به گفته یکی از نمایندگان در جلسه رای اعتماد به وزرای دولت دوازدهم کشور با شش اَبَر چالش مواجه است که عبارتند از : «بحران منابع آب کشور»، «مسائل زیست محیطی»، «صندوق بازنشستگی»، «بودجه دولت»، «نظام بانکی» و «بیکاری» . در سخنان رییس جمهور و نمایندگان هم تاکید روی این ابرچالش ها بود. بعد از اینها نوبت به چالش ها می رسد که باز هم جای آموزش و پرورش در میان آنها خالی است. مساله تحریم ها و ادامه برجام ، رابطه با آمریکا ، مسایل منطقه ای ، تقویت بنیه نظامی از جمله صنایع موشکی و مسایل امنیتی ، مبارزه با فساد هم از اولویت های دولت دوازدهم است. اگر سخنان رییس جمهور و نمایندگان موافق و مخالف را از نظر محتوایی و حتی واژگان استفاده شده در سخنرانی ها بررسی کنیم، به این نتیجه می رسیم که حل این چالش ها و ابرچالش ها برای مسئولان مملکت اولویت بیشتری نسبت به حل مشکلات در بخش آموزشی دارد.
روحانی گفت : "انتظار دارم همه این 17 وزیر رأی بالا از شما نمایندگان محترم کسب کنند...برای وزیر آموزش و پرورش سفارش جدی میکنم." این سفارش بیش از آنکه به جایگاه مهم این وزارتخانه برگردد نشانه نگرانی رییس جمهور از رأی عدم اعتماد نمایندگان به سید محمد بطحایی نامزد پیشنهادی برای وزارت آموزش و پرورش است.
در دولت دوازدهم هم وزیر آموزش و پرورش ضعیف ترین حلقه کابینه است. رییس جمهور تقویت زیربناهای فکری مناسب برای زندگی اخلاقی، دینمداری و تقویت هویت قوی ایرانی-اسلامی در دانشآموزان و در کنار آن تربیت انسانهای خلاقتر و سازگارتر با نیازمندیهای کشور، توانمندسازی دانشآموزان از لحاظ ذهنی و جسمی، ارتقای منزلت و جایگاه معلمان عزیز و همچنین وضع معیشتی آنها، متناسبسازی نیروی انسانی آموزش و پرورش با نیازمندیهای کشور به لحاظ کمی و کیفی، چابکسازی تشکیلات و کاهش تصدیگری را از برنامه های آموزش و پرورش اعلام کرد.
رییس جمهور در باره سوابق آقای بطحایی گفتند: "در سند تحول بنیادین ایشان زحمات زیادی کشیدند، نظام مدیریت مدرسه محور جزو تلاشهای ایشان بود." تهیه سند ملی آموزش و پرورش در سال 83 شروع شد ، مدیریت پروژه با محمود مهرمحمدی بود و تیمی از زبده ترین کارشناسان آموزش و پورش در تهیه سند مطابق با معیارهای تربیتی مشارکت داشتند ؛ با روی کار آمدن احمدی نژاد ادامه کار سند متوقف شد. در دوره وزارت حاجی بابایی بررسی سند در شورای عالی آموزش و پرورش آغاز و متن اولیه مُثله شد. حاصل آن سندی است مونتاژ شده و شترگاو پلنگی که همه چیز در آن یافت می شود . یک متن پر از تکرار و دراز نویسی که با یک متن حقوقی و قابل اجرا و تخصصی بسیار فاصله دارد. من فکر می کنم خیلی از طرفداران اجرای سند تحول یک بار این متن را نخوانده اند. آقای بطحایی در سمت معاونت شورای عالی آموزش و پرورش در تهیه این سند مشارکت داشته اند. بحث مدرسه محوری هم که به دوره مظفر برمی گردد و احتمالا آقای بطحایی در گفت و گو با رییس جمهور خود را مبتکر این طرح معرفی کرده است.
چهار نماینده که به عنوان مخالف و موافق صحبت کردند ، هم هیچ کدام دلیل کارشناسی و موجهی در باره اینکه آقای بطحایی توان و لیاقت اداره وزارتخانه را دارد یا ندارد بیان نکردند. جاسمی نماینده کرمانشاه ( مخالف) از شتاب زدگی در اجرای سند تحول بنیادین انتقاد کرد. فرهاد تجری نماینده قصر شیرین (موافق) "ایجاد امکانات رفاهی و اماکن تفریحی و اجرای نظام رتبه بندی معلمان" را به عنوان اقدامات مثبت بطحایی در دوره معاونتش ذکر کرد. بیرانوندی نماینده خرم آباد لرستان(موافق)،بطحایی را از "جنس فرهنگیان و معلمان" معرفی کرد و افزود که بطحایی سلسله مراتب را در آموزش و پرورش پیموده است. محسن بیگلری نماینده سقز گفت با شخص بطحایی مخالفتی ندارد و از کمبود نیروی خدماتی در مدارس انتقاد کرد وی همچنین از "عدم حضور اهل تسنن و کردها به عنوان مدیر کل آموزش و پرورش " انتقاد کرد. سطح مباحث مخالفان و موافقان در باره آموزش و پرورش بسیار سطحی و تشریفاتی بود. دغدغه اکثر نمایندگان شهرستانی عزل و نصب مدیران و استخدام نیروی جدید در حوزه انتخابیه شان است.
پیش از این مسعود پزشکیان نایب رئیس مجلس گفته بود : "تجربه نشان داده است، اگر ما به این وزرا رأی ندهیم، افرادی که جایگزین آنان می شوند، افراد ضعیف تری خواهند بود و معمولا گزینه نخست، همیشه بهتر از گزینه های بعدی است. تصور من این است که اگر ما گزینه اول را حذف کنیم، گزینه ای که بعد از این گزینه معرفی می شود، به مراتب ضعیف تر خواهد بود... این هم به معنی آن نیست که افراد قوی تر در کشور وجود ندارند، بلکه نشان می دهد که شناخت رئیس جمهور و تیمی که این افراد را انتخاب می کند تا این اندازه بوده و توانسته این افراد را گلچین کند.هیچ عقل سلیمی نمی خواهد افراد ضعیف را وارد تیم خود کند؛ اما شاید برآیند تشخیص زیرمجموعه و کسانی که با آنها در ارتباط بوده، باعث این نتیجه شود؛ البته در این باره، افراد دیگری هم می توانستند نظر دهند، ولی روحانی در برخی از جاها نظر نخواسته و در مواردی هم افراد نظر داده اند اما کسی گوش نداده است؛ بنابراین، اگر رأی ندهیم به ضرر مردم تمام می شود و گزینه های ضعیف تری معرفی می شوند."
در واقع آقای پزشکیان به عنوان نماینده ای که حرفش در مجلس خریدار دارد نمایندگان را ترغیب می کند که از بین گزینه "ضعیف" موجود و گزینه " ضعیف تر " جایگزین ، نماینده ها به گزینه "ضعیف" موجود رای بدهند. نوعی مدل انتخاب بین "بد و بدتر". این مدل در انتخابات به درستی کار می کند . همان چیزی که به آن رای سلبی می گویند . یعنی از ترس انتخاب الف به گزینه ب رای بدهیم ولو اینکه هیچ دلیل ایجابی برای انتخاب خود نداشته باشیم. به عقیده پزشکیان افراد قوی تر "وجود دارند" و رییس جمهور می توانسته "گزینه قوی تر" ی معرفی کند. اما احتمالا "تشخیص" مشاوران او این افراد بوده اند. او غیر مستقیم گلایه می کند که اگر دایره مشاوران رییس جمهور گسترده تر بود و "افراد دیگر می تونستند نظربدهند" ممکن بود افراد قوی تری معرفی شوند. اگر تصور کنیم که یکی از گزینه های ضعیف مورد نظر پزشکیان ، بطحایی است. ترجمه سخن او این می شود که نمایندگان به بطحایی رای بدهند چون در صورت افتادن بطحایی رییس جمهور گزینه ضعیف تری به مجلس معرفی می کند.
واضح تر از سخنان نایب رئیس مجلس ، حرفهای جعفرزاده نماینده رشت بود. جعفرزاده گفت: "در حال حاضر افراد مناسب زیادی برای تصدی وزرات آموزش و پرورش در کشور نیستند و او [بطحایی] از معدود گزینه های مناسبی است که این حوزه را پذیرفته است؛ فکر می کنم با کمی تلاش بتواند به آسانی نظر مجلس را جلب کند. نماینده رشت افزود : " ابتدا دوستان خیلی سخت گیری می کردند از جمله خود من منتها با رایزنی هایی که شد مشخص شد که گزینه های بهتری در حال حاضر در کشور برای تصدی این پست وجود ندارد. عمدتا همه می گویند آقای نجفی اما وقتی او پست دیگری را پذیرفته و خودش نمی خواهد بیاید چه کاری باید کرد؟ به همین دلیل باید از بطحایی حمایت کنیم تا به عنوان وزیر انتخاب شود. " این نگاه به آموزش و پرورش حقارت بار است و نشان می دهد که جایگاه آموزش و پرورش و وزیر آن چقدر در چشم نمایندگان نازل است.
بیعت روسای مناطق شهر تهران و بعضی مدیرکل های استانها و سخنان تملق آمیز برخی اعضای شورای معاونان وزارتخانه ، در متن روابط و مناسبات ناسالم اداری قابل درک است.
معلوم نیست اگر بطحایی واجد این همه سجایا و توانایی ها بود چرا قبل از معرفی او توسط رییس جمهور این شایستگی ها به ذهن آقایان خطور نکرده بود ؟
معاونین وزیر و مدیرکل هایی که در جلسات شورای سیاستگذاری فرهنگیان ستاد انتخاباتی روحانی شرکت می کردند چرا یکبار نام بطحایی را در میان سه گزینه برتر ننوشتند؟ حتی کفاش یار غار بطحایی در این جلسات به یاد او نیفتاد.
بطحایی هم جزیی از این مناسبات و وامدار دایره بسته مدیران است. فقط معلوم نیست مرتضی حاجی وزیر اسبق آموزش و پرورش با چه معیاری بطحایی را تحولگرا معرفی کرد.
آقای حاجی قطعا تفاوت متن سندملی که توسط کارشناسان در سال 84 تهیه شد و آن چیزی که از کارخانه شورای عالی دوره حاجی بابایی در آمد را می داند و فراموش نکرده که این سند تحول آشفته و غیر کارشناسی محصول دست چه کسانی بود .