چاپ کردن این صفحه

" احیانا آن ایرانی عزیز با وجود زندگی در یکی از بهترین کشورهای جهان اما همچنان زندگی، ذهن‌ و اخلاق‌اش تحت تاثیر سیستم آموزشی و تربیتی ایران است که در آن بزرگ شده، سیستمی که حریم شخصی در آن بی‌ارزش و مچ‌گیری در آن باارزش است، حتی زندگی در یکی از بهترین کشورهای جهان نتواسته تاثیر آموخته‌های غلط آموزشی و تربیتی بر آن فرد را اصلاح کند "

ما را چه شده است؟

لعیا خاکی/ دبیر علوم اجتماعی مدارس بندر گز

چالش های نظام آموزشی ایران و تربیت فردی و حریم شخصی

روزگار نه چندان دور خوردن میوه‌‌هایی که بو از آن ساطع می‌شد در مدارس و زنگ تفریح‌ها ممنوع بود مثلا خیار، پرتقال، موز. از یک زمانی به بعد اما پدر و مادرها فکر کردند چرا بچه‌ام در ساعت‌های حضور در مدرسه خیار نخورد؟ اصلا چرا باید در کلاس‌های ۴۰ نفره در حالی که ۳ نفر بر روی یک نیمکت می‌نشستند، درس بخواند؟ چرا باید زیر دست معلمان جدیدالورود کم تجربه در سیستم آموزشی، به سواد آموزی بپردازند؟

این چراها و چراهای مهم‌تر، سبب شد مدارس غیرانتفاعی رشد کرده و مورد استقبال واقع شوند. اما حقیقتش آن زمان هیچ کس به دیگری نمی‌گفت چرا بچه‌ات را مدرسه غیرانتفاعی ثبت نام کردی؟ شاید چون این یک سوال غیرعادی ست.

وقتی مدارسی با امکانات و مزایای بهتر وجود دارد و پدر و مادری که از عهده مخارج آن بر می‌آیند، پس منطقی ست که انتخاب کنند، فرزندشان در بهترین فضای آموزشی حضور داشته و به ادامه تحصیل بپردازد.

این حقیقت جامعه ماست، تلاش پدر و مادران برای زندگی بهتر فرزندان. حالا زمان زیادی گذشته است از افتتاح اولین مدرسه غیرانتفاعی. حالا نه فقط برای تحصیل که برای زندگی و آینده و آرامش فرزندان، پدر و مادران هر چه در توان دارند خرج می‌کنند و این توان می‌تواند در حد ثبت‌نام فرزندان در همان مدارس غیرانتفاعی باشد و یا فراهم آوردن زمینه مهاجرت به خارج کشور و یا اصلا فراهم آوردن امکان تولد و اهدای حق شهروندی بهترین کشورهای پیشرفته جهان به فرزندان.

حال اگر در داستان رامبد جوان و تولد فرزندش در کانادا، تمام ناراحتی‌مان آن است که چرا چهار فصل از یک برنامه تلویزیونی رامبد جوان بالا پایین پرید که چقدر ما خوبیم، چقدر ما قشنگیم و فریاد ایران ایران زد اما در نهایت برای تولد فرزندش، ایران را انتخاب نکرد، به این فکر کنیم رامبد جوان مثل هر پدر و مادری برای آینده کودکشان تصمیم گرفتند، درست عین تصمیم‌گیری‌های تک تک ما برای سرنوشت خودمان و اعضای خانواده مان.

چالش های نظام آموزشی ایران و تربیت فردی و حریم شخصی

اینکه چرا رامبد جوان تصمیم گرفت برای تولد فرزندش به کانادا برود، اینکه چرا نگار جواهریان حجاب معمول را در سفر رعایت نکرده است، در درجه چندم اهمیت است وقتی که سوال مهمتری وجود دارد: چرا این اخبار برای ما مهم است؟ چرا پیگیر لحظه لحظه آن خبر هستیم؟؟؟ چرا فردی احتمالا ایرانی که در کانادا زندگی می‌کند و در وسط خیابان‌های مونترال نشسته، رامبد جوان و نگارجواهریان را می‌بیند و فکر می‌کند اجازه دارد از آنان عکس بگیرد و بعد به انتشار بگذارد؟ چرا؟ چون احیانا آن ایرانی عزیز با وجود زندگی در یکی از بهترین کشورهای جهان اما همچنان زندگی، ذهن‌ و اخلاق‌اش تحت تاثیر سیستم آموزشی و تربیتی ایران است که در آن بزرگ شده، سیستمی که حریم شخصی در آن بی‌ارزش و مچ‌گیری در آن باارزش است، حتی زندگی در یکی از بهترین کشورهای جهان نتواسته تاثیر آموخته‌های غلط آموزشی و تربیتی بر آن فرد را اصلاح کند.

بعد از عکس رامبد و نگار، فیلم ستاره اسکندری را دست به دست نکنیم و با خودمان فکر کنیم ستاره نه سیاستمدار ایران است نه اختلاسگر نه فرمانده گشت‌های اخلاقی ایران و نه یک مبلغ مذهبی. او یک شهروند ایرانی‌ست که همچون میلیون‌ها شهروند ایرانی دیگر سفر رفته است.

اگر فیلم را دیدید از خود بپرسید چه چیزی در آن فیلم عجیب است؟ آنکه ستاره اسکندری احیانا در مرکز خرید در حال خرید است، آیا هموطنی که از او فیلم می‌گیرد و او را خائن خطاب می‌کند بعد از خود بپرسید چرا آن هموطن به خود اجازه می‌دهد بدون اجازه فیلم بگیرد؟ چرا به خود اجازه می‌دهد به فرد دیگری توهین کند، آن هم توهینی به نام خیانت؟ منظورش از خیانت چیست؟ خیانت به چه کسی؟ و در آخر آنکه ما را چه شده است؟


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

چالش های نظام آموزشی ایران و تربیت فردی و حریم شخصی

یکشنبه, 01 تیر 1398 19:32 خوانده شده: 1120 دفعه

در همین زمینه بخوانید: