وزیر جدید آموزش و پرورش، جوان نیست اما جویای نام هست.این نکته را می توان از لابه لای وعده و وعیدهای متنوع او برای چندماه باقیمانده دولت فهمید. قطعا او بهتر از همه می داند وقت تنگ است و مقصد بس بعید. این را هم می داند که در سر راه او برخی دوستان و موافقانش از خرده احزاب اصلاح طلب نشسته اند و به صله و هدیه ای از او چشم امید دارند و همین طور برخی مخالفان درکمین اند تا به بهانه ای، تیغ انتقاد از نیام منطق برآورند. با این حال او ظاهرا با بی اعتنایی به موانع پیش رو،گویی خوش دارد راه صدساله ی آموزش و پرورش را یک شبه طی کند.
البته وی با تمام توانایی های بالقوه ای که در خود سراغ دارند، اولین و آخرین منجی کشتی به گل نشسته ی آموزش و پرورش نخواهند بود.پیش از ایشان نیز، بسیاری آمدند و طرحی درانداختند و رفتند.
اکنون به درستی معلوم نیست این همه امید و نوید دادن وی ، بیشتر به نفع حال و روز معلمان خواهد بود یا گامی در جهت ترمیم کابینه؟
به گفته ایشان،برنامه پیشنهادی شان هم دراز مدت است و کوتاه مدت.این گونه هنرنمایی شاید برای آماده کردن پاسخی درخور برای تمام منتقدان بوده است.برای آنها که می پرسند در این چندماه مگر چه کارشاقی می توان کرد، برنامه کوتاه مدت را و برای آنها که متفکرانه، جویای دل نگرانی او برای ساختارکلی نظام آموزشی اند، برنامه بلندمدت را مطرح نموده اند.
«یک برنامه دراز مدت و یک برنامه کوتاه مدت دارم. بنای بنده بر این است که در این مدت کوتاه مسائل و چالشهای شدید موجود را در عین اینکه نگاهی نیز به برنامه های بلند مدت دارم، حل کنم.» با این همه، ضمن نیم نگاهی به نقطه نظرات ایشان،چنین استنباط می شود که تاملات او بیشتر روی برنامه های کوتاه مدت است. او با درنظرگرفتن مسائل روز آموزش و پرورش نظیر؛ صندوق ذخیره فرهنگیان، مطالبات فرهنگیان و رتبه بندی معلمان، قبل از همه به مطرح ساختن آنها در مجموعه دعاوی خویش می پردازد: مثلا آنجا که می گوید: «اولویت اولم رسیدگی به مسائل صندوق ذخیره فرهنگیان است.»یا وقتی می گوید:«برای دولت شرط نگذاشتهام، اما پرداخت مطالبات فرهنگیان را با جدیت دنبال میکنم.» یا اینکه: «رتبه بندی معلمان خوب اجرا نشد لذا مراحل بعدی را کلید میزنیم.» قطعا این همراهی و همسویی با انتظارات کوتاه مدت معلمان، در جلب اعتماد و احترام فرهنگیان و نمایندگان مجلس بی تاثیر نبوده است.
اگرچه، وزیر پیشین هم با برخی نخواستن ها یا نتواستن ها در دست زدن به بعضی برنامه های برزمین مانده ی آموزش و پرورش، زمینه سازی خوبی برای راحت تر دیده شدن وزیر جدید ایجاد کردند. قطعا از این فرصت پیش آمده نه فقط آقای دانش آشتیانی که هرشخص دیگری نیز، می توانست در مقام وزارت، استفاده ی لازم را ببرد. اکنون و بعد از ردشدن از پل اعتماد، به زعم بسیاری، نکند تاریخ مصرف ادعاهای وزیر، تمام شده باشد و فرداهای بعد، ایشان با اشاره به مشکلات و تنگناهای موجود، به توجیه ناکامی های احتمالی خویش برآیند.
مطمئنا ایشان بهتر و بیشتر از همه می توانند و باید تمام سعی و تلاش شان را در جهت عینیت بخشیدن به برنامه هایشان به کار گیرند.
شک نیست که هم طوفان تحریم و تورم و هم رنج هایی که دولت پس از برجام می کشند، آستین همت جناب وزیر را خواهند گرفت اما اعتماد و احترام ویژه فرهنگیان به او که برآمده از قشر دانشگاهیان و با تحصیلات علوم پایه است، اسباب دلگرمی اش خواهد شد. ضمن اینکه بسیاری از خصوصیات وزیرگمشده ی خویش (دکترنجفی)، را در وجود وی می جویند.
به اعتقاد آنها، این دکتر نجفی هست که در هیئت دکتر دانش آشیانی ظاهرشده است.
به هرحال، اولین گام جناب وزیر و در راستای دولت اعتدال،باید در معتدل نگاه داشتن حال و هوای وزارتخانه باشد و با در نظر گرفتن منافع معلمان، باید خط کشیهای حزبی را دور ریخته و وحدت و همکاری و ائتلاف را دست و پا کنند.
معلمان به تنگ آمده از بی عدالتی، نه به سیاست بازی در آموزش که به یک سیاست آموزشی استوار دل بسته اند تا گره از کار فرو بسته شان بگشاید.
این مهم خوشبختانه با نام و مرام قبلی ایشان نیز همخوانی دارد و به گفته خودشان؛ «باید در محیطهای تربیتی از سیاست بازی و سیاست زدگی پرهیز شود. از این منظر باید افرادی که نگران این مسئله هستند توجه داشته باشند که بنده بسیار در این زمینه حساس هستم و عملکردم نشان میدهد رویکرد جناحی در اداره مدارسم نداشتهام.»
حال باید نشت و منتظر ماند که عنایت و حمایت آقای دانش آشتیانی که با شعار نه اصلاح که تحول وارد شده اند، در آشتی دادن دوباره ی معلمان با دولت و تامین خواسته ها و مطالبات صنفی شان چه اندازه است؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید