چاپ کردن این صفحه

ولی اله بایبوردی/ دبیر بازنشسته زبان و ادبیات فارسی

دل و جان فدای سلطان غریب ثامن الحق ( قالب غزل)

شعر معلم و دل و جان فدای سلطان غریب ثامن الحق

نظرت به خیر حالا بکنم تو را دعایی
که کنی تفقدی تا بدهی به هر گدایی
به خدا کنم سپاسی که ملازمان سلطان
به عدالتی و قسطی بدهند حکم هایی
به خدا برم پناهی مگر آن شهاب ثاقب
به ندای غیب تابش که ز دیوها رهایی
مژه ات بکرد اشارت نکنی غلط نگارا
که تو خون ما بریزی ببری ز ما حیایی
ز حجاب خود در آیی چه نظر کنی تو سودی
دل عالمی بسوزی به کرشمه چون بیایی
همه آرزویم این شد که نسیم روح افزا
خبری ز آشنایان بدهندشان به مایی
چو بشد رُخت نمایان چه کنم به پا قیامت
که تمام جان نثاران به رهت دلا فدایی
اثری ز صبح بینی چو کنی ولی دعایی
به دعای صبح خیزان ببری ز ما بلایی
دل و جان فدای سلطان غریب ثامن الحق
که در این جهان هستی که به داء ما دوایی


ارسال نامه برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

سه شنبه, 06 شهریور 1396 20:46 خوانده شده: 1033 دفعه

در همین زمینه بخوانید: