چاپ کردن این صفحه

به جایِ این نمایش‌هایِ زودگذر، به فکرِ زیرساخت‌ها باشید

وزیران و مقاماتی از جنس نمایش و خلق صحنه‌های " ماندگار " !

طهماسب کاوسی

انتقاد از پوپولیسم و نمایش وزیر آموزش و پرورش در آجرچینی در صدای معلم

وزیری بود که نه در بندِ وزارت، بلکه اسیرِ نمایش بود. هر بامداد، نقشی نو می‌آفرید تا نامش ورد زبان‌ها شود و تصویرش، دستاویزی برای لایک‌های مجازی. روزی جامه‌ی رفتگران می‌پوشید و خیابان‌ها را جولانگاه خود می‌ساخت، روزی دیگر، قامتِ آتش‌نشانان را بر نردبان‌های بلند به نمایش می‌گذاشت و گاه نیز با ردای بنایی، خود را در کسوتِ سازندگان نشان می‌داد. او دریافت که برایِ آبادانیِ حقیقیِ کشور، باید از پایه‌ها و زیرساخت‌ها آغاز کرد، نه از کارهایِ نمایشی و سطحی.

این بار، خبرِ عزیمتِ جناب وزیر به دیاری محروم، دهان به دهان می‌گشت؛ سفری برای همّت در ساخت مدرسه‌ای نوساز. دوربین‌ها و خبرنگاران، چون سپاهی بی‌قرار، در پیِ او روان بودند. وزیر، با لبخندی تصنعی که گویی ماسکی بر چهره‌اش بود، بیل را در دست گرفت و چند بیل خاک را با ژستی نمایشی جا به جا کرد. سپس، آجری را با وسواسی تصنعی برداشت و بر آجرِ دیگر نهاد. صدای شاترِ دوربین‌ها، چون رگبارِ گلوله، فضا را پر کرد و فیلم برداران، این صحنه‌های «ماندگار» را با ولعی سیری‌ ناپذیر ثبت می‌کردند.

در میانِ این هیاهو، پیرمردی با چهره‌ای آفتاب‌سوخته و چشمانی نافذ، چون عقابی تیزبین، وزیر را زیر نظر داشت. نه از این نمایش‌ها به وجد آمده بود و نه قصدِ تشویق داشت. او، معلمِ بازنشسته‌ای بود که سال‌ها عمرِ خود را وقفِ تعلیم و تربیتِ فرزندانِ این خاک کرده بود؛ گنجینه‌ای از تجربه و دانایی.

انتقاد از پوپولیسم و نمایش وزیر آموزش و پرورش در آجرچینی در صدای معلم

( سیدمحمد بطحایی ؛ وزیر پیشین آموزش و پرورش )

 

هنگامی که وزیر از نمایشِ خود فارغ شد و با تبختری خاص به سوی جمعیت آمد ؛ پیرمرد، بی‌آنکه هراسی به دل راه دهد، پیش رفت و با صدایی آرام اما رسا که در سکوتِ تصنعیِ حاضران پیچید، گفت: «جناب وزیر، دست مریزاد! اما این چند آجر، مرهمی بر زخم‌های کهنه‌ی ما نیست.

دردِ ما، نه کمبودِ آجر و سیمان، که فقدانِ معلمِ دلسوز، کتاب‌های مناسب و نظامِ آموزشیِ کارآمد است. مشکلِ ما، دانش‌آموزانی است که انگیزه‌شان را در لابه‌لای بی‌توجهی‌ها گم کرده‌اند و مدارسی که چون خانه‌های ارواح، فرسوده‌اند.»

وزیر که انتظارِ چنین برخوردی را نداشت، لحظه‌ای دچارِ تزلزل شد. اما غرورِ کاذبش، او را از پذیرشِ حقیقت بازداشت و با لحنی متکبرانه پاسخ داد: «این اقدامات، گامی کوچک در مسیرِ آبادانیِ کشور است. ما باید از کارهای کوچک آغاز کنیم تا به اهدافِ بزرگ دست یابیم.»

انتقاد از پوپولیسم و نمایش وزیر آموزش و پرورش در آجرچینی در صدای معلم

( علیرضا زاکانی - شهردار تهران )

 

پیرمرد، با لبخندی تلخ که حاکی از دردی عمیق بود، گفت: «جناب وزیر، به جایِ این نمایش‌هایِ زودگذر، به فکرِ زیرساخت‌ها باشید. به یادِ معلمانی باشید که با دستمزدهای ناچیز، چرخِ زندگی را به سختی می‌چرخانند.

به خاطرِ دانش‌آموزانی باشید که در کلاس‌هایِ درسِ شلوغ و فرسوده، نه درس، که رنج می‌آموزند. این چند آجر، نه مشکلی را حل می‌کند، بلکه تنها برایِ شما، تبلیغی ارزان است.»

وزیر که دیگر تابِ شنیدنِ این سخنانِ گزنده را نداشت، با بی‌اعتنایی روی برگرداند و به سویِ خودرویِ لوکسِ خود رفت. اما سخنانِ پیرمرد، چون پتکی سنگین بر سرش فرود آمد و در اعماقِ وجودش رسوخ کرد. او می‌دانست که پیرمرد، حقیقت را بر زبان آورده است.

انتقاد از پوپولیسم و نمایش وزیر آموزش و پرورش در آجرچینی در صدای معلم

او می‌دانست که این نمایش‌ها، نقابی فریبنده بر چهره‌یِ ناکارآمدی است و هیچ دردی را دوا نمی‌کند.

از آن روز به بعد، در رفتارِ وزیر، تغییری محسوس پدید آمد. او کمتر به دنبالِ جلبِ توجه بود و بیشتر به فکرِ انجامِ وظایفِ واقعی‌اش.

انتقاد از پوپولیسم و نمایش وزیر آموزش و پرورش در آجرچینی در صدای معلم

او فهمید که مردم، تشنه‌یِ خدمتِ صادقانه هستند، نه نمایش‌هایِ ریاکارانه. او دریافت که برایِ آبادانیِ حقیقیِ کشور، باید از پایه‌ها و زیرساخت‌ها آغاز کرد، نه از کارهایِ نمایشی و سطحی.

این داستانِ کوتاه، بر اهمیتِ تمرکز بر مسائلِ اصلی و زیربنایی در مقابلِ نمایش‌هایِ سطحی و تبلیغاتی تأکید دارد و همچنین، به نقشِ روشنگرانه و انتقادیِ مردم در برابرِ مسئولین اشاره می‌کند؛ نقشی که می‌تواند مسیرِ جامعه را به سویِ تعالی و پیشرفت هدایت کند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

انتقاد از پوپولیسم و نمایش وزیر آموزش و پرورش در آجرچینی در صدای معلم

یکشنبه, 08 دی 1403 21:52 خوانده شده: 531 دفعه

در همین زمینه بخوانید: