پنجشنبه دوم شهریور پنجمین کنگره (مجمع ) دو سالانه کانون تربیت اسلامی بر گزار می شود. کانون تربیت اسلامی، تشکیلاتی، فرهنگی، تربیتی و سیاسی (اصولگرا ) است که سال ۱۳۷۷ از وزارت کشور مجوز گرفته و در سال ۱۳۸۲ با دریافت پروانه انتشار، ماهنامه "زمزمه" را به عنوان اُرگان این تشکل منتشر می کند. اولین مجمع عمومی کانون آذرماه ۱۳۸۸ برگزار شد و پانزده نفر اعضای شورای مرکزی آن انتخاب شدند . به گفته فرشیدی دبیرکل کانون تربیت اسلامی "رویکرد کانون تربیت اسلامی، فعالیتهای فرهنگی، تربیتی و سیاسی است و اولویت نخست کانون تربیت اسلامی رصد مسائل آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت است که در جهت اهداف انقلاب اسلامی، رهنمودهای امام خمینی (ره)، رهبر معظم انقلاب و اهداف تعیین شده تحقق پیدا کند."
دبیرکل کانون تربیت اسلامی که در دولت اول احمدی نژاد 26 ماه وزیر آموزش و پرورش بود، می گوید : "این تشکل در 210 شهر ایران تشکیلات دارد." فرشیدی سال 92 به خبرآنلاین گفت : "دولت و مجلس ما ۴ ساله است و هر ۴ سال مدیران سازمان عوض میشوند. به نظر من آموزش و پرورش نباید یک وزارتخانه مرتبط به دولت باشد بلکه باید نهادی مرتبط با حکومت باشد. (مثل سازمان صدا و سیما) تا به راحتی و با هر موجی متلاطم نشود." در جاهای دیگر هم گفته است که آموزش و پرورش باید زیر نظر ولی فقیه اداره شود. انتقاد فرشیدی از بی ثباتی در مدیریت آموزش و پررش درست است . هر وزیری کار خود را نقطه صفر شروع می کند و انباشت تجربه صورت نمی گیرد. اما راه حل فرشیدی برای حل موضوع با موانع قانونی و اجرایی متعددی روبه رو است.
طبق اساسنامه ، تعداد اعضای شورای مرکزی کانون تربیت اسلامی 21 نفر است، که 7 نفر توسط هیئت امنا و 14 نفر توسط مجمع عمومی انتخاب میشوند. شعار پنجمین کنگره کانون تربیت اسلامی " معلم امانتدار هویت اسلامی ایرانی ؛ انقلابی " است. کانون از فرهنگیان ولایتمدار دعوت کرده که در این کنگره شرکت کنند. شفافیت در کانون بسیار پایین است. مثلا اسامی اعضای هیات امنا و نقش آنها و نیز اسامی 7 عضوی که توسط هیات امنا تعیین می شوند اعلام نمی شود.
در چهارمین کنگره کانون تربیت اسلامی که سال شهریور 94 برگزار شد، محمود فرشیدی، حجتالاسلام علی ذوعلم، باقر پیشنمازی، لاله افتخاری، فرشته حشمتیان، سید حسین نقوی حسینی، جبار کوچکی نژاد، سعید تقی آبادی، اسدالله اسدی گرمارودی، حسین احمدی، علی یزدیخواه، منوچهر براتی، سید بابک هاشمی نکو، غلام رضا عسگری به عنوان اعضای شورای مرکزی کانون به عنوان اعضای اصلی کانون تربیت اسلامی برای مدت 2 سال انتخاب شدند. محمدحسین نژاد حسین، مسلم میرزاپور، راضیه وثوقی، نصرالله فاضلی، فیروز رضایی هم اعضای علی البدل این دوره هستند. اسامی 7 نفر عضو انتصابی شورای مرکزی و نیز اسامی هیات امنای کانون در سایت کانون دیده نمی شود و در رسانه ها هم اعلام نشده است.
در دعوتنامه کانون تربیت اسلامی برای شرکت در کنگره پنجم آمده است : "دعوت از حضرتعالی/ پنجمین کنگره سراسری کانون تربیت اسلامی فرهنگیان سراسرکشور پنج شنبه ۹۶/۶/۲ باسخنرانی وزیر محترم آموزش و پرورش جناب آقای دکتر بطحایی به آدرس انتهای نیایش/آبشناسان /جنب پمپ بنزین خ شقایق ک دهم مجتمع ادینه ساعت هفت ونیم صبح، منتظر قدوم مبارک هستیم ( سخنرانی وزیر محترم ساعت 8 شروع می شود)." ، در زمان نگارش این یادداشت معلوم نیست که آیا وزیر آموزش و پرورش در این کنگره شرکت و سخنرانی می کند؟
بطحایی در جریان گرفتن رای اعتمادِ مجلس به وزرای پیشنهادی رئیس جمهور از حمایت برخی نمایندگان عضو کانون تربیت اسلامی برخوردار بود. جبار کوچکی نژاد عضو شورای مرکزی کانون تربیت اسلامی و عضو کمیسیون آموزش و پرورش و رئیس هیات تحقیق و تفحص از صندوق ذخیره فرهنگیان، در 23 مرداد به خبرگزاری پانا ( اینجا) گفت : "در تحقیق و تفحص مجلس ردپایی از تخلف بطحایی نبوده است. " کوچکی نژاد بطحایی را فردی "پاکدست" معرفی کرد و افزود : "گزینه پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش فردی میانه رو و معتدل است و ویژگی های مثبتی برای تصدی این وزارتخانه دارد."
کوچکی نژاد تصریح کرد: "بطحایی از بدنه آموزش و پرورش بوده و فعالیت در شورای عالی آموزش و پرورش و معاونت پشتیبانی نشان دهنده آگاهی وی از قوانین و شرایط آموزش و پروش و مسائل مالی این وزارتخانه دارد." وی یادآور شد: "گزینه پیشنهادی آموزش و پرورش و می تواند با تغییر معاونان و به کارگیری افرادی قدرتمند در این وزراتخانه عملکردی مثبت داشته باشد." جمله آخر کوچکی نژاد را می توان جمله ای کلیدی و نوعی شرط ضمن الحمایت قلمداد کرد.
در واقع او انتظار دارد در ازای حمایتش از بطحایی برخی معاونان وزارتخانه تغییر کنند. به گمان من رأی بسیاری از نمایندگان مجلس مخصوصا نمایندگان حوزه های کوچک، با چنین انتظاراتی همراه بوده است. متاسفانه در وزارت آموزش و پرورش با بهره وری 30 درصدی، مهم ترین موضوع، عزل و نصب مدیران است.
سخنرانی وزرای آموزش و پرورش در مجمع عمومی کانون تربیت اسلامی بی سابقه نیست. حاجی بابایی وزیر اسبق آموزش و پرورش حداقل در یک نوبت برای مجمع عمومی کانون تربیت اسلامی (کنگره دوم ) پیام فرستاد. در دولت یازدهم دوبار مجمع عمومی کانون تربیت برگزار شد. در کنگره سوم در آذرماه سال 92 ، علی اصغر فانی وزیر وقت آموزش و پرورش حاضر شد و سخنرانی کرد. دیگر سخنرانان این مراسم در سال 92 محمدحسین صفار هرندی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، شعبانعلی رمضانیان رئیس سازمان بسیج فرهنگیان و محمود فرشیدی دبیرکل کانون تربیت اسلامی بودند.
در سال 93 فانی در کنگره انجمن اسلامی معلمان هم شرکت و سخنرانی کرد. حضور او در کنگره انجمن اسلامی با انتقاد رسانه های اصولگرا مواجه شد. روابط عمومی آموزش و پرورش با انتشار بیانیه ای با اشاره به حضور وزیر در کنگره سوم کانون تربیت اسلامی ، حضور او در مجامع تشکل ها را غیرسیاسی و در جهت " گسترش فرهنگ مشارکت و تحقق اصل فرصت بودن تشکل های معلمی" دانست. فانی در مجمع چهارم کانون تربیت اسلامی شرکت نکرد و پیامی هم نفرستاد. حالا نوبت آقای بطحایی است. دولت روحانی نقش تشکل ها را پذیرفته است . بر این اساس وزیر جدید باید پروتکل ثابتی برای برخورد با تشکل ها تنظیم و رعایت کند.
شرکت وزیر در کنگره کانون تربیت اسلامی ایراد شکلی و قانونی ندارد. البته بهتر است که وزیر در کنگره و مجمع عمومی دیگر تشکل های معلمی هم که به صورت قانونی و با مجوز وزارت کشور برگزار می شود (صرفنظر از موضع حمایتی یا انتقادی آنها نسبت به وزیر ) شرکت کند. اما رابطه وزیر با تشکل ها ممکن است به دلیل بی تجربگی دو طرف ماجرا منجر به نتایج غیر قابل پیش بینی شود. هر تشکلی از کانون تربیت اسلامی تا کانون صنفی خود را نماینده و سخنگوی معلمان می دانند. هر تشکلی که دسترسی بیشتری به مسئولان دارد و یا سر و صدای بیشتری تولید می کند با اهمیت تر به نظر می رسد. در حالی که باید وزن تشکل ها بر اساس تعداد اعضای واقعی و شناسنامه دار آنها در بین فرهنگیان تعیین شود.
وقتی تشکلی طبق قانون مجوز گرفته و مجمع بر گزار کرده باید اعضای رسمی خود را معرفی کند و معلمان و مسئولان آموزش و پرورش بدانند که که مثلا هفت عضو هیات امنای کانون تربیت اسلامی چه کسانی هستند ؟ کانون تربیت اسلامی باید موظف شود اسم 7 عضو انتصابی شورای مرکزی خود را هم به معلمان و به مسئولان آموزش و پرورش اعلام کند. کانون تربیت اسلامی می گوید در 210 شهر ایران تشکیلات دارد. این کانون باید موظف شود اسامی مسئولان تشکیلات و اعضای خود در این 210 شهر را به مسئولان و معلمان اعلام کند. بقیه تشکل ها هم باید مطابق این الگو شفاف سازی کنند. تشکل ها باید الزامات کار علنی را بپذیرند و وزارت آموزش و پرورش باید اسیر نام ها و عنوان ها نشود.
به جز شاخه فرهنگی حزب اتحاد ملت حداقل 5 تشکل سیاسی – صنفی اصلاح طلب معلمی از بطحایی حمایت کرده اند که عبارتند از:
مجمع فرهنگیان ایران اسلامی (فرج کمیجانی) ، شاخه فرهنگیان حزب عدالت و توسعه (مجتبی زینی وند) ، شاخه فرهنگیان حزب ندا (سهراب قنبری )، بخش عمده انجمن اسلامی معلمان (علیمحمد مصلحی ) و سازمان معلمان تهران (علیرضا هاشمی ) و افراد منفردی از کانون صنفی معلمان تهران . همکاری با تشکل ها آیین نامه روشنی ندارد. جایگاه واقعی این تشکل ها در بین معلمان روشن نیست. وزیر آموزش و پرورش وقتی با دبیرکل یک تشکل معلمی و یا مجموعه تشکل ها گفت و گو و تعامل می کند ، اگر وزن ، اعتبار و میزان نفوذ آنها در بین معلمان را نداند دچار خطا می شود.
اعضای تشکل ها اگر بخواهیم خیلی محترمانه بگوییم تقریبا همگی "شیفته خدمت" با "نیت خیر" در دستگاه اداری هستند. اشکال دیگر فعالیت مدنی خیلی مورد علاقه تشکل ها و فعالان معلمی نیست . چند نوع تعامل قابل تصور است :
1- وزیر پستهای مدیریتی را بین "افراد شایسته" وابسته به تشکل ها از کانون تربیت اسلامی تا بخش اصلاح طلب کانون صنفی معلمان عادلانه تقسیم کند.
2- مدیران خود را از بین "شایستگان" دو یا سه حزب (مثلا مجمع فرهنگیان ، شاخه فرهنگیان حزب اعتدال و توسعه ) انتخاب کند و دور بقیه را خط بکشد . 3- به وابستگان تشکل ها حتی اگر شایسته باشند برای جلوگیری از رقابت ها و رفاقتهای سیاسی پست ندهد و از آنها بخواهد به جایگاه واقعی خود در جامعه مدنی برگردند و دولت را دیده بانی کنند.
هر یک از این سه گزینه مشکلات و تبعات خودش را دارد. انتصاب عادل عبدی نفر دوم مجمع فرهنگیان، به عنوان مشاور وزیر توسط آقای بطحایی نشان داد که گزینه 3 منتفی است. اما هنوز معلوم نیست بطحایی گزینه 1 یا گزینه 2 را انتخاب کرده است؟
علی اصغر فانی، عادل عبدی از فرهنگیان بازنشسته اصلاح طلب که همکاری معتدل و شایسته و دارای سوابق و تجارب حقوقی است را به عنوان مشاور وزیر در امور تشکل ها برگزید. اما دانش این عنوان را به آقای کاظم قاسمی مدیر بازنشسته نزدیک به "شاخه فرهنگیان حزب اتحادملت" که او نیز انسانی شایسته و دارای تجارب اداری و کار در سازمان معلمان بود، واگذار کرد. همین جابه جایی ساده مشکلات بزرگی در روابط بین وزارتخانه با تشکل ها و تشکل ها با هم به وجود آورد. هر انتصابی از بین اعضای تشکل های سیاسی پیامدهای مثبت و منفی گسترده ای دارد.
به بحث اصلی برگردیم. شاید راه حل صحیح این باشد که اگر واقعا دولت و وزیر آموزش و پرورش خواهان حضور و مشارکت معلمان در تصمیم سازی و تصمیم گیری هستند، دنبال طرح جامع و چارچوبی منطقی و عادلانه برای مشارکت 930 هزار فرهنگی شاغل باشند .
الان مشارکت تبدیل به یک رانت شده و مزایای آن فقط در اختیار افراد و گروه های خاصی است که وزن آنها در جامعه معلمی نامشخص است. گروهی مانند کانون تربیت اسلامی اعتبار و وزن سیاسی خود را از نام معلمان اما در واقع از حضور در مناسبات قدرت آنهم بخش انتصابی قدرت می گیرد. تشکل های اصلاح طلب هم هر کدام از تابلو معلم استفاده می کنند اما در واقع از رانت نزدیکی و ارتباط با مقامات دولتی و نمایندگان مجلس استفاده می کنند.
اگر وزیر آموزش و پرورش منفعت طلبانه با این مسایل برخورد کند ، هم به جایگاه مدنی تشکلها و فعالان آسیب می زند و هم به خودش . آقای بطحایی لازم است روابط دو وزیر پیش از خودش با تشکل ها و فعالان صنفی و سیاسی مرور کند.