چاپ کردن این صفحه

علی حاجی / فعال صنفی شهرستان جلفا

بی تفاوتی و انفعال فرهنگیان ... اگر بخشی از حل مساله نیستیم ؛ صورت مساله نباشیم !

« بی تفاوتی » ؛  این همان گرفتاری بزرگ ما فرهنگیان است که گَرد آن از سالیان دور و دراز تا کنون بر جان ما نشسته است/ اگر چه خودمان توانایی کاری را نداریم حداقل همکارانی که تلاش می کنند را دلسرد نکنیم/ " زمانی كه برنده ها زير آب ها دنبال مرواريد می گشتند، بازنده ها می گفتند، آب سرد است "/ بی تفاوتی آسان ترین گزینه است/ آیا رفتار منفعلانه ی ما فرهنگیان نسبت به مسائل پیرامون خود شایسته ی همچین ملامتی نیست/ ايراد از پوشال‌هايي است كه گهگاه «ستاره» شدند و كت‌هايي است كه ناگهان بر تن نااهلان رفته است/ جامعه فرهنگیان فقرش فرق است و بی تفاوتی خود فرهنگیان/ «اگر بخشی از حل مسأله نیستید، لاجرم قسمتی از خود مسأله‌اید.»

بی تفاوتی فرهنگیان و جامعه

« بی تفاوتی » ؛  این همان گرفتاری بزرگ ما فرهنگیان است که گَرد آن از سالیان دور و دراز تا کنون بر جان ما نشسته است. آیا این بی تفاوتی ریشه در ژنتیک یا سرشت یا شخصیت ما دارد؟ بی تفاوتی گاهی یک حالت دفاعی در برابر مسائلی است که فکر می کنیم قادر به روبه رو شدن و مبارزه با آن مسائل نیستیم. اگر چه خودمان توانایی کاری را نداریم حداقل همکارانی که تلاش می کنند را دلسرد نکنیم .

" زمانی كه برنده ها زير آب ها دنبال مرواريد می گشتند، بازنده ها می گفتند، آب سرد است ! "
وقتی به خودتان می گویید : “برایم اهمیت ندارد”، یا " به نتیجه ای نمی رسیم"  نه تنها خود را از دیگری یا جمعی جدا می کنید بلکه خود را از قدرت درونی تان جدا می سازید. این روزها، بی تفاوتی ما فرهنگیان، تقریبا مد روز شده است. “ بی تفاوتی آسان ترین گزینه است. لازم نیست برایش وقت بگذارید. می توانید در خانه بمانید، غذایتان را بخورید و بخوابید به جای آنکه نگران مردمی باشید که در رنجند یا با ترس زندگی می کنند.”
 ” ساکت ماندن و بی تفاوتی بزرگترین گناهانند” و این همان چیزی است که این روزها اکثر ما فرهنگیان با آن مواجه هستیم.
شما دو کوهنورد را در یک یخچال طبیعی همراهی می‌کنید. اولی می‌لغزد و در یک شکاف می‌افتد و اگر شما تقاضای کمک کنید ممکن است زنده بماند اما این کار را نمی‌کنید و او جان خود را از دست می‌دهد. دومین کوهنورد را به دره‌ای تنگ و عمیق هل می‌دهید و او می‌میرد. کدام یک از این دو کار عذاب وجدان بیشتری برای شما خواهد داشت؟

وقتی به موضوع منطقی نگاه کنیم، روشن است که هر دو کار به یک اندازه شایستۀ ملامت هستند چرا که باعث مرگ دوست و همراه شما شده‌اند. اما باز هم چیزی هست که وادارمان می‌کند وزن کمتری برای فاجعه‌بار بودن کار «منفعلانه» اول قائل باشیم.
آیا رفتار منفعلانه ی ما فرهنگیان نسبت به مسائل پیرامون خود شایسته ی همچین ملامتی نیست؟

اگرچه  چشمي براي ديدن مشکلات فرهنگیان نيست، گوشي براي شنيدن‌شان وجود ندارد و دستي براي ياري رساندن به اين طبقه ديده نمي‌شود، ايراد از پوشال‌هايي است كه گهگاه «ستاره» شدند و كت‌هايي است كه ناگهان بر تن نااهلان رفته است!

جامعه فرهنگیان فقرش فرق است و بی تفاوتی خود فرهنگیان. غصه نانش از بي‌تفاوتي نانوا نيست كه بي‌شك از آفت مزرعه گندم است! ولی به نظرم بی تفاوتی و غفلت خود همکاران هم در این روند بی تاثیر نبوده است.
«تغافل» در جایی زمینۀ رشد و نمو دارد که موضوع بسیار روشن است. می‌توانیم با انجام کارهایی مشخص بداقبالی‌هایی را که پیش روی ما هستند روی‌گردان کنیم، اما «بی تفاوتی» باعث می‌شود تا درک و آگاهی‌مان نسبت به آینده آن‌چنان که باید ما را برای انجام کارهایی که می‌توانیم و باید انجام دهیم بر نیانگیزد.

«اگر بخشی از حل مسأله نیستید، لاجرم قسمتی از خود مسأله‌اید.» به قول آلبر کامو: «جنگ همان‌قدر که زاییدۀ شور و شوق جنگ‌طلب‌هاست، همان‌قدر هم زاییدۀ نومیدی و بی‌عملی کسانی‌است که از جنگ بیزارند.»
به راستی این همه بی تفاوتی تا به کی...!


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

سه شنبه, 25 بهمن 1395 22:04 خوانده شده: 1602 دفعه

در همین زمینه بخوانید: