هر سال با اعلام نتایج اولیه کنکور ، عرصه عمومی مملو از مطالبی می شود که از فقدان عدالت آموزشی در ایران خبر میدهند. عمده رتبههای بالای کنکور از مناطق برخوردارتر و مدارس استعداد های درخشان ، غیردولتی و نمونه دولتی هستند و هر سال از تعداد دانشآموزان مدارس عادی دولتی و مناطق محرومتر در میان رتبههای برتر کاسته میشود .
نتایج کنکور را میتوان آیینه تمام نمای آموزش و پرورش ایران دانست . در شرایطی که دکتر پزشکیان رئیسجمهور در طول یک سال گذشته بیشترین تاکید را بر عدالت آموزشی و ساخت مدارس داشته است پرداختن به عدالت آموزشی و کنکور امری مهم و ضروری است .
در میان آزمونهایی که در عرصه آموزش و پرورش وجود دارند سه مورد از جهت علمی قابل استناد است :
اول آزمون های تیمز و پرلز است که که در سطح جهانی و در دوره ابتدایی انجام می شود . دوم آزمون های امتحانات نهایی سال دوازدهم است که به دلیل یکپاچگی و نحوه تصحیح در سراسر کشور قابل استناد است و نتایج آن پایین بودن میانگین نمرات دانش آموزان را نشان میدهد . کنکور نیز سومین آزمون قابل استناد به حساب میآید که به صورت سراسری و گسترده برگزار میشود .
کنکور توانسته است یک صنعت را نیز در کنار خود به وجود آورد و هزاران موسسه آموزش علمی و کنکور و صدها انتشارات مربوط به کتاب های کنکور و کمک آموزشی برپایه خدمات دهی به کنکور تاسیس شدهاند .
برخی از موسسات فوق در حال حاضر از پرسود ترین موسسات اقتصادی محسوب میشوند و در سیاست گذاریهای آموزشی دخالت میکنند .
عمده سیاست گذاریها در زمینه کنکور نیز معطوف به تغییر نحوه محاسبه رتبهها است . بر اساس آخرین تغییرات ؛ نتایج امتحانات نهایی تاثیر 60 در صدی در نتایج کنکور دارند. هدف این تصمیم کاهش میزان تاثیرگذاری امتحان کنکور است در حالی که مصوبه فوق تاثیر چندانی بر عادلانه تر شدن و منصفانه تر شدن کنکور نخواهد داشت ؛ زیرا همان افرادی که امکانات بیشتری در زمینه کنکور دارند در زمینه امتحانات نهایی هم برخوردارترند .
تغییر نگرش به آموزش و پرورش را باید یکی از مهم ترین مسائلی دانست که موجب پدیداری وضعیت فعلی شده است . بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ؛ تامین آموزش و پرورش رایگان وظیفه دولت است ( اصل 3) ، یک حق برای ملت محسوب میشود ( اصل سی ام) و از بنیانهای نظام اقتصادی کشور به حساب میآید( اصل43) .
برخلاف اصول فوق ؛ روند آموزش و پرورش به سمت غیر منصفانه و غیر عادلانهتر شدن حرکت میکند. آمارهای بالای بازماندگان از تحصیل و تارکین تحصیل از نمونه های بارز غیر منصفانه بودن است که به دلیل سیاست گذاری غلط و بی توجهی به عدالت آموزشی ایجاد شدهاند .
بخشی از مشکل به کاهش سهم آموزش و پرورش از بودجه کل کشور برمیگردد . در سال 1404 سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی 7.24. است که نسبت به سال های گذشته کاهش داشته است . این بودجه کفاف برنامه های عدالت آموزشی را نمیدهد و عملا بخش عمده ی آن صرف حقوق معلمان و پرسنل میشود. این بودجه نشان میدهد که آموزش و پرورش از اهمیت چندانی در سیاست گذاری عمومی برخوردار نیست .
این تغییر نگرش نیز با تشکیل قرارگاه ،ستاد و اداره کل قابل رفع نخواهد بود .
نوع نگرش به آموزش و پرورش موجب طبقاتی شدن عرصه تعلیم و تربیت شده است . تنوع مدارس نشانه بارز طبقاتی شدن محسوب میشود. در حال حاضر 24 نوع مدرسه در نظام آموزش و پرورش وجود دارند که عبارتند از : نوع نگرش به آموزش به آموزش و پرورش موجب شکلگیری نگاهی به آموزش و پرورش شده است که از نتایج آن طبقاتی شدن و غیر منصفانه شدن آموزش است .
عادی دولتی ، شبانه روزی ، هیات امنایی ، عشایری ، نمونه دولتی ، شاهد ، ایثارگران ، قرآنی ، غیردولتی ، هوشمند ، تیزهوشان ، آموزش از راه دور ،مدارس وابسته به دستگاه ها ، ورزش ، استثنایی ، مجتمع های آموزشی و پرورشی ، مدارس ایرانی خارج از کشور ، بزرگسالان ، ماندگار ، دبیرستان های کارودانش ، رشته بهیاری ، نمونه مردمی ، تعاونی ، اقلیت ها ( مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی ، گونه شناسی مدارس در نظام آموزش و پرورش با تاکید بر تحلیل اجتماعی پیامدهای اجتماعی آن ، مورخ 11 / 12 / 1395 ، شماره مسلسل 15316)
مدارس غیردولتی ، آموزش از راه دور و تعاونی دارای مالکیت غیردولتی هستند . کلیه مدارس غیردولتی ، مدارس هیات امنایی ، نمونه دولتی و بزرگسالان به صورت قانونی شهریه دریافت می نمایند . مدارس دولتی به دلیل عدم حمایت دولت و عدم دریافت سرانه و کمک از دولت مجبور به دریافت کمک از اولیای دانش آموزان هستند. مدارس غیردولتی با دریافت شهریه فعالیت میکنند و امکان دسترسی همگانی برای عموم ندارند . مدارس شاهد و ایثارگران برای فرزندان شهدا و ایثارگران و افراد خاصی هستند که امتیازات مدارس فوق را داشته باشند .
نوع فعالیت مدارس تیزهوشان نیز مورد انتقاد قاطبه کارشناسان تعلیم و تربیت است . تنوع مدارس به خوبی نوع نگرش به آموزش و پرورش را نشان می دهد .
از آموزش و پرورشی که به دسته بندی دانش آموزان میپردازد ،بدون اینکه برنامه ای برای ایجاد فرصت برابر برای دانشآموزان مدارس عادی و مناطق حاشیهای و محروم داشته باشد انتظاری نباید داشت .
جان رالز (1921 – 2002) فیلسوف آمریکایی که به عدالت پرداخته است « انصاف » را تبلور عدالت میداند و برابریهای اجتماعی و اقتصادی را به دو شرط قابل قبول میداند:
۱ ) باید مختص به مناصب و مقامهایی باشند که تحت شرایط برابری منصفانه فرصتها ، باب آنها به روی همگان گشودهاست. ۲) این نابرابریها بابد بیشترین سود را برای محرومترین اعضای جامعه داشته باشند .
این دو اصل سنجههای مناسبی برای سنجش عدالت در آموزش و پرورش هستند. بر اساس اصول یاد شده ؛ نابرابری های آموزش و پرورش به شرطی قابل قبول است که ورود به مدارس مختلف ،تحت شرایط برابری منصفانه به روی همگان گشوده باشد و این نابرابری ها بیشترین سود را برای محروم ترین اعضای جامعه داشته باشد .
در ایران نه تنها باب مدارس مختلف به روی همگان گشوده نیست که نابرابری در بین مدارس سودی برای محرومین و دانشآموزان مناطق حاشیهای و محروم ندارد.
نوع نگرش به آموزش به آموزش و پرورش موجب شکلگیری نگاهی به آموزش و پرورش شده است که از نتایج آن طبقاتی شدن و غیر منصفانه شدن آموزش است .
نتایج این نوع سیاست گذاریها در عرصه کنکور خود را نشان میدهد. از جمله تبلورهای بی عدالتی آموزشی نیز تنوع مدارس است. این که تنوع مدارس سودی برای محرومین ندارد بر غیر منصفانه شدن آموزش و پرورش میافزاید.
بدین ترتیب در یک آموزش و پرورش غیرمنصفانه نتایج فعلی کنکور امری طبیعی محسوب میشود که با تاثیر یا عدم تاثیر نتایج امتحانات نهایی تغییری نمییابد .
از کوزه آموزش و پرورش غیرمنصفانه و غیر عادلانه همین کنکور بیرون میآید که هست .
تلاش برای منصفانه ترشدن و رسیدگی بیشتر و واقعیتر به کیفیت آموزشی و عدالت آموزشی برای همه دانش آموزان به ویژه در مناطق حاشیه ای و محروم گام اول عدالت آموزشی و اصلاح شرایط کنکور است .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید