آمار منتشرشده از سوی سازمان سنجش دربارهی نتایج کنکور در سالهای اخیر، نشان میدهد عملکرد داوطلبان در زبان فارسی نهتنها بهبودی نداشته، بلکه تعداد افراد دارای عملکرد صفر یا منفی در این درس، افزایش یافته است.»
(پایگاه خبری انتخاب، ۴ دی)
در گذرگاههای عمومی سطح متوسط به بالای تهران، فراوان والدینی را دیدهام که به زبان انگلیسی با فرزندانشان محاوره و گفتوگو میکنند. قاعدتاً این اصرار برای آن است که فرزندان، زبان دوم را موازی زبان مادری مسلّط شوند و از موقعیتهای کمکآموزشی، ولو در کوی و بازار نیز این مهم فروگذاشته نشود؛ که محل اشکال نیست و بلکه پسندیده نیز مینماید. ین دو ادّعا باهم نمیخوانند؛ یک سو از لب بام تجدّد، به قیمت فروش رایگان ادبیات فاخر پارسی درافتیم؛ از دگر سو تا انتهای سنتهای متقدّم، پَسپَس دربغلتیم!
...اما اگر این توجهات همراه با بیتوجهی مفرط به زبان مادری باشد، دیگر نمیتوان اسمش را آموزش مؤثر دانست، بلکه نوعی ادا و اطوار کاریکاتوری تلقی میشود؛ هرچند غیرتعمٌدی باشد.
در سالیان اخیر، سطح و بنیهی کتب درسی مدرسهای در ادبیات فارسی، سخت فروکاسته شده است و این، ناشی از دو رویکرد است:
- یکی، درغلتیدن متون به سمت و سوی نگاه ایدئولوژیک و بعضاً سیاستزدگی؛ تا جایی که دست در متون نویسندگان بردهاند و حتی از فتوشاپ برای تغییر یک بنای باستانی مدد گرفتهاند.
دو دیگر عدم اقبال عامه در ذائقهی زبان فاخر و حتی زبان عادیِ ادبیات نوین.
این دو رویکرد، به عنوان چرخشی معیوب، یکدیگر را تشدید کردهاند. سَبُکگویی و سهلانگارانهنویسی و بیتوجهی به درایت و صحّت ادبی (چه گفتاری و چه نوشتاری) ذائقه و چشش نسل نو را به ادبیات فارسی (اعم از کهن و نوین) از صدر مصطبهی نفاست، به حضیضِ مرتبهی سهولت و گاه سخافت کشانده؛ تا بدانجا که فرزندان ما، تحت عنایات خاصهی والدین (!)، به زبان دوم و سوم شایقتر و ماهرترند تا زبان سرزمین مادری شان؛ ...و شوربختانه هر دو گروه را نیز باکی نیست!
استدلال عوامانهشان این است که زبان دوران ما، دیگر آن آب و تاب و نشیب و فرازِ سهلِ ممتنعِ سعدیِ جان و دیگر خانهای ادبیات سترگ فارسی را لازم ندارد و بل، تاب نمیآورَد! بسیار خوب! آیا شما به همین زبان خالی از سجع و صنعت امروزینِ ادب فارسی لااقل پای بندید؟! که نیستید!
وانگهی -اگر به قول کلیشههای امروز خودتان: قضاوتم نکنید!- چگونه است که باید هر سال تمام زوایای خفته و نیمخفتهی چهارشنبهسوری و مهرگان و سده و یلدا را از هزاران سال پیشتر پاس داشت و همهساله بر آن افزود؛ لیک محور وحدت سرزمینی و هویت ملّی و استواری فرهنگی خود، یعنی زبان پارسی را هر روز بی رمقتر نمود؟
آخر، این دو ادّعا باهم نمیخوانند؛ یک سو از لب بام تجدّد، به قیمت فروش رایگان ادبیات فاخر پارسی درافتیم؛ از دگر سو تا انتهای سنتهای متقدّم، پَسپَس دربغلتیم! راستی را... که این دو به هم نمیمانند و باهم نمیپایند.
روزنامه اطلاعات