جایزه می داد.
کاش اگر دزموند توتو،اسقف سیاهپوست و پیشرو فعالیت های ضد آپارتاید در پی حاکمیت سیاهان بر آفریقای جنوبی،شعارها و ایده های خود را دگرگون و رای به برتری نژادی سیاهان بر اقلیت سفیدپوست می داد؛ وی را از این عنوان پرافتخار محروم می کرد.
کاش اگر خانم ملاله یوسف زی،فعال اجتماعی و پیشگام طرح آموزش دختران و مدافع تضمین و تمهید شرایط حضور آنان در فضای مدرسه از سوی دولت ها،روزی حکم به بازگشت دختران به پستوی خانه ها دهد و ضرورت تحصیل دختران را به چالش بکشد،کمیته نوبل وی را هم کیش افراط گرایان طالبان معرفی و خواستار عودت جایزه صلح نوبل شود.
آن چه این روزها در میانمار می گذرد روایت دورویی و فریبکاری شخصیت هایی است که ذات و ماهیت واقعی خود را در دوره پیشاقدرتی از افکار عمومی پنهان و اما پس از قبضه حکومت،فصلی از خشونت و خون رقم زده و به قول شاعر"آن کار دیگر می کنند" البته نلسون ماندلا در زمان حیات،بر میثاق ها و منشورهای بین المللی و معیارهایی که او را شایسته دریافت جایزه نوبل کرد پایبند ماند.
اسقف توتو و خانم یوسف زی نیز رویه صلح جویانه و مترقی خود را تا حال حفظ کرده اند.اما در گوشه ای از این کره پهناور،یکی از برندگان جایزه صلح نوبل که هنور رنج حبس و حصری پانزده ساله را بر روح و روان دارد؛ خود مروج، آمر و توجیه گر یکی از جنایات و نسل کشی های تکان دهنده بشر امروزی در میانمار شده است.
خانم آنگ سان سوچی،پیش از آزادی و دستیابی به قدرت، نماد دموکراسی،آزادی خواهی،صلح طلبی و احترام به حقوق اقلیت ها بود اما چون به قدرت رسید همه شعارها و ایده های انسانی خود را فراموش کرد.
پیرو فلسفه ضد خشونت گاندی و رواداری بودایی،بر کشتار برنامه ریزی شده اقلیت مسلمان روهینگیا، صحه گذاشت و با این حال کمیته جایزه صلح نوبل اعلام کرده است که جایزه وی پس گرفتنی نیست!
آن چه این روزها در میانمار می گذرد روایت دورویی و فریبکاری شخصیت هایی است که ذات و ماهیت واقعی خود را در دوره پیشاقدرتی از افکار عمومی پنهان و اما پس از قبضه حکومت،فصلی از خشونت و خون رقم زده و به قول شاعر"آن کار دیگر می کنند"
من اعتقادی به مرزبندی ها،قطب ها و تفکیک هایی چون "جهان اسلام"،"جهان مسحیت یا یهودیت"در عرصه مناسبات بین المللی و برخوردهای متعصبانه ندارم بلکه ملاک و معیار در مواجهه با چنین پدیده هایی را منشور حقوق بشر و منشور سازمان ملل متحد که نقض حقوق اقلیت های نژادی،دینی،قومی،زبانی و...را جرم تلقی و برای آن مجازات تعیین کرده است می دانم.
در این شرایط پیچیده و در حالی که روسیه و چین در کنار حاکمیت جنایتکار میانمار قرار گرفته اند جامعه جهانی باید بر اساس میثاق های بین المللی تمام ظرفیت های سیاسی،اقتصادی و نظامی خود را برای پایان نسل کشی در میانمار به کار گیرد.
از سویی امیدوارم کمیته جایزه صلح نوبل با بازنگری در اساسنامه بنیاد نوبل،امکان پس گرفتن جایزه صلح و سلب عنوان از برندگان ناقض حقوق بشر و مرتکبین جنایت در حق بشریت را فراهم سازد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید