چاپ کردن این صفحه

ابوالفضل هنانیان / دبیر منطقه 14 تهران

" معلمی " از زاویه ای دیگر !

نگاه به معلمی از زاوه و منظری دیگر  در جایی داستان های کوتاه و آموزنده را مطالعه می کردم و داستانی خواندم که باعث شد به فکر بروم و به زیبایی های شغلم فکر کنم و از کمبودها چشم بپوشم و به خود و شغلم و به داشته هایی که به واسطه شغلم به دست آورده ام افتخار کنم .
 
 و اما داستان :
روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند.
آن دو یک شبانه روز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید: نظرت در مورد مسافرت مان چه بود؟
پسر پاسخ داد:
عالی بود پدر! پدر پرسید آیا به زندگی آنها توجه کردی ؟ پسر پاسخ داد: بله پدر ! و پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟
پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت: فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهار تا. ما در حیاط مان یک فواره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد.
ما در حیاط مان فانوس های تزیینی داریم و آنها ستارگان را دارند.
 
حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آنها بی انتهاست !
 
با شنیدن حرف های پسر، زبان مرد بند آمده بود. بعد پسر بچه اضافه کرد : متشکرم پدر، تو به من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم.
 
آری !
اگر ما هم مانند آن پسر بچه به شغل مان نگاه کنیم می بینیم آنچه ما از این شغل دستمزد و مزایا می گیریم هیچ شغلی قابل مقایسه با ما نیست و نمی تواند چنین مزایایی را نه در این دنیای مادی و نه در آخرت به دست آورد  .
به عنوان نمونه ، اگر یک بازنشسته فرهنگی ماه عسل زحمات سی ساله خود را بررسی کند می بیند بیش از هزاران مغز را پرورش داده که این هزاران مغز نیز از آموزه هایشان شاید هزاران مغز دیگر را پرورش داده باشند و یا بدهند و به صورت یک زنجیره تصاعدی این راه ادامه داشته باشد و همیشه سازه های ما در حال رشد و نوآوری هستند که به نوعی ما در آن سهیم هستیم و از افتخارات و از نتایج آن بهره می بریم  .
بارها دیده ایم که چگونه بسیاری از نخبگان و یا مقام آوران و یا مسئولین رده بالای  حکومتی به عیادت معلمین خود رفته اند و یا از معلمین خود در افتخارات خود یاد کرده اند اما مشاغل دیگر ماه عسل شان یا پوسیده اند ویا مستهلک شده اند و یا خدمات شان فراموش می شوند و یا ما در شغل مان لبخندهای واقعی و بی ریا  و از صمیم قلب می بینیم و ابراز محبت های از دانش آموزان مان را در محیط آموزشی مان  مشاهده  و لمس می کنیم که این فضا در هیچ شغلی یافت نمی شود .
 وقتی در خیابان با دانش آموزان سال های قبلم برخورد می کنم و پیشرفت و افتخارات آنها را می شنوم و می بینم به خود می بالم و این لحظات را با پول و مادیات عوض نمی کنم .
 
در این شغل شاید هزاران برتری دیگری وجود داشته باشد که جای فکر و تامل دارد .
 
 بیاییم کمتر از شغل خود و یا حقوق مادی آن در رسانه ها گلایه و یا اعتراض کنیم .
 
اگر چه وضع مادی و معیشتی معلمان رضایت بخش نیست اما شان شغل مان را با " اظهار فقرهای مداوم و خسته کننده "  خدشه دار نکنیم .
نالیدن های پی در پی از معیشت و همه چیز معلم و معلمی را در معیشت خلاصه کردن و دیدن ، جفا در حق جایگاه معلمی و معلمان است .
 
اگر " معلمی "  را  صرفا برای درآمد زایی انتخاب کرده ایم شاید در انتخاب مان اشتباه کرده باشیم .
 
وظیفه تشکل های معلمی نیز یادآوری این مفاهیم به معلمان و « فرهنگ سازی » برای مدیریت مطالبات معلمان از مسیر صحیح است .

آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

سه شنبه, 04 آبان 1394 13:49 خوانده شده: 2547 دفعه

در همین زمینه بخوانید: