" یگانه راه مبارزه با طاعون، شرافت است.
آلبر کامو "
بیش از یک هفته است که پس از رسانه ای شدن ورود ویروس کرونا به ایران این موضوع به بحث روز کشور و البته نگرانی غالب جامعه تبدیل شده است .
البته ورود این ویروس های " ناخوانده " به کشور ما سوژه جدیدی نیست .
قبلا هم مواردی مانند شیوع انواع آنفلونزا ، تب کریمه کنگو ، سارس و... مطرح بوده است اما این بار " کرونا " افکار عمومی را به شدت مشغول و درگیر خود کرده است .
گفته می شود میزان مرگ و میر در اثر ابتلا به ویروس کرونا حدود 3 درصد است اما در مورد ویروس " ابولا " که خاستگاه آن آفریقای مرکزی است بین 50 تا 90 درصد است .
با این حال ترس و نگرانی ناشی از ویروس کرونا بیش از حد معمول در جامعه قابل رویت است .
از جنبه ی طنز قضیه که بگذریم ؛ متخصصان مهم ترین ویژگی ویروس کرونا را در انتقال بسیار سریع آن ذکر می کنند . شاید این خصیصه ای مشترک میان این ویروس و نیز صفت عمومی جامعه ایرانی در مفهوم " شتاب " باشد .
از دوستی پرسیدم ، سالانه در همین تهران بزرگ هزاران نفر بر اثر آلودگی هوا جان خود را دست می دهند ، هزاران نفر در اثر تصادفات جاده ای می میرند اما چرا کسی و یا رسانه ای این قدر حساس نمی شود ؟
مرگ ، مرگ است و همه این فاکتورها البته قابل کنترل هستند .
پاسخی که ایشان داد برای من قابل تامل و البته عجیب بود .
" مردم جان دادن آدم ها روی تخت بیمارستان را با چشم می بینند اما در سایر موارد چنین مشهود و ملموس نیست " .
البته ذکر این نکته مهم و راهبردی است که برخورد حاکمیت با " کرونا " همچون بسیاری از مسائل دیگر آمیزه ای از " پنهان کاری و نگاه سیاست زده " بود .
با آن برخی منابع خبر می دهند که ویروس کرونا بیش از یک ماه است که وارد کشور شده اما پنهان کاری مسئولین و ترس حاکمیت از کاهش مشارکت مردم در " مناسک سیاسی " موجب شد تا در این مورد " پنهان کاری مزمن " صورت گیرد . بیان این مسائل نه از باب مشکل تراشی و یا ترویج روحیه ناامیدی و سرگردانی است بلکه توجه و هشدار به همه جامعه و جامعه بزرگ آموزش و پرورش است که نگاهی واقع بینانه و مطالبه گرانه نسبت به این مسائل داشته و آن را به ورطه روزمرزگی و عادی سازی نسپارند .
هر چند نتیجه چنین سیاستی برای حاکمیت معکوس بود اما نتیجه آن بی اعتمادی بیشتر جامعه به ساز وکارهای رسمی و از بین ته مانده سرمایه اجتماعی در جامعه ایرانی بود .
هیچ گاه نباید فراموش کرد که بی اعتمادی در جامعه و فروپاشی اجتماعی و اخلاقی در آن به مراتب سهمگین تر ، ویران گر تر و مرگ بار تر از انواع ویروس ها و بیماری ها است چرا که بازسازی اعتماد عمومی و مشارکت اجتماعی بر خلاف تصورات ظاهر بینانه و غیرعلمی به این سادگی نیست و بسیار زمان و هزینه می برد .
تاکنون صاحب نظران ، کارشناسان و نویسندگان فراوانی در مورد این بیماری نوشته اند اما مطابق معمول حوزه عمومی آموزش و ارکان آن یعنی دانش آموز ، معلم و اولیا علی رغم کثرت آن در این زمینه واقعا " فقیر "است .
فراستخواه در گفت و گوی اخیر خویش با صدای معلم می گوید : ( این جا )
ما با تعطیل کردن خودمان را راحت می کنیم . اگر سیستم های کلان مدیریتی ما درست و مبتنی بر عقلانیت و نظام شایستگی بود این مشکلات برای ما به وجود نمی آید . نه کرونا ما را این قدر کرخت می کند و نه به خاطر این بیماری و سایر موارد مشابه مجبور می شدیم مدارس را ببندیم و اگر رسانه های آزاد و حوزه عمومی نقد و مطالبه بود مدارس ما به این مقدار از بی اختیار بودن و آموزش وپرورش به این مقدار بی قدرتی دچار نمی شد.
مشکل آموزش و پرورش و مدارس در ایران امروز این است که حوزه ای عمومی برای مطالبات ندارند و فشار به حاکمان نمی توانند وارد بکنند و جنبش اجتماعی نمی توانند راه بیندازند. "
صدایی که در این مدت از جامعه آموزش و پرورش و اضلاع درگیر آن برخاست بر یک محور غلبه داشت :
" تعطیلی مدارس " .
شیوع چنین ویروس هایی بحران ناکارآمدی را حداقل در نظام آموزشی به وضوح عیان می سازد .
در این مدت بسیاری از کانال ها و گروه ها در شبکه های اجتماعی و مجازی و با برگزاری انواع نظرسنجی ها و... دست به دست هم دادند تا از موضعی دلسوزانه و مشفقانه این فرضیه را اثبات کنند که بهترین ، منطقی ترین و عاقلانه ترین راه در شرایط فعلی " تعطیلی مدارس " است غافل از آن که مدارس و نظام آموزشی در حالت معمولی و غیربحرانی خود نیز در " تعطیلی پنهان " به سر می برند و از آموزش و کارکردهای آن ، مناسکی بیش بر جای نمانده است .
در این اوضاع کم تر کسی به بهداشت مدارس به عنوان یکی از مهارت های مهم زندگی پرداخت که چرا واحدهای آموزشی فقدان متولی بهداشت حداقل در درون خود هستند و چه کسی باید در این موارد پاسخ گو باشد ؟
کسی به این پرسش پاسخ نمی دهد که برون داد و بازده حدود 100 هزار مربی تربیتی و نهاد امور تربیتی در مدارس چیست ؟
آیا در مدارس و در شرایط بحران کمبود نیروی انسانی به مربی بهداشت نیاز داریم و یا مربی تربیتی که کارکرد آن در شرایط فعلی قابل توجیه و یا پذیرش نیست .
کسی نپرسید که چرا معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش با آب و تاب باید خبر از ایجاد رشته جدید « کارشناسی برنامه ریزی امور تربیتی » در دانشگاه فرهنگیان بدهد اما رشته ی مراقب سلامت باید از طریق آزمون استخدامی پذیرش داشته باشد ؟ ( این جا )
بسیاری از مدارس ما در حوزه بهداشت فردی و آموزش آن فقیر هستند .
بسیاری از مدارس حتی صابون و مایع دستشویی ندارند و یا کادر مدرسه اهمیتی به آن نمی دهند . فراموش می کنند که فرهنگ غالب در ژاپن روحیه سخت کوشی ، نظم و احترام به قانون ، مسئولیت پذیری ، تعهد شغلی و فرهنگ شهروندی و مهم تر از آن فرهنگ عذرخواهی در برابر اشتباهات و تشکر واقعی و نه متظاهرانه و منفعت طلبانه از دیگران است .
سرویس های بهدشتی مناسب نیست و رسیدگی نمی شود .
حاجی میرزایی با بیان اینکه در هیئت دولت گزارشی دادم و تصویب شد تا اعتباری در اختیار آموزش و پرورش قرار بگیرد، اظهار کرد: برای تجهیز مدارس به امکانات بهداشتی مورد نیازشان از طریق سرانه بهداشتی هر دانشآموز تامین میشود و در مورد تعطیلی هم مردم مطمئن باشندکه ما متناسب با سیاستهایی که وزارت بهداشت اعلام کند، هر زمانی احساس کند جایی برای سلامت افراد خطرناک است، قطعا سلامت بچهها برای ما از هر چیزی مهمتر است. آموزش مهم است اما سلامتشان مهمتر است.
وزیرآموزش و پرورش در پاسخ به این سوال که"در تهران و شهرهای بزرگ شاید والدین از پس تامین امکانات اولیه مراقبتی و بهداشتی راحتتر برآیند تا مناطق کمتر برخوردار، به صورت خاص برای آن مناطق هم فکری کردهاید؟" تصریح کرد: قطعا اولویت به سمت مناطق کمتربرخوردار میرود اما تجهیز مدارس به وسایل ضدعفونی و شستشوی دستها در دستور کارما هست و هر جایی که لازم باشد آن را تامین میکنیم.
حاجی میرزایی در پایان گفت: همه این موارد سه روز پیش به مدارس ابلاغ شده و مدیران را موظف کردهایم در این جهت کار کنند و خودمان هم به صورت تصادفی افرادی را برای بازرسی و نظارت میفرستیم .مردم بدانند که سلامت فرزندان آنها مثل سلامت فرزندان خود ما است و هر زمانی که لازم باشد تعطیلی را هم انجام خواهیم داد. "
پرسش این است ؛ آیا حساسیتی که فرضا شهرداری در پارک های عمومی و در مورد بهداشت سرویس های بهداشتی و پر کردن ظرف مایع دستشویی دارد همان اهتمام ، پی گیری و دقت از سوی وزارت آموزش و پرورش و مناطق و نواحی صورت می گیرد ؟
وزیر آموزش و پرورش شفاف پاسخ دهد که سرانه بهداشتی هر دانش آموز چقدر است ؟
در حالی که سال هاست سرانه مدارس پرداخت نمی شود و یا با تاخیر فراوان انجام می شود ؛ می توان در مورد این گونه سرانه ها صحبتی کرد ؟
زمانی که این پرسش ها مطرح می شود بسیاری از معلمان و نیز مدیران با محافظه کاری و چهره حق به جانب پاسخ می دهند که این مسائل درست است اما الان زمان طرح چنین مسائلی نیست . از دوستی پرسیدم ، سالانه در همین تهران بزرگ هزاران نفر بر اثر آلودگی هوا جان خود را دست می دهند ، هزاران نفر در اثر تصادفات جاده ای می میرند اما چرا کسی و یا رسانه ای این قدر حساس نمی شود ؟
اما مشخص نیست این مسائل و چالش ها باید کی مطرح شوند ؟
آیا حتما باید ویروسی بیاید تا چاره ی کار کنیم ؟
بسیاری از فرهنگیان و کاربران شبکه اجتماعی این خبر را فوروارد کردند که نخست وزیر ژاپن دستور تعطیلی یک ماهه همه مدارس این کشور را صادر کرد .
واقعا کجای این نظام آموزشی ما شباهتی با نظام آموزشی ژاپن دارد که این گونه قیاس ها صورت می گیرد ؟
فراموش می کنند که فرهنگ غالب در ژاپن روحیه سخت کوشی ، نظم و احترام به قانون ، مسئولیت پذیری ، تعهد شغلی و فرهنگ شهروندی و مهم تر از آن فرهنگ عذرخواهی در برابر اشتباهات و تشکر واقعی و نه متظاهرانه و منفعت طلبانه از دیگران است .
راهکاری که برای جبران زمان آموزش از سوی مسئولان و تصمیم گیرندگان صورت گرفته است پی گیری فرآیند آموزش در تلویزیون است .
اگر چه این می تواند راه حل موقتی باشد اما در مورد " اثربخشی " و " کارایی " آن می تواند محل بحث و تامل باشد .
با توجه به فقدان و یا کمبود انگیزه در نظام آموزشی ازسوی دانش آموزان و نیز معلمان زمانی که راندمان و یا بهره وری کلاس های حضوری چندان مطلوب نیست ؛ آیا می توان به این اقدامات دل خوش کرد ؟
دردناک ترین و شرم آورترین صحنه ای که مرا عمیقا آزرده خاطر کرد تجمع مردم در هشتپر تالش و آتش زدن بیمارستانی بود که آن را به عنوان مرکز درمانی بیماران کرونایی در غرب گیلان قرار داده بودند .
آیا اگر کسانی که این اقدام شرم آور را انجام دادند اگر خودشان و یا بستگان شان به خاطر این بیماری در آن جا بستری بودند همین حرکت را انجام می دادند ؟
اگرچه در همان استان فوت یک پرستار جوان لاهیجانی در حین خدمت رسانی و به خاطر تعهد شغلی اش هر فردی را به ستایش وا می دارد و حقیقتا در برابر این انسان ها باید تعظیم کرد .
معاون وزیر بهداشت هم زمان با تعطیلی مدارس خبر داد که سفرهای برون شهری و مشخصا به قصد " شمال " 20 درصد افزایش داشته است .
در کجای دنیا مردم این گونه با مسائل برخورد می کنند ؟
( چرا جامعه ما از این فرصت ها حداقل برای بازسازی درونی و مشخصا از طریق " مطالعه " نمی پردازد ؟ در این اوضاع کم تر کسی به بهداشت مدارس به عنوان یکی از مهارت های مهم زندگی پرداخت که چرا واحدهای آموزشی فقدان متولی بهداشت حداقل در درون خود هستند و چه کسی باید در این موارد پاسخ گو باشد ؟
این همه سیر و سفر در بیرون ناشی از کدام مشکل تاریخی و یا فرهنگی است ؟ )
اتخاذ این رفتارها از سوی مردم که در بستر بی اعتمادی به حرف ها و عملکرد مسئولان صورت می گیرد و البته محصول یک شبه نیست ، همان مسئولان را وا می دارد که در مورد تعطیلی مدارس رویه " اطلاع رسانی قطره ای و با قطره چکانی " اتخاذ کنند .
هزینه این لجبازی ها و اتلاف منابع از کجا و تا کی باید تامین شود ؟
مشکل و بحران این جاست که هر کسی از زوایه " خودمداری " و منافع خود به مسائل می نگرد و نمی خواهیم برخورد " مسئولانه " با مسائل و با رویکرد " حل مساله " داشته باشیم .
بیان این مسائل نه از باب مشکل تراشی و یا ترویج روحیه ناامیدی و سرگردانی است بلکه توجه و هشدار به همه جامعه و جامعه بزرگ آموزش و پرورش است که نگاهی واقع بینانه و مطالبه گرانه نسبت به این مسائل داشته و آن را به ورطه روزمرگی و عادی سازی نسپارند .
همچون بسیاری از بحران های دیگر زمانی که " تب کرونا " فروکش کرد شاید کم تر کسی یادش بیاید که آدم ها از ترس به همدیگر دست نمی دادند و یکدیگر را به چشم مظنون و ناقل می نگریستند .