چاپ کردن این صفحه

شیرزاد عبداللهی / همکار گروه صدای معلم

عبدالله مومنی فعال سیاسی و سخنگوی سابق ادوار تحکیم وحدت از بطحایی حمایت کرد ؛ نوستالژی معلمان در مورد دوره نجفی حاصل یک توهم است؛ حیف است که آقای مومنی اعتبار سیاسی خود را هزینه مدیری کند که امتحان خود را پس داده و پیش بینی آینده او دشوار نیست

عبدالله مومنی به عنوان یک اصلاح طلب میانه رو و خوشنام شاخته می شود/ عبدالله مومنی هیچ گاه در حوزه آموزش و پرورش فعالیت صنفی و یا سیاسی نداشته است/ فعالیت سیاسی مومنی متمرکز در حوزه دانشجویی بود و دبیری آموزش و پرورش برای او صرفا یک شغل بود/ مومنی بعد از تحمل 5 سال محکومیت زندان برای بازگشت به کار در سال 92 به دفتر وزیر مراجعه می کند/ بطحایی در آن زمان مدیرکل دفتر فانی بوده و احقاق حقوق استخدامی او را پیگیری می کند/ آقای مومنی پیگیری دفتر وزیر را به حساب "معرفت سیاسی" آقای بطحایی می گذارد/ قاعدتا بطحایی به دستور وزیر وقت (فانی ) نامه را به حراست ارجاع داده و حراست هم با دستگاه های اطلاعاتی و قضایی مکاتبه کرده است/ آقای مومنی باید از معرفت سیاسی وزیر وقت یاد کند چرا که اقدامات مدیر دفتر به دستور وزیر انجام شده است/  کار بطحایی  یک کار روتین اداری  بوده و آقای مومنی وامدار "معرفت سیاسی" بطحایی نیست/ بازگشت به کار محکومان سیاسی اصولا در حوزه اختیارات وزیر آموزش و پرورش و رییس دفتر وزیر  نیست/ انجام وظایف اداری یک مدیر در پیگیری مشکلات یک کارمند  را نباید به "معرفت سیاسی" نسبت داد/ خاطره آقای مومنی بارها ازطرف کمپین های تلگرامی هوادار بطحایی منتشر شده است/ یادداشت طولانی آقای عبدالله مومنی در ادامه  از ذکر یک خاطره فراتر می رود و تبدیل به بیانیه ای تبلیغاتی در حمایت از آقای بطحایی می شود/ یادداشت مومنی در روزنامه شرق حاوی اطلاعات غلطی است/ آقای مومنی نوشته که بطحایی بعد از آمدن دانش کنار رفت در حالی که دانش آشتیانی او را برکنار کرد/ آقای مومنی به غلط نوشته که تحصيلات آقاي بطحايي در مقطع دکتراي مديريت آموزشي از نظر تخصصي او را کاملا در موقعيت مناسبي براي احراز پست وزارت در کابينه دوازدهم قرار داده است/ آقای بطحایی دکترای مدیریت آموزشی ندارد و حتی دانشجوی دوره دکتری نیست/ تلاش های بطحایی برای اخذ دکتری از راه های "غیر متعارف" از دانشگاه های خارج از کشور منتج به نتیجه نشد/ مومنی بر حضور بطحایی در معاونت دبيرکل شوراي‌ عالي آموزش ‌و پرورش (84 -92) انگشت می گذارد/ مهم ترین دستاورد این نهاد در دوره معاونت بطحایی  مسخ و تغییر غیرکارشناسی و سیاسی "سند ملی آموزش و پرورش" بر اساس نظرات دیکته شده از سوی  آقای حمیدرضا حاجی بابایی بود/ شورای عالی آموزش و پرورش متن مسخ شده سند را برای تصویب نهایی به جای مجلس به شورای عالی انقلاب فرهنگی فرستاد/ آقای مومنی امیدوار به "تکرار مدیریت نجفی گونه" در آموزش و پرورش با وزیر شدن آقای بطحایی است/ به نظر آقای مومنی در دوره دكتر نجفي معلمان طعم شيرين شايسته‌گرايي را لمس کردند/ در دوره نجفی مثل دوره حاجی بابایی حقوق معلمان اضافه شد اما معلمان تورم 40 درصدی و رها سازی قیمتها  را هم تجربه کردند/نجفی کار خوبی کرد که چپ های ایدئولوژیک مانند مظفر را برکنار کرد اما اغلب به جای آنها مدیران دست راستی و محافظه کار را گذاشت/ نجفی در دوره اصلاحات و در پست هایی غیر از وزارت آموزش و پرورش مانند ریاست سازمان برنامه و بودجه گُل کرد/ حیف است که آقای مومنی اعتبار سیاسی خود را هزینه  مدیری کند که امتحان خود را پس داده و پیش بینی آینده او دشوار نیست

حمایت عبدالله مومنی از سید محمد بطحایی و دایره بسته مدیران در آموزش و پرورش

آقای عبدالله مومنی فعال سیاسی و سخنگوی سابق سازمان دانش آموختگان ادوار تحکیم وحدت است. در حوادث بعد از انتخابات 88 بازداشت و به 5 سال زندان محکوم شد. ایشان اکنون یک اصلاح طلب میانه رو و خوشنام شناخته می شود. با اینکه شغل ایشان دبیری آموزش و پرورش شهر تهران بوده اما فعالیت های سیاسی او متمرکز در حوزه دانشجویی بود و معلمی برای او تنها یک شغل محسوب می شد و ایشان در فعالیت های صنفی و سیاسی معلمی حضور و نمودی نداشت. بعد از پایان دوره محکومیت (اسفند 92) به دفتر وزیر آموزش و پرورش مراجعه می کند و آقای بطحایی که اکنون نامزد پست وزارت است "احقاق حقوق استخدامی" ایشان را "پیگیری" می کند . این یک کار اداری معمول بوده و آقای مومنی نباید خود را وامدار آقای بطحایی احساس کند.  

آقای مومنی در روزنامه شرق ( این جا )  می نویسد :"هرچند در نهايت مشکل بازگشت به کار اين‌جانب در سطح ديگري مدت‌ها بعد به سرانجام رسيد؛ اما به‌هر‌حال اينکه ايشان دغدغه احقاق حقوق يک فرهنگي فعال سياسي را از مجاري قانوني و تأکيد بر قانون به جاي ديگر مسائل داشت، به شخصه براي اين‌جانب درخور‌ توجه و تأمل‌برانگیز بود و ذکر اين خاطره و پيگيري اين‌چنيني حق، قابليت تعميم عمومي براي فرهنگيان برای صيانت از حقوق و منافع‌شان را بر مدار اميدواري مي‌تواند بنشاند."

حالا به رسم قدردانی از "معرفت سیاسی آقای بطحایی" در روزنامه شرق یادداشتی طولانی نوشته اند که در آستانه رای اعتماد به بطحایی می تواند نوعی حمایت از وزیر شدن بطحایی تلقی شود.

در مورد "قابليت تعميم عمومي براي فرهنگيان برای صيانت از حقوق و منافع‌شان"  یعنی اینکه اگر معلمی برای مدتی در ارتباط با پرونده ای سیاسی یا صنفی بازداشت شد ، از آموزش و پرورش اخراج نشود، هان گونه که آقای مومنی به روشنی توضیح داده اند در اختیار وزیر و نهادهای اداری این وزارتخانه نیست و باید در "سطح دیگری" حل شود. اینکه مثلا مدیر دفتر وزیر با توشیح وزیر ، نامه بازگشت به کار یک معلم که محکومیت خود را گذرانده به حراست و از طریق حراست به دستگاه های ذیربط امنیتی و قضایی منعکس کند یک کار عادی اداری است و نیازی به "معرفت سیاسی" خاصی ندارد. اگر در دولت های اصولگرا این کار صورت نمی گیرد نوعی تخلف است و اگر در دولت اعتدال این کار صورت گرفته انجام وظیفه قانونی بوده است.

حمایت عبدالله مومنی از سید محمد بطحایی و دایره بسته مدیران در آموزش و پرورش

آقای مومنی حق داشته بعد از پایان محکومیت خود پیگیر بازگشت به کار شود و مراجعه ایشان به دفتر وزیر هم اقدام مناسبی بوده است. آقای بطحایی هم قطعا درخواست ایشان را به مراجع ذیصلاح مانند حراست ارجاع داده است. همه اینها وظایف روتین یک مدیر دفتر وزیر بوده است. قاعدتا این مکاتبات و ارجاعات با نظر وزیر انجام شده و جا داشت که آقای مومنی در کنار قدردانی از رییس دفتر وزیر از خود وزیر هم قدردانی می کرد. هر چند انجام وظایف اداری یک مدیر در پیگیری مشکلات یک کارمند  را نباید به "معرفت سیاسی" نسبت داد . کار آقای بطحایی و وزیر آموزش و پرورش وقت،  سیاسی نبوده که نیاز به معرفت سیاسی داشته باشد. کما اینکه  آقای مومنی اذعان  می کند که مشکل ایشان "درسطح دیگری" به سرانجام رسیده است.

خاطره آقای مومنی بارها ازطرف کمپین های تلگرامی هوادار بطحایی که اکثرا از سوی مدیران و کارکنان ستادی راه اندازی و اداره می شوند با عکس ایشان منتشر و از آن استفاده تبلیغاتی شده که معلوم نیست با هدف ایشان از انتشار این خاطره منطبق بوده است یا نه ؟

مدیران و کارکنان اداری برای انجام وظایف اداری خود منتی برگردن معلمان و مراجعه کنندگان ندارند. آنها برای این کار حقوق می گیرند و موظف هستند که مشکلات معلمان و دانش آموزان و سایر مراجعان را در چارچوب قانون حل کنند. قدردانی درحد عرفی مانند تشکر زبانی ایرادی ندارد . اما به نظر من پیگیریِ بازگشت به کار یک معلم و کارهایی از این قبیل را ارجاع دادن به "معرفت سیاسی" یک مدیر خطا است. به نظر من حیف است که آقای مومنی اعتبار سیاسی خود را هزینه مدیری با سابقه 35 سال خدمت  کند که دیگر نمی تواند "نوآور" تلقی شود.  

یادداشت طولانی آقای عبدالله مومنی اما حاوی مطالبی است که آن را از ذکر یک خاطره فراتر می برد و تبدیل به بیانیه ای تبلیغاتی در حمایت از آقای بطحایی می کند که در برخی موارد حاوی اطلاعات غلطی است ؛ مثلا آقای مومنی می نویسد: "پس از اخذ رأي اعتماد مجلس از سوی فخرالدين دانش‌آشتياني براي احراز پست وزارت آموزش‌ و پرورش، از اين سمت كنار رفت." در حالی که آقای بطحایی توسط دانش آشتیانی  برکنار شد. یا مثلا می نویسد : "تحصيلات آقاي بطحايي در مقطع دکتراي مديريت آموزشي از نظر تخصصي او را کاملا در موقعيت مناسبي براي احراز پست وزارت در کابينه دوازدهم قرار داده..." در حالی که آقای بطحایی دکترای مدیریت آموزشی ندارد و حتی دانشجوی دوره دکتری نیست. البته تلاش هایی برای اخذ دکتری از راه های "غیر متعارف" از دانشگاه های خارج از کشور  داشته که منجر به نتیجه نشده است.

آقای مومنی می نویسد : " او سال‌ها معاون دبيرکل شوراي‌عالي آموزش‌ و پرورش؛ يعني مهم‌ترين نهاد تقنيني وزارتخانه آموزش‌ و پرورش بوده." کاملا درسته در 8 سال ریاست جمهوری احمدی نژاد معاون آقای مهدی نوید ادهم و حجت الاسلام بهرام محمدیان در این نهاد بوده ، اما مهم ترین دستاورد این نهاد مسخ و تغییر غیرکارشناسی و سیاسی "سندملی آموزش و پرورش" بر اساس نظرات ارشادی آقای حمیدرضا حاجی بابایی وزیر آموزش و پرورش (88 تا 92 ) بود . آقای مومنی از کارشناسان آموزشی مورد اعتماد خود در باره تفاوت سند تهیه شده توسط حدود 500 کارشناس و متخصص آموزش و پرورش در سال 84 و متن آشفته "سند تحول " مصوب شورای عالی آموزش و پرورش سوال کند. کار دیگری که آقای بطحایی و دبیرکل وقت انجام دادند این بود که سند را برای تصویب نهایی به جای فرستادن به نهاد بالادستی قانونی یعنی مجلس به شورای عالی انقلاب فرهنگی فرستادند.

خدا کند که حُسن ظن آقای مومنی به گزینه رییس جمهور برای وزارت آموزش و پرورش (بطحایی)  در صورت انتخاب ایشان درست از کار درآید. توصیه های آقای مومنی هم به آقای بطحایی در جهت پیشرفت آموزش و پرورش است. اما به نظر می رسد که چون از نظر عاطفی خود را وامدار " معرفت سیاسی " آقای بطحایی می داند در بعضی موارد در مورد شخصیت و توانایی ایشان غلوّ کرده و احتمالا  بیخودی نمکگیر شده و خواسته خوبی او را در حق خودش تلافی کند. به همین دلیل احتمالا داوری ایشان در مورد آقای بطحایی جانبدارانه است. عمر وزیران در آموزش و پرورش کوتاه است و در 20 سال اخیر به طور متوسط کمتر از 3 سال بوده است. اغلب هم تلخکام و شکست خورده میز وزارت را ترک کرده اند. به نظر من حیف است که آقای مومنی اعتبار سیاسی خود را هزینه  مدیری کند که امتحان خود را پس داده و پیش بینی آینده او دشوار نیست.

حمایت عبدالله مومنی از سید محمد بطحایی و دایره بسته مدیران در آموزش و پرورش

آقای مومنی به طور تلویحی، بطحایی را در قد و قواره دکتر نجفی می بیند و  صفاتی مانند "برخورداري از ذهنيت مديريت استراتژيک و منطق برنامه‌اي و نيز تجربه مديريت برنامه - بودجه‌اي و تخصص علمي" را به بطحایی نسبت می دهد و امیدوار به "تکرار مدیریت نجفی گونه" در آموزش و پرورش با وزیر شدن آقای بطحایی است. به نظر آقای مومنی در  "دوره مديريت دكتر نجفي بر وزارت آموزش‌وپرورش"  ، " معلمان طعم شيرين شايسته‌گرايي را لمس" کردند.  این مقایسه حاوی اشکالات متعددی است. اولا بطحایی بعد از 35 سال کار اداری هنوز یک مدیر میانی است در حالی که نجفی 35 سال پیش وزیر علوم و آموزش عالی بوده است. ثانیا در دوره نجفی معلمان طعم شایسته گرایی را نچشیدند. نوستالژی معلمان در مورد دوره نجفی حاصل یک توهم است.

نجفی بر اساس اوضاع زمانه خود یک وزیر اقتدار گرا بود که در دوره وزارت حقوقی برای معلمان قایل نبود. در دوره نجفی مثل دوره حاجی بابایی حقوق معلمان اضافه شد اما معلمان تورم 40 درصد و رها سازی قیمتها  را هم تجربه کردند. نجفی در دوره اصلاحات و در پستهایی غیر از وزارت آموزش و پرورش مانند ریاست سازمان برنامه و بودجه گُل کرد و به عنوان یک مدیر استراتژیک اصلاح طلب مطرح شد.

نجفی در دوره ریاست مرحوم رفسنجانی  کار خوبی کرد که چپ های ایدئولوژیک مانند مظفر را برکنار کرد اما اغلب به جای آنها مدیران دست راستی و محافظه کار را گذاشت. مهم ترین طرح دوره نجفی تغییر نظام آموزش متوسطه بود که بدون توجه به پیش نیازها و فراهم کردن زمینه ها و آموزش مدیران و معلم ها  صورت گرفت و باعث آشفتگی بزرگی در دوره متوسطه شد.

طرح دیگر نجفی تاسیس مدارس نمونه مردمی و به عبارتی  پولی شدن مدارس دولتی بود، که هر چند مورد استقبال طبقه متوسط شهری قرار گرفت اما یک بدعت خطرناک بود که بعدا گسترش یافت.

پنج شنبه, 25 مرداد 1396 19:07 خوانده شده: 1461 دفعه

در همین زمینه بخوانید: