چاپ کردن این صفحه

«سعادت و یا بدبختی هر ملتی را همین زنگِ مدارس و کیفیت آن رقم می زند!»

زنگ مدرسه و فتوای علما !

علی مرادی مراغه ای

فتوای علما در رابطه با زنگ مدرسه

مهرماه و زنگ مدارس برای همه ما خاطره ماندگاری است.

امروزه وقتی به زنگ مدارس نگاه می کنیم انواع و اقسامی دارد از شکل های سنتی و دستی گرفته تا انواع هوشمند آن: زنگ کارگاهی، زنگ بی سیم دایو، زنگ کوانتوم، الکتروپیک...اما شاید کمتر دانش آموزی امروزه بداند که یک صدسال پیش در این سرزمین، خود همین زنگِ مدرسه کفر شمرده می شد و حتی می توانست به تکفیر مدیر مدرسه و به قیمت جانش تمام گردد!

گاهی با خود می گویم این کشور و مردم از چه پیچ و خمهای دردناک و گذرگاه های پر هول و هراس و پرصعوبتی عبور کرده است؟!

میرزاحسن رشدیه پدرِ مدارس نوین که در این راه، انواع تهمت ها و آزارها را به جان خریده یکی از مشکلات اساسی اش، همین زنگ مدرسه اش بود . متشرعین بر علیه وی شایعاتی درست کردند که زنگ مدرسه وی مانند ناقوس کلیساست و در نتیجه، کسانی که فرزند خود را به مدرسه او ‌می فرستند کافرند. رشدیه برای آرام کردن اوضاع تصمیم گرفت دیگر از زنگ مدرسه استفاده نکند و به جای آن یکی از دانش ‌آموزان با صدای بلند شعر زیر را می خواند:

هر آنکه در پی علم و دانایی است/ بداند که وقت صف آرایی است

فتوای علما در رابطه با زنگ مدرسه

اما سالها بعد از رشدیه، مرحوم مجید تدین که یکی از قدیم ترین مدارس جدید را در حوالی 1300ش، در شهر اردبیل بنا نهاده بود مشکلاتش تمامی نداشت اما دو تا مشکل از همه اساسی تر بود که قشریون مذهبی آن دو را مخالف اسلام و ضاله می دانستند: یکی درس جغرافیا بود و دومی زنگ مدرسه!. زنگ مدرسه را تقليدى از كليساى مسيحيت قلمداد كرده و اين عمل را كار مسيحيان و ارامنه می دانستند .

مرحوم تدين می گويد برای این دو معضل راه حلی پیدا کردم ؛ بدين طريق كه به جاى زنگ مدرسه «يكى از شاگردان را كه صداى موزون و مليحى داشت انتخاب كرده مأمور نمودم كه در پايان درس در وسط حياط مدرسه بايستد و با آواز بلند آيۀ مباركۀ «إِنَّ اللّٰهَ وَ مَلاٰئِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ، يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً» را بخواند. اين كار جانشين زنگ شد و آغاز و پايان ساعتهاى درس اعلام گرديد...اما در مورد معضل درس جغرافيا نيز يكى از افراد مورد احترام مرحوم آقاميرزا على اكبر را، كه مرد روشن ‌بين و بي غرضى بود، نزد او فرستاديم .

او در ضمن صحبت هاى خود با ايشان، سوآلاتى را چنين مطرح كرد: كه اگر كسى بخواهد از اردبيل عازم زيارت كربلا شود ، آيا مى‌تواند در طول راه، اسامى روستاها و شهرهائى را كه از آن می گذرد ياد بگيرد؟ و رودها و كوهها و دره‌ ها را بشناسد؟ آقا نه‌ تنها اين سوآلات را ردّ نكرد بلكه به عنوان «معرفة الارض» آنها را لازم دانسته اين كار را ستود. ما از اين گفتار او استفاده كرده درس جغرافيا را، نه به نام جغرافيا، بلكه بعنوان معرفة الارض تدريس كرديم. النهايه مطالبى را كه در مقدمۀ اين درس در مورد كرويّت زمين و حركات آن بود به ظاهر حذف نموديم ولى به معلمين سپرديم كه آنها را به صورت قصّه و داستان، خارج از درس بشاگردان بگويند»(اردبیل در گذرگاه تاریخ...ج3ص ۲۰۸)

اما راه حلِ مرحوم یحیی دولت آبادی در مورد معضل زنگ مدرسه شنیدنی است .

عبدالله بهرامی در خاطرات خود می گوید :

«عده ای از آقایان معترض شده بودند که صدای زنگ که در مدارس معمول بود شبیه به زنگ کلیسای عیسویان بوده و استعمال آن حرام و مخالف قوانین شرع است و باید منسوخ گردد . اتفاقا در آن زمان حاجی میرزا یحیی دولت آبادی در وزارت فرهنگ انجام وظیفه می نمود ...برای حفظ حیثیت خود مجبور شده بود که فکرهای عجیب و غریب از خود اختراع کند. نواختن زنگ را موقوف و به جای آن یک قسم شیپوری تجویز کرده بود که مانند بوق حمام های قدیم صدا می کرد» (خاطرات عبدلله بهرامی...ص16) اما مشکل در این بود که هر وقت که این بوق به صدا درمی آمد چون شبیه بوق گرمابه های قدیمی بود در نتیجه،به محض دمیدن بوق، تمام سگهای محله یک مرتبه شروع می کردند به زوزه کشیدن و اهل محله برای تماشا، دور مدرسه جمع می شدند و قشقرقی به پا می شد که پس از مدتی مجبور شدند زدن بوق را تعطیل کنند!

اما پر واضح است که سعادت و یا بدبختی هر ملتی را همین زنگِ مدارس و کیفیت آن رقم می زند!

فتوای علما در رابطه با زنگ مدرسه

کانال تاریخ تحلیلی ایران


فتوای علما در رابطه با زنگ مدرسه

یکشنبه, 03 مهر 1400 21:06 خوانده شده: 972 دفعه

در همین زمینه بخوانید: