چاپ کردن این صفحه

" در نظام آموزشی بیشتر، «تجلیل» ، «مقلد پروری»، «حفظ وضع موجود»، «خودبزرگ پنداری»،« بیگانه ستیزی» و بسیاری مفاهیمی از این دست، حضور و نفوذ جدی دارند. در حالی که اینها با ذات و ماهیت یک آموزش و پرورش مترقی در تضاد است "

آموزش و پرورش ما خود قربانی توسعه نایافتگی است !

علی افشار سمیرمی/ همکار صدای معلم

آموزش و پرورش و توسعه نیافتگی

می گویند یکی از عوامل توسعه ، آموزش و پرورش است. اما این ادعا ،حداقل فعلا برای جامعه ما موضوعیت ندارد. وقتی شما به عنوان اولیا به فرزندانتان به عنوان یک کالا و سرمایه ای مثل زمین و باغ نگاه می کنید که  فردا قابلیت بازدهی و سودآوری خود را در هیئت دکترشدنش نشان خواهد. وقتی از من معلم، تربیت دانش آموز اهل کنکور و نه فکور انتظار دارید و وقتی آنقدر که پیشرفت او را در درس های علوم پایه اش دنبال می کنید، اعتنایی به دروس علوم اجتماعی و انسانی و اسلامی او ندارید، معلوم است که اساسا اعتقادی به تاثیر آموزش و پرورش ندارید و وجود آن را بیشتر به عنوان یک گذرگاه و گردنه ی صدور مدرک به رسمیت می شناسید.

آموزش و پرورش ما خود قربانی توسعه نایافتگی است و بیشتر به کار آموزش نوشتن و خواندن و حساب و کتاب و صدور مدرک در گردنه کنکور می آید.

آموزش و پرورش و توسعه نیافتگی

در نظام آموزشی بیشتر، «تجلیل» ، «مقلد پروری»، «حفظ وضع موجود»، «خودبزرگ پنداری»،« بیگانه ستیزی» و بسیاری مفاهیمی از این دست، حضور و نفوذ جدی دارند. در حالی که اینها با ذات و ماهیت یک آموزش و پرورش مترقی در تضاد است.
نظام آموزشی ما مشکل بسیار دارد که یکی از آنها  «کنکور» است. دیواری بین مدرسه و دانشگاه که گویا نمی توان و نباید آن را فرو ریخت. قاعدتا کنکور با این حجم و وسعت در اجرا، در شان و شعور کشوری مدعی مثل ایران نباید باشد و بیشتر برای کشورهای عقب مانده و توسعه نیافته مناسب است . اگر چه رسم کنکور به صورت مطلوب در بسیاری کشورها وجود دارد اما کنکور در جامعه ی ما بیشتر جبرانی در دقیه ی نود و برای نبود هدایت تحصیلی در طول دوران دانش آموزی فرد است که در پایان آن یک بار برگزار می شود و بی رحمانه به غربال سازی استعدادها می پردازد.

مردان و زنان کوچکی که والدین و معلمانشان به آنها تلقین کرده اند به جای اراده کردن ، بیشتر آرزو کنند که آرزو بر جوانان عیب نیست. آرزوهایی دور و دراز. قبولی در یک دانشگاه با کلاس. علاقه بعدا خواهد آمد. واقعا دل آدم  براى يك ميليون نفرى كه امروز و فردا در محشر كنكور قیام می کنند، می سوزد. طفلکی ها چه خواب و خوراک و سفرهایی که بر خود حرام نکردند، زیر باران نگاه چقدر آدم نگران و امیدوار خیس نشدند، چه خواب ها كه براى آينده ی نامعلومشان ندیده اند. نوجوانی و جوانی نکرده، چقدر تمرین بزرگی در جاهايى خیالی که نکرده اند.

آموزش و پرورش و توسعه نیافتگی

بندگان خدا به خوابی رفته اند و یا فرو برده شده اند که تنها با قبولی و فارغ التحصيلی ،چرتشان پاره خواهد شد. وقتی که دیگر دیر است. وقتی که می بینند اهل ادبيات بوده اند و اشتباهی آمده اند پزشكى و بالعکس. به خودشان که می آیند می بینند، به جای مهندس شدن، حیف شد که معلم نشدند. زیرک ترها خوب که تامل می کنند، می بینند کسانی پنهان نشسته اند درون جانشان و از زبان آنها ، اینده شان را انتخاب کرده اند.

پدر و مادرها، دست به اقدام و عملی خطرناک زده اند برای جبران تمام محرومیت ها و ناکامی های دوران کودکی و نوجوانی خویش. حس می کنند اگر پزشک و مهندس می شدند، این چنین حقیر و فقیر نمی شدند و حال مصلحت آن است که تنها پسر یا دخترشان و همه ی هستی شان، راه نرفته ی آنها را بپیمایند در این کار  خیر، چقدر دکان و موسسه و آموزشگاه رنگارنگ نه به سرنوشت که به حساب انباشت بانکی آنها چشم  دوخته اند و ... نقطه،سرخط!


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

آموزش و پرورش و توسعه نیافتگی

یکشنبه, 29 تیر 1398 22:35 خوانده شده: 660 دفعه

در همین زمینه بخوانید: