درست در لحظهای که شهر از آلودگی نفس کم میآورد، مردم بیشتر از اتومبیل های شخصی خود استفاده میکنند. در همان لحظهای که کودکانشان از آلودگی هوا در خطر بیمارشدن قرار دارند صرفا به خرید کردن بیشتر برای فرزندانشان میاندیشند. در حالی که مسائلی تکراری مستمرا توسط مردم طرح میشوند.مسایلی چون آلودگی هوا به کل به محاق رفته است.
چه می شود که مردم یک سری چیزها را به عنوان مسئله در اولویت خود قرار میدهند و یک سری مسایل حیاتی را مورد غفلت قرار میدهند؟
نقش رسانهها در تعریف مسئله برای مردم را نباید دست کم گرفت. رسانهها به نحو شایستهای آلودگی هوا را به عنوان مسئله اجتماعی طرح نکردهاند.
اگر سرچ سادهای در گوگل کنید متوجه میشوید که آلودگی هوا اغلب به عنوان مسئلهای زیست محیطی تقلیل داده میشود.
در فقدان جنبشهای شهری که به حق به شهر از ابعاد متفاوت توجه کند، آلودگی هوا نه به مثابه مسئله بنیادی بلکه به عنوان فرصتی برای سودجویان برای تبدیل هوا به کالاهای قابل مصرف در نظر گرفته می شود (فروش دستگاه های تصفیه هوا،داغ کردن بازار معاملات ویلاها و آپارتمانها در مناطق خوش آب و هوا و نظایر آن,و بزودی فروش کپسولهای هوا)
متاسفانه در جامعهای زندگی میکنیم که به غایت غیر سیاسی اما سیاست زده است. جامعهای که در آن فرصتطلبی ،فرد گرایی انحصارطلبانه، ارزش محسوب می شود. در چنین جامعهای راهحلهای فردی حل مسئله ضرورتا به دام شکلی از مصرفگرایی فرو میافتد.
چیزی که از آن غفلت می شود به تعبیر دیوید هاروی حق ساختن شهر است. دیر زمانی است که شهر توسط نیروهایی خارج از اراده مردم ساخته می شود اما مردم چگونه می توانند در ساختن شهر سهیم باشند بدون آنکه در زندگی اجتماعی خود به سرنوشت شهر حساس باشند. مردم چگونه میتوانند حق خود را در ساختن زندگی بر عهده بگیرند مادامی که صرفا چشم به نجات بخشی یا ستمگری دولتها دارند.
اینک، رسانهها باید به جد به این موضوع به مثابه مسئلهای اجتماعی بپردازد،افکار عمومی آن را به مسئله روز تبدیل کند،سازمانهای مردم نهاد در باب آن فکر کنند. نباید راه حل ها صرفا در دولت جستجو شود. مادامی که راه نجات در دولت خلاصه شود،مادامی که جامعه هنوز به دولت به مثابه منجی امید داشته باشد،نمیتوان به نجات جامعه خوشبین بود.
دولت بخشی از مشکل است نه راه حل. چون دوست دشمن است شکایت کجا برم.
کانال جامعه شناسی علامه