چاپ کردن این صفحه

آیا « زمان » آن فرا نرسیده که فرد ایرانی پاسخی عقل نگرانه بر این همه « تناقض اندیشی » و « انبوه تناقض های رفتاری » خویش داشته باشد ؟

فلسفه و میراث " هالووین " و ایرانیان همیشه بر باد رفته !

علی پورسلیمان/ روزنامه نگار و مدیر صدای معلم

دیدگاه و انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد فلسفه و میراث هالووین و ایرانیان همیشه بر باد رفته و بی هویت

« گفت آن را جمله می‌گفتند خوش

مر مرا هم ذوق آمد گفتنش

مر مرا تقلیدشان بر باد داد

که دو صد لعنت بر آن تقلید باد »

مولانا

***

فلسفه ی مراسمی مانند « هالووین » چیست و قرار است چه پیامی برای جامعه و جهان داشته باشد ؟

دمیدن این همه هیجان و ترس در زندگی انسان قرن بیست و یکمی که به شدت از « تنهایی » رنج می برد ، از هم نوعان خویش فرسوده و ناامید شده و برای پر کردن خلاء « تنهایی مزمن » خود به ارتباط با « حیوانات » که قدرت تفکر ندارند ، چنگ انداخته تا چه حد می تواند به حل مساله نهایی کمک کند ؟

دیدگاه و انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد فلسفه و میراث هالووین و ایرانیان همیشه بر باد رفته و بی هویت

دوستی در آمریکا دارم که تجارب خود را برای من می فرستد .

حال برگردیم به ایران .

خیبری می گوید : در این جا برخی اوقات ، زندگی برای بسیاری از مردم یکنواخت و کسل کننده است . چون این جا « قانون » حکمفرماست و مردم به حقوق یکدیگر احترام می گذارند و فردی بی جهت برای دیگران مزاحمت ایجاد نمی کند ؛ جامعه در مجموع در « آرامش » به سر می برد .

برخی اوقات خود این آرامش روزمره شده و به قول معروف دل مردم را می زند و آنان را خسته می کند .

دیدگاه و انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد فلسفه و میراث هالووین و ایرانیان همیشه بر باد رفته و بی هویت

جامعه برای کسب « تنوع » دنبال « هیجان » می گردد تا بتواند نیازهای روانی و روحی خویش را کاملا تامین کند و به این بهانه بتوانند با یکدیگر ارتباطی « متفاوت » پیدا کنند و به این جهت است که این گونه مراسم در این جوامع محبوب است و مردم از آن استقبال می کنند .

اما پرسش « مهم » این است که نسبت به این گونه مراسم با جامعه ی ایرانی چیست ؟

جامعه ای که در آن مانند جوامع غربی ؛ « قانون » در روابط و مناسبات اجتماعی چندان موضوعیتی نداشته و معمولا مردم حقوق شهروندی و اجتماعی همدیگر را به رسمیت نمی شناسند و به راحتی آن را با توجیهات و بهانه های مختلف زیر پا می گذارند و به قول معروف هنوز در « همان توحش ابتدایی » به سر می برند ؛ برپایی خرافات غربی مانند « هالووین » چه مشکلی از این جامعه می تواند بگشاید ؟

جامعه ای که آمارهای رسمی از شیوع اختلالات روانی تا میزان 30 درصد و آمارهای غیررسمی بسیار بالاتر را اعلام می کنند ؛ تزریق ترس و هیجان به چنین جامعه ای که از زمان بیدار شدن تا زمان خوابیدن دائما در ترس و اضطراب و هیجان های خود ساخته و دولت ساخته به سر می برد و از آینده ناامید است ؛ آیا اساسا با « منطق و عقل » سازگاری دارد ؟

دیدگاه و انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد فلسفه و میراث هالووین و ایرانیان همیشه بر باد رفته و بی هویت

شبکه « پاک کن مدیا » می نویسد :

« رواج جشن هالووین در ایران، به‌ ویژه در میان نوجوانان و جوانان، نشانه‌ای از دگرگونی‌ عمیق در نظام فرهنگی و آموزشی ایران است؛ نظامی که در آموزش هویت ایرانی و تقویت جشن‌های بومی دچار کاستی شده است .

وقتی برای ثبت رویدادهای فرهنگی در تقویم مقاومت می‌شود، موسیقی و سازهایش محدود و ممنوع می‌شود، رویدادهای ملی و جشن های ایرانی از برنامه‌ی آموزش و پرورش حذف یا کم ‌رنگ می‌شوند و نگاه ایدئولوژیک جای آن را می‌گیرد، بروز و ظهور جشن هالووین و جشن هایی از این دست دور از انتظار نیست .

شوربختانه در مدارس و رسانه‌های رسمی، آموزش هویت فرهنگی اغلب به شعار تقلیل یافته و عموما جشن و شادی جمعی از میان رفته است. در ایران امروز غیبت برنامه‌ریزی فرهنگی خلاق و روزآمد که بتواند ریشه‌های فرهنگ ایرانی را در قالب‌های نو بازآفرینی کند، کاملا مشهود است.

 وقتی جوان ایرانی نمی‌تواند «مهرگان» یا «یلدا» را تجربه کند، به سمت جشن‌های پرزرق‌ و برق جهانی خواهد رفت. بازتعریف جشن‌های ایرانی با زبان امروز و پیوندشان با هنر و موسیقی و آموزش  می تواند فرهنگ فراموش شده ایران زمین را دوباره زنده کنیم » .

این که نظام آموزشی ایران در هویت سازی برای جوان ایرانی دچار کژی کارکرد و رویکرد شده و برنامه ای برای بازسازی و احیای آن ندارد ؛ تردیدی نیست .

دیدگاه و انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد فلسفه و میراث هالووین و ایرانیان همیشه بر باد رفته و بی هویت

این که برخی و شاید بسیاری از برنامه ریزان و سیاست گزاران هنوز « هویت ایرانی » را نمی شناسند و با تاریخ و هنر ایرانی بیگانه اند اما آرزوها و رویاهای بزرگ در سر دارند که جامعه را در عمل و از هر سو به « بن بست » رسانده هم تردیدی نیست .

اما پرسش راهبردی آن است که نقش خود مردم و کارکرد آنان در این بحران هویت چه بوده است ؟

آیا می توان همه قصورات و بدبختی ها را به « بالا » و « دیگران » فرافکنی کرد ؟

 آیا سایر رویدادهای فرهنگی و تاریخی که در تقویم رسمی ثبت شده است ؛ از سوی جامعه و روشنفکران به آن توجه کافی می شود ؟

 فی المثل ؛

آیا واقعا نوروز ، نوروز است ؟ و با آمدن آن افراد به دنبال تحول و نیک بودن در سه بعد « اندیشه ، گفتار و کردار » خود هستند ؟

دیدگاه و انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد فلسفه و میراث هالووین و ایرانیان همیشه بر باد رفته و بی هویت

نتیجه ی واقعی تعطیلات طویل المدت « عید نوروز » جز جدال خونین در جاده ها و شکستن رکورد کشته ها و مصدومین و مجروحان ؛ آیا چیز دیگری بوده است ؟

 آیا چهارشنبه سوری با فلسفه ی آن چقدر هماهنگی دارد ؟ جز ایجاد رعب و وحشت و دامن زدن به تنفر از یکدیگر ؟

ره آورد روز « سیزده به در » جز تخریب و انهدام طبیعت برای ایران چه بوده است ؟

دیدگاه و انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد فلسفه و میراث هالووین و ایرانیان همیشه بر باد رفته و بی هویت

آیا این جشن ها توسط  خودایرانی ها و بدون دخالت بیگانگان ؛ « لوث و بی محتوا » نشده است ؟

این نکته را نباید از نظر دور داشت که بر اساس شواهد و مستندات تاریخی ؛ « بیگانه پرستی » و « تقلید کورکورانه » ریشه ای طولانی و عمیق در فرهنگ ایرانی ها دارد .

برای من همیشه جای سوال و ابهام است که چرا ایرانی ها از عادت های خوب غربی ها و ممالک توسعه یافته در ارزش هایی مانند « قانون گرایی و احترام به ارزش ها و قراردادهای اجتماعی » همواره « عقب » هستند و برخی اوقات آن را ناشنیده و نادیده می نگرند اما در برقراری ارتباط و تقلید با چیزی که اصلا تناسبی با فرهنگ و تاریخ و مهم تر از همه « شرایط اجتماعی » آنان ندارد ؛ تا این اندازه «پیش قدم و پیرو »هستند .

آیا « زمان » آن فرا نرسیده که فرد ایرانی پاسخی عقل نگرانه برای این همه « تناقض اندیشی » و « انبوه تناقض های رفتاری » خویش داشته باشد .

سه شنبه, 13 آبان 1404 15:37 خوانده شده: 50 دفعه

در همین زمینه بخوانید: