چاپ کردن این صفحه

علی / اصفهان

اندر حکایت "طرح تعالی مدارس " : تعالی من و تعالی آن ها !

وسط تدریس ، یکی از بچه ها دستش را بالا کرد و گفت :خانم شما از کلاس فیلم نمی گیرید/ ما برای سایر درس ها فیلم برداری کردیم و مثلا چند نفر درس را یاد گرفتیم و مثلا برای اداره فرستادیم البته ی کمش دروغ گفتیم/ فکر کنم رد طرح تعالی را پیدا کرده بودم/ ایشان و چند نفر دیگه برایم توضیح دادند که در هنگام فیلمبرداری، کات می دهند و جملاتی را به دانش آموزان یادآوری کرده تا بگویند و مجری طرح از این قضایا فیلم بگیرد/ دانش آموزان با هیاهو و فریاد گویی از زندان خارج شدند/ تصور کردم که الان دانش آموزان را باید به پارک و فضایی تفریحی ببریم/ تصور می کنم اداره با دیدن این همه "خلاقیت " به وجد آمده و  برگ سبزی به عنوان تشویقی ارسال خواهد کرد/ ما کجای این دنیای دروغین سیر می کنیم/ از اینکه دانش آموزان را از محیط واقعی دور کرده و با فیلم بازی کردن دروغ را غیرمستقیم در خونشان تزریق می کنیم چه سودی حاصل می شود/ مشکلات نوجوانان و جوانان ما فراتر از این فیلم بازی کردن هاست/ در آخر خوشحالم که ضمن شرکت نکردن در این طرح ، عطای یک تشویقی را به لقایش بخشیدم/ تعالی من وجدانم هست که آسوده است چون دروغی را آموزش نداده  است....

طرح تعالی مدارس و کاریکاتوری از آموزش و پرورش

سر در مدرسه بنر بزرگی نام مدرسه و در زیر آن این عبارت به چشم می خورد :
"مدرسه ی مجری طرح تعالی "
با اشتیاق وارد مدرسه شدم .
منتظر طرح خارق العاده ای بودم .
اما همه چیز عادی بود .
در و دیوار سالن مدرسه را که نگاه می کردم بیشترین عبارت که چشمک می زد همین طرح تعالی بود .
وارد دفتر شدم . در حین امضا دفتر ، بالای دفتر حضور و غیاب هم ما مجری طرح تعالی بودیم .
مثل هر روز ابزار کارم که یک ماژیک وایت برد و چند جلد کتاب مکمل را برداشتم و از پله ها بالا رفتم .
اولین تغییر تعالی را دیدم :
انتهای پله ها قبلا یک آینه داشتیم که قبل و بعد کلاس رخسار خودمان را می دیدیم .
اما این چند روز آن را هم برداشتند و یک نقاشی جایش کشیده بودند !
بگذریم...
وارد کلاس شدم و با خوش و بشی با دانش آموزانم مثل همیشه کارم را شروع کردم .
وسط تدریس ، یکی از بچه ها دستش را بالا کرد و گفت :"خانم شما از کلاس فیلم نمی گیرید!؟"
گفتم بابت چی!؟
گفت :"ما برای سایر درس ها فیلم برداری کردیم و "مثلا چند نفر درس را یاد گرفتیم و مثلا برای اداره فرستادیم البته ی کمش دروغ گفتیم!"
با تعحب به حرفهایش توجه کردم .
فکر کنم رد طرح تعالی را پیدا کرده بودم .
بیشتر کنجکاوی کردم .
ایشان و چند نفر دیگه برایم توضیح دادند که در هنگام فیلمبرداری، کات می دهند و جملاتی را به دانش آموزان یادآوری کرده تا بگویند و مجری طرح از این قضایا فیلم بگیرد!
فیلم این نمایش های ساختگی را به اداره ارسال کرده ، عکس های گرفته شده هم در کلاسورهای مخصوص نگهداری می شود .
از اینکه دانش آموزانم گفتند سر کلاس ، خانم فلانی ؛ فیلم دروغی گرفتیم ، کمی بیشتر تامل کردم .
بگذریم...
ساعت ۹ شد و منتظر صدای زنگی متفاوت بودم .
اما مثل همیشه همان تکرار مکررات .
دانش آموزان با هیاهو و فریاد گویی از زندان خارج شدند .
وارد دفتر شدم . چند نفر دوربین به دست ایستاده بودند .
روی هر میز پوشه ای را گذاشته بودند که رویشان نوشته بود:
محور یک
محور دو
و....
با اشتیاق جلو رفتم و مشتاق افاضات محورها و سرگروه ها بودم .
۴ نفر محور یک که روی پوشه ی شان نوشته شده بود جلسه ی شماره ی یک ، داشتند در مورد... حرف می زدند و چپ و راست عکاسان مشغول ثبت گزارشات فیک بودند!
میز بعدی محور دو بود که روی پوشه ی جلسه،  اهداف جلسه را نوشته بود .
با خودم گفتم خودش است . طرح خارق العاده را پیداش کردم....
وقتی به حرف های همکاران توجه کردم دیدم که ژست عکاسی را گرفتند و درباره و.... حرف می زنند!
عکاسان هم از این جلسات سری و محرمانه چپ و راست عکس می گرفتند .
دیگر کم کم داشتم نا امید می شدم که زنگ به صدا درآمد و درحالی که چای همکاران هنوز روی میز بود با همان خستگی در حالی که از پیچیدگی و سردرگمی طرح شاکی بودند ساعت دوم تدریس را آغاز کردیم .
به طبقه ی بالا رفتیم .
وارد کلاس شدم .کاغذهایی در دست بچه ها بود که رویش نوشته بود :
"روز هوای پاک "
''هوای پاک حق ماست ''
"راهپیمایی روز هوای پاک "
تصور کردم که الان دانش آموزان را باید به پارک و فضایی تفریحی ببریم .
مسئول محور، چند نفر پلاکارد به دست را صدا کرد و در حیاط مدرسه چند قطعه ای از عکس های کذایی را ثبت فرمودند و چند صفحه از کلاسور مربوطه را پر کردند !
در چند روز آینده این کلاسورها با انبوهی از "دروغ " و "نمایش های ساختگی " به اداره متبوع ارسال می شود !
تصور می کنم اداره با دیدن این همه "خلاقیت " به وجد آمده و  برگ سبزی به عنوان تشویقی ارسال خواهد کرد!
به راستی ما کجای این دنیای دروغین سیر می کنیم!؟
از اینکه دانش آموزان را از محیط واقعی دور کرده و با فیلم بازی کردن دروغ را غیرمستقیم در خونشان تزریق می کنیم چه سودی حاصل می شود!؟

در این طرح های کاغذ بازی به جز اتلاف وقت معلم و شاگرد ، اسراف در کاغذ ، گرفتن وقت استراحت معلم که با همان خستگی وارد کلاس بعدی می شود ؛ چه بحث آموزشی و پرورشی را جاری می کنیم!؟
مشکلات نوجوانان و جوانان ما فراتر از این فیلم بازی کردن هاست ...

آیا بهتر نیست که تیم هایی به صورت عملیاتی مسایل رفتاری ، اخلاقی دانش آموزان را پیگیری کنند؟

با پایین آمدن سن فساد ، اعتیاد و خودکشی ؛ مدارس و معلمان چه نقشی را می توانند داشته باشند!؟

دانش آموزی که به شام شب محتاج است ،پدر و مادر متارکه کرده یا درگیر اعتیاد هستند ، معلم از طرح تعالی چه می تواند برایش توصیف کند!؟
در آخر خوشحالم که ضمن شرکت نکردن در این طرح ، عطای یک تشویقی را به لقایش بخشیدم !

تعالی من ؛ ارتباط مستمر با دانش آموزانم هست .

تعالی من ؛ گوش کردن به درددل بچه ای است که شب را با سیلی ناپدری خوابیده است .

تعالی من ؛ تشویق دانش آموزی است که نمره اش از ۴ به ۷ ارتقأ پیدا کرده است .

تعالی من وجدانم هست که آسوده است چون دروغی را آموزش نداده  است .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

شنبه, 15 بهمن 1395 21:22 خوانده شده: 2385 دفعه

در همین زمینه بخوانید: